وهابیت

نوع رسانه
3:07
شجاعت اميرالمومنين عليه السلام در جنگ احد - حجت الاسلام قزوینی
شجاعت اميرالمومنين عليه السلام در جنگ احد - حجت الاسلام قزوینی
1,946 بازدید
2
جزئیات
کتاب علل الشرایع شیخ صدوق (ره) در جلد اول صفحه 14 امام صادق علیه السلام میفرمایند:در روز اُحد تمام اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرار کردند غیر از علی علیه السلام و ابودجانه کسی نماند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند یا ابو دجانه آیا نمیبینی قوم و قبیله ات همه فرار کرده اند؟برو به طرف قومت و با آنها فرار کن عرض کرد یا رسول الله ما بیعتی که با خدا ورسول کردیم این نبود که فرار کنیم ,پیغمبر فرمودند من تو را حلال کردم بیعت از گردنت برداشتم ابودجانه گفت:قریش بگوید که من تو را خوار کردم و فرار کردم و من در میان قریش سر افکنده بشوم؟پیغمبر برایش دعا کرد/امیرالمؤمنین علیه السلام حمله ها را از نبیّ مکرم دفع میکرد تا اینکه جراحات زیادی به ایشان وارد شد و شمشیر ایشان در جنگ اُحد شکسته شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مرد با شمشیرش می جنگد و من شمشیرم شکسته شد ,پیغمبر اکرم شمشیر خود که ذوالفقار بود را به علی علیه السلام دادند ,و ایشان با شمشیر پیغمبر جنگیدند و خودشان را فدای پیامبر کردند و جبرئیل نازل شد این مواسات و ایثار است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند علی از من است و من از علی علیه السلام هستم و جبرئیل هم گفت منهم از شما هستم ,دیدند در این هنگام صدایی از آسمان می آید " لاسیف الا ذوالفقار و لا فتی الاّ علی "شمشیری جز ذوالفقار نیست و جوانمردی جز علی بن ابطالب سلام الله علیه نیست.
نوع رسانه
10:43
شجاعت بی نظیر و افتخار بی نظیر امیرالمومنین در جنگ خیبر - حجت الاسلام یزدانی
شجاعت بی نظیر و افتخار بی نظیر امیرالمومنین در جنگ خیبر - حجت الاسلام یزدانی
1,738 بازدید
2
جزئیات
کارشناس سنی:آنچیزی که در غزوه ی خیبر رخ داد فتح آن منطقه و چند قلعه بود که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی علیه السلام را مأموریت دادند برای این مسأله/قبلش بشارت دادند و فرمودند که من این پرچم جنگی را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد و مردم منتظر بودند که این چه کسی است که این همه مدال دارد ,وقتی که مردم گوش به فرمایشات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می دادند ناگهان ایشان فرمودند علی علیه السلام کجاست؟مردم این معما برایشان حل شد که آنکس که خدا و رسول او را دوست دارند و او خدا و رسول را دوست دارد و این مدال به او داده شده است علی بن ابیطالب است و پرچم جنگی را به ایشان دادند و این قدرت و شجاعت حضرت علی علیه السلام بود که در آنجا به نمایش گذاشته شد و قلعه را فتح کردند/ مجری: این هم یکی دیگر از فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود که از زبان مخالفین بیان شد از استاد یزدانی میخواهیم مسانید و اسانید این جریان را بیشتر توضیح دهند. استاد یزدانی:یکی از فضائل بی نظیر حضرت علی علیه السلام همین جنگ خیبر است که کسی مثل بخاری هم نتوانسته آن را منکر شود و مجبور شده در صحیح خودش بیاورد , البته ناقص آورده است... صحیح بخاری چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی چاپ اول چاپ 1417 صفحه 56 کتاب جهاد و السیر , باب 143 باب فضل من اسلم علی یدیه رجلٌ /از سهل بن حنیف نقل میکند از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که ایشان در روز خیبر فرمودند:من فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خداوند به دست او فتح و پیروزی را نسیب مسلمانان خواهد کرد کسی که خدا و پیغمبر را دوست دارد و او هم خدا و پیغمبر را دوست دارد/مردم خوابیدند و همه منتظر بودند فردا پرچم را به دست او بدهند , پیغمبر اکرم فردا فرمودند علی علیه السلام کجاست؟گفتند چشمانش درد میکند و پیغمبر با آب دهان مبارک خودشان به چشمان أمیرالمؤمنین مالیدند و ایشان خوب شدند و بعد از آن دیگر چشمانش درد نگرفت و پرچم را به دست امیرالمؤمنین دادند/خیلی روایت قشنگی است و نکات مهمی در آن هست اینکه چرا پیغمبر اکرم این سخن را گفتند؟مگر روزهای قبل چه شده بود که گفتند فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیغمبر را دوست دارد و خدا و پیغمبر او را دوست دارند اینجا ذکر نشده است و بخاری آن را نیاورده احمد بن حنبل و خیلی های دیگر آورده اند با سند صحیح/اینکه مدت طولانی مسلمانان قلعه ها را فتح کردند و رسیدند به آخرین قلعه که مهمترین یهودی ها بود و هرکس میرفت شکست خورده برمیگشت چند روز مسلمانان پشت این قلعه مانده بودند و خسته و نا امید شده بودند یک روز فلانی و روز دیگر فلانی و روز دیگر نفر سوم رفت و همه شکست میخوردند به حدی رسیده بود که همه میگفتند نمیشود این قلعه را فتح کرد/دروازه ای داشت که چهل نفر باز و بسته میکردند و شخصی مثل مرهب در آن قلعه بود و بعضی ها نرسیده به قلعه فرار میکردند و روایت ان در مستدرک حاکم هست/اسم آنها را نمی برم چون میخواهم فقط از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام بگویم/چون خدا و پیغمبر را دوست نداشتند چون خدا و پیغمبر را هم آنها را دوست نداشت خدا فتح و پیروزی را به دست آنها نسیب مسلمانان نکرد ,چرا خداوند فتح و پیروزی را به دست امیرالمؤمنین نسیب مسلمانان کرد چون پیامبر میفرمایند خدا و پیغمبر را دوست داشت و خدا و پیغمبر هم او را دوست داشتند انقدر خدا و پیغمبر را دوست داشت که از جان خودش بیشتر دوست داشت, جانش را کف دستش گرفت و لحظه ای فرار نکرد و ماند تا آخرش و خداوند هم دید این شخص کسی است که خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را از جان خودش بیشتر دوست دارد به همین خاطر امیرالمؤمنین در آنجا پیروز شد و خداوند فتح و پیروزی را نسیب مسلمانان کرد/ مجری:خود روایت گویاست که افراد قبلی نتوانسته اند فتح و پیروزی بیاورند چون دوست داشتن دوطرفه بین خدا و رسول و آن اشخاص نبوده است استاد یزدانی:آنها اگر خدا و رسول را دوست داشتند فرار نمیکردند کسی که خدا را دوست دارد مگر میشود خدا از کسی برای جهاد درخواست کند پیغمبر پرچم را به او بدهد و او نرسیده به قلعه فرار کند و بعد بگوید من فرار نکردم دیگران فرار کردند و بعد لشگریان فریاد بزنند که اول خودش فرار کرده/امیرالمؤمنین علیه السلام فرار نبود کرار بود در روایات هست این لفظ و خودشان نقل کرده اند..
نوع رسانه
2:59
در مکتب اهل تسنن اطاعت از حاکم شرابخوار,لواط کار,قاتل واجب است - حجت الاسلام یزدانی
در مکتب اهل تسنن اطاعت از حاکم شرابخوار,لواط کار,قاتل واجب است - حجت الاسلام یزدانی
1,439 بازدید
1
جزئیات
بحث بسیار مهمی که اهل سنت دارند خروج بر حاکم هست که حرام میدانند ,حتی اگر حاکم فاسق و جائر باشد و یا دستوری بدهد خلاف بر دستور خدا/من از علمای امروزی میاورم , قدما که جای خود دارند بگذریم/شرح العقیدة التدمریة که از ابن تیمیه است که آقای محمد صالح العثیمن از مفتی های سعودی شرح زده است , چاپ اول چاپ 1437 صفحه ی 466 این متن شرح است/اگر کسی سوال کرد آیا اطاعت ولی امری که عصیان کار است و گناه میکند واجب است یا خیر؟ولی امر گنه کار و عصیان کار واجب است اطاعت از او اگر کافر نشود و کفرش صریح نباشد اگر کفر صریح داشت مثلا گفت خدا دوتا است آنوقت اطاعت از او واجب نیست ,اما زمانی که کافر نشده است ,در هر صورت هر گناهی انجام داده باشد اطاعت از او واجب است/ومثال میزند که حتی با وجود چه گناهانی باید از حاکم اطاعت کرد/اگر حاکم شارب خمر بود و شراب میخورد و زنا میکرد و اهل لواط بود و هرکس را دلش میخواست میکُشت در عین حال اطاعت از او واجب است/ببینید اینها به کجا رسیده اند طبیعی است اگر اینها را قبول نداشته باشند نمیتوانند مشروعیت بعضی از خلفایشان را ثابت کنند/یزید بن معاویه همه میدانند و علمای خودشان گفته اند همه ی این کارهایی که این مفتی نام برده است را انجام میداد/بعضی هاشان اهل لواط بودند/وتقریبا همه ی خلفایشان اهل مشروب بودند/با این مبنا میگویند خروج بر حاکم حتی اگر فاسق بود جایز نیست و اطاعت از او واجب است
نوع رسانه
1:55
نفاق و ارتداد صحابه در منابع اهل تسنن - حجت الاسلام یزدانی
نفاق و ارتداد صحابه در منابع اهل تسنن - حجت الاسلام یزدانی
1,749 بازدید
2
جزئیات
روایات زیادی هست مبنی بر ارتداد صحابه یا مبنی بر منافق بودن آنها /و این روایات در کتب اهل سنت هست/در مصنّف ابن ابی شیبه با تحقیق پرفسور سعد بن ناصر الشثری که الان زنده هست و کارشناس هست در شبکه های وهابی/چاپ اول 1436 قمری در عربستان سعودی هم چاپ شده است در جلد 21/صفحه ی 150 روایتی که محقق کتاب میگوید سند آن صحیح است /از خود عایشه نقل شده است (أنها کانت تقول)کانت از افعال ناقصه است که وارد شده بر فعل مضارع و استمرار را ثابت میکند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وقتی از دنیا رفتند(البته شهید شدند)مصیبتی که بر ابوبکر نازل شد اگر بر کوهها نازل میشد از هم می پاشید و آن مصیبت این بود که نفاق همه گانی شد و عرب هم مرتد شد و در اینجا منظور عرب بیابان گرد نیست اعراب نگفته است که منظور اعرابی ها باشد...
نوع رسانه
4:38
جعلیات منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و اله در کتب عامه - بالاخره شما اهل سنت چه کسی هستید - حجت الاسلام یزدانی
جعلیات منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و اله در کتب عامه - بالاخره شما اهل سنت چه کسی هستید - حجت الاسلام یزدانی
2,402 بازدید
1
جزئیات
یک سری روایت هست که از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که ایشان میفرمایند از من چیزی نقل نکنید و فقط قرآن نقل کنید و یک سری روایت دیگر دارند که پیامبر خدا به صحابه دستور میدهد بروید از اهل کتاب روایت نقل کنید/رولیتی در مسند احمد حمبل است امام حنابله با تحقیق آقای شعیب الارنوق که وهابی هست چاپ موسسه الرساله در بیروت جلد 17 صفحه ی 149 که از ابو سعید خدری نقل میکند که پیامبر میفرمایند از من هیچ مطلبی ننویسید الا قرآن , هرکسی مطلبی غیر از قرآن از من نوشته است باید آن را ازبین ببرد/قطعا این روایت دروغ است چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مفسر قرآن بودند و سنت پیغمبر برای همه ی ما حجت است و اگر نوشته میشد و ما نوشته ای از ایشان و از صر ایشان داشتیم قطعا به نفع ما بود/این روایت را آنهایی جعل کردند که کتابت سنت پیامبر را در جامعه ی اسلامی جرم اعلام کردند و خودشان روایاتی که از پیغمبر نوشته بودند آنها را آتش زدند اگر این روایت درست باشد پس آن صحابه ای که گاها تا 500 روایت از پیامبر نوشته بودند پس خلاف نظر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده است و اگر نبوده چرا همه ی نوشته ها را آتش زدند؟محقق میگوید روایت صحیح است/حالا مشخص نیست سنت پیامبر را چرا نباید نوشت؟و اینها چطور خود را اهل سنت می نامند؟ باز در همین کتاب و چاپ همان موسسه در جلد 11 صفحه ی 25 از عبدالله بن عمروا بن عاص نقل میکند(البته به او عمروا بن خمسه هم میگویند چون 5 پدر داشته است)میگوید از پیغمبر نقل میکند که از ایشان شنید از من برسانید و تبلیغ کنید حتی اگر یک آیه باشد و چیزی در مورد حدیث ندارد/و در ادامه پیامبر فرمودند اما از بنی اسرائیل حدیث نقل کنید و هیچ اشکالی ندارد و هرکس عمداً به من دروغ ببندد جایگاهش در جهنم خواهد بود/سند این روایت را هم صحیح ذکر کرده است/آیا منطقی است رسول خدا بفرمایند از من فقط قرآن نقل کنید ولی لز بنی اسرائیل هرچه خواستید نقل کنید؟نعوذ بالله اگر رسول خدا پیغمبر ما هستند چرا باید بگویند از بزرگان یهود حدیث نقل کنید؟اگر ایشان برای راهنمایی امت آمده است باید راهنمایی های ایشان را بنویسیم که مردم به آن عمل کنند نه اینکه راهنمایی های بنی اسرائیل را نقل کنیم , اصلا کتاب انها بود دیگر چه نیازی بود پیامبر ما به نبوت مبعوث شوند؟پس مشخص است کذب و جعلی بودن این دست احادیث چون نقل حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باعث زنده ماندن فضائل امیرالمؤمنین در دلها و غضب نسبت به غصب خلافت میشد...
نوع رسانه
8:36
گردن کسی که نزول خداوند بر زمین را قبول ندارد بزنید - حجت الاسلام یزدانی
گردن کسی که نزول خداوند بر زمین را قبول ندارد بزنید - حجت الاسلام یزدانی
2,016 بازدید
0
جزئیات
ابن تیمیه اعتقادش این بوده که نزول خدا مثل نزول انسانهاست و خودش در دمشق روی منبر وقتی صحبت میکرده است گفته نزول خدا مثل نزول من است و بعد چند پله از پله های منبر می آید پایین و میگوید خدا اینجور نازل میشود/ابن حجر عسقلانی کتابی دارد به نام الدرر الکامنه فی اعیان مأة ثامنه که شرح حال بزرگان اهل سنت در قرن هشتم هست که ابن تیمیه هم متوفی 728 از بزرگان قرن هشتم هست , السفر الأول صحفه ی 153 به بعد مطالبی را نقل میکند از الاُقشهری در باره ی ابن تیمیه و مفصل است تا میرسد به صفحه ی 154 و این مطلب که ابن تیمیه گفته است امیرالمؤمنین علی علیه السلام در هفده جا نعوذ بالله اشتباه کرد , علمای اهل سنت در مقابلش ایستادند,اینکه تعصب داشت به حنابله ,و به اشاعره فحش میداد حتی به غزالی فحش داد و مردم به او حمله کردند و کتکش زدند و میخواستند او را بکشند,تا آنجا که ابن تیمیه را می آورند محاکمه کنند و میرسند به بحث نزول اینکه ابن تیمیه گفته بود خدا از آسمان هفتم از عرش یا کرسی نازل میشود و به مردم نشان میدهد که 2 طبقه از طبقات منبر را می آید پایین و میگوید اینجور نزول میکند و بعداز این حرف به او گفتند تو جزء مجسمه هستی (جسمیت قائل شدن برای خدا)او را محاکمه کردند و انداختنش زندان/و بعد بحث توسل را مطرح کرده است و بحث زیارت قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و از این دست مسائل/ و شرح حال الاُقشهری در همین کتاب درر الکامنه هست جلد سه صفحه ی 309 در قونیه در سال 665 به دنیا آمده و سال 731 هم از دنیا رفته است/ شخص بعدی که خیلی مشهور است ابن بطوطه هست در سفرنامه اش ,تحقیق شیخ محمد عبد المنعم العریان دار الإحیاء العلوم لبنان چاپ کرده است چاپ اول سال 1407 قمری نقل میکند حکایت ابن تیمیه را میگوید در دمشق یکی از بزرگان حنابل بوده است و در علوم متعدد صاحب نظر بوده است ولی کمی عقلش مشکل داشت/یکی از حرفهایی که ابن تیمیه میزد این بود که خدا نازل میشود به آسمان دنیا همانگونه که من دارم پایین می آیم و یک یا چند درجه از منبر آمد پایین/ آقای عبد الحی کتانی در کتاب فهرس الفهارس با تحقیق دکتر احسان عباس در جلد اول این کتاب چاپ دارالغرب السلامی بیروت چاپ دوم سال 1402 قمری در صفحه ی 277 نقل میکند که از زشت ترین حرفهایی که از ابن تیمیه نقل شده است در بحث حدیث نزول است که خدا نازل میشود در نیمه ی سوم شب مانند نزول من از منبرم و این مطلب را ابن بطوطه در رحله ی خودش(سفر نامه) نقل میکند که خودش دیده ابن تیمیه یک پله از پله های منبر را آمده پایین در زمان خطبه خواندنشو گفته خدا این گونه پایین می آید/و قاضی ابو عبدالله مقری کبیر او هم در سفرنامه اش نقل کرده است اسم کتاب او نظم اللآالی فی سلوک فی سلوک الأمالی است که در بیان شرح حال دو تن از اساتیدش که پسران تلمسانی بودند و رحله داشتند(سفرنامه)نقل میکند این دونفر با ابن تیمیه مناظره کردند و هر دو بر او پیروز شدند و این شکست باعث شد او را به زندان بیاندازند و حرفهای بسیار زشتی میزده است از جمله اینکه حدیث نزول بر ظاهر خودش باید حمل شود و گفته بود خدا به آسمان دنیا نازل میشود مانند نزولی که من دارم و مانند پیایین آمدن من از یکی از طبقات و پله های منبر خدا همینگونه پایین می آید و آن دو نفر با او مناظره کردند و شکست خورد و باعث شد به زندان بیافتد
نوع رسانه
0:35
شاگردان مکتب سقیفه برای توجیه نَسَب بعضی از بزرگانشان مجبورند هر سخنی بگویند
شاگردان مکتب سقیفه برای توجیه نَسَب بعضی از بزرگانشان مجبورند هر سخنی بگویند
1,578 بازدید
2
جزئیات
کارشناس بی سواد سنی برای توجیه نَسَبِ بعضی از خلفا و بزرگانشان که هم زمان دارای چند پدر و یک مادر واحد هستند/دست به توجیه و دروغ پردازی و جعل تاریخ میزند/و میگوید در ابتدای بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ازدواج چند مرد با یک زن را داشته ایم و مرسوم بوده است و چند مرد با یک زن همبستر میشدند و اسم آن ازدواج بوده است وقتی بچه به دنیا می آمده آن زن بوده که میگفته بچه برای کیست/در سیرة هم آمده و در ابتدای بعثت هم بوده در قرآن نهی نشده.... اینکه اینگونه تاریخ را تحریف میکنند و اینگونه کثیف دین را معرفی میکنند تعجبی ندارد این مکتب سقیفه است عرب جاهلى، افزون به نوع اصلى ازدواج (زناشویى)، نکاح هاى متنوع و در عین حال، مضبوط و شناخته شده اى را برگزار مى کرد. به جز نوع اصلى و دو مورد دیگر (ازدواج موقت و ازدواج با کنیز) که در اسلام نیز تأیید شد(منابع و احادیث در این موارد زیاد است و عُمَر متعه را با رأی خود حرام کرد)، بقیه موارد، عموماً روش هایى گوناگون براى اطفاى نایره شهوت بود و اسلام تایید نکرد پس دروغ بودن این ادعا کامل مشخص است و حتی در آغازین روزهای بعثت هم این ازدواج از جانب حضرت خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله و سلم تایید نشده و هیچ سند و روایتی وجود ندارد , و در قرآن هم به طور کامل و مشخص نکاح و شرایط آن توضیح داده شده است و هیچ اسم یا اشاره ای به این ازدواج که در واقع نوعی روسپی گری بوده است نشده است/مضافا بر اینکه حتی اگر بگوییم این ازدواج را خدا و رسولش تا قبل از بعثت جایز دانسته و احکام را برای آن بار کرده باشند و بعد از بعثت این رسم جاهلی را حرام دانستند,حتی با این شرایط اغلب بزرگان شما از زنان صاحب (رایت) به وجود آمده اند که نوعی روسپی بودند و اسناد تاریخی آن وجود دارد که در ادامه مقداری را نقل میکنیم. ابتدا توضیحی راجع به این ازدواج مد نظر/در ازدواج رهط، گروهى از مردان (رهط) که کمتر از ده نفر بودند، همگى با یک زن آمیزش مى کردند که این عمل، براساس رضایت آن زن و توافق این گروه از مردان بود. پس هرگاه زن باردار مى شد و وضع حمل مى کرد، زن همه آن مردان را فرامى خواند که همگى باید حاضر مى شدند. سپس زن، رو به آن جمع مى گفت: «همگى به آن چه از کار شما بوده آگاهید; من فرزندى زاییده ام» و در آن زمان، یکى از مردان را معین مى کرد و با اشاره به مولود، خطاب به او مى گفت: «اى فلان کس! این پسر توست، هر اسمى که دوست دارى روى او بگذار». بدین سان، زن مولودش را به یکى از افرادِ رهط (گروه) منتسب مى کرد که شخص مخاطب نیز حق انکار نداشت. البته این در صورتى بود که مولود پسر باشد، امّا اگر دختر بود، زن چنین نمى کرد، زیرا عرب از مولود دختر کراهت داشت و حتى احتمال قتل آن مولود درمیان بود.(1) ازدواج رهط یا تعدد شوهران(2) پدیده اى است که در تاریخ بسیار کهن عرب ریشه داشته به گونه اى که استرابون، مورّخ یونانى (متوفاى 25م) در این باره گفته است که عرب با یک زن به طور مشترک ازدواج مى کردند.(3) در گزارش هاى تاریخى ذکر شده است که برخى از زنان فاجر و بدکار، «رایت» و پرچمى مخصوص بر در خانه شان نصب مى کردند که این، خود نشانه آن بود که هر مردى مى توانست با آن زن معاشرت و آمیزش کند.(4) در خصوص فرزند حاصل از این ازدواج، برخى از منابع بیان داشته اند: «اگر دو نفر در یک «طهر» با این زن آمیزش مى کردند، زن، آن مولود را به یکى از آن دو ملحق مى کرد، و چنین زنى «مقسّمه» نام داشت».(5) برخى دیگر، نگاشته اند: «... شخص «قیافه شناسى» را فرا مى خواندند تا معین کند این مولود، ملحق به کدام یک از آن مردانى است که با آن زن معاشرت داشتند».(6) بر این اساس، مى توان گفت که اگر مردان کم شمارى با زن نزدیکى کرده بودند، خود زن تکلیف مولود را معین مى کرد، اما اگر آن مردان پُرشمار بودند، به نظر قیافه شناس رجوع مى شد. هم چنین گاهى در بین مردها بر سر آن مولود منازعه مى شد، زیرا برخوردارى از یک پسر یا یک پسر بیش تر براى عرب بسیار ارزش داشت. براى نمونه، مى توان به ولادت عمروعاص از یک زن صاحب رایه اشاره کرد که پس از ولادت او، مردانى چون ابوسفیان و عاص بن وائل و... به خصومت بر سر او پرداختند.(7) از هند مادر معاویه در مکه به فساد و فحشاء نام برده مى شد.زمخشرى در کتاب ربیع الابرار خود مى گوید: معاویه را به چهار شخص ‍ نسبت مى دادند: به مسافربن ابى عمرو، و عماره بن ولید بن مغیره ، و عباس ‍ بن عبدالمطلب و به صباح که آوازه خوان عماره بن ولید بود. زمخشرى مى گوید: ابوسفیان مردى زشت روى و کوته قامت بود، صباح جوان و خوش چهره و مزدور ابوسفیان بود؛ هند او را به خود فرا خواند و او با هند در آمیخت . و گفته اند: عتبه پسر ابوسفیان هم از صباح است و چون هند خوش ‍ نمى داشت آن کودک را در خانه خود نگه دارد، او را به منطقه اجیاد برد و آنجا نهاد و در آن هنگام که مشرکان و مسلمانان یکدیگر را هجو مى گفتند و این موضوع به روزگار پیامبر (ص ) و پیش از فتح مکه بوده است ، حسان بن ثابت در این باره چنین سروده است : این کودک در خاک افتاده کنار بطحاء که بدون گهواه است از کیست ؟ او را بانوى سپید روى و خوش بوى و لطیف چهره یى از خاندان عبدشمس ‍ زاییده است . ________________________________________________________ 1. آلوسى، همان، ج 2، ص 4. 2. Polyandry. 3. جوادعلى، همان، ج 5، ص 539 و على هاشمى، همان، ص 164. 4. آلوسى، همان، ج 2، ص 4. 5. محمدبن حبیب بغدادى، همان، ص 340. 6. آلوسى، همان، ج 2، ص 4 و 5. 7. کلبى، همان، ص 79.
نوع رسانه
0:35
اجرای حکم سجده بر پشت توسط گروهی از پیروان خلیفهء دوم
اجرای حکم سجده بر پشت توسط گروهی از پیروان خلیفهء دوم
1,922 بازدید
0
جزئیات
عمر گفت : اگر فردی در روز جمعه نتواند سجده کند (یعنی جا برای سجده نداشت) روی پشت برادر خود سجده کند ! المصنف ج۲ ص۱۰۶ کتاب الصلاة چنین فتوایی از قول خلیفهء دوم به قدری مشهور است که موجب نشر چنین مطالبی در کتب اهل تسنن شده است : 1- ورَوَى الْبَيْهَقِيُّ بإِسْنَادٍ صَحِيحٍ عَنْ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ إِذَا اشْتَدَّ الزِّحَامُ فَلْيَسْجُدْ أَحَدُكُمْ عَلَى ظَهْرِ أَخِيهِ أَيْ وَلَوْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ مَعَ أَنَّ الْأَمْرَ فِيهِ يَسِيرٌ وَلَا بُدَّ مِنْ إِمْكَانِهِ مَعَ الْقُدْرَةِ عَلَى رِعَايَةِ هَيْئَةِ السَّاجِدِ بِأَنْ يَكُونَ عَلَى مُرْتَفِعٍ وَالْمَسْجُودُ عَلَيْهِ فِي مُنْخَفَضٍ وَبِهِ قَالَ أَحْمَدُ وَالْكُوفِيُّونَ. عون المعبود شرح سنن أبي داود، ومعه حاشية ابن القيم (4/ 201)- الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت بیهقی با سند صحیح از عمر روایت کرده که گفت : «(در نماز جماعت) وقتیکه جمعیت زیاد شد و شلوغی فشار آورد پس بر پشت برادرتان سجده کنید .» یعنی ولو بدون اجازه اش.... احمد و علمای کوفه هم همین را گفته اند. 2- تعدادی از فقهای اهل سنت به انجام سجده روی پشت فتوا داده اند از جمله ابوحنیفه و شافعی ولی مالک گفته این کار نماز را باطل میکند! [فَصْلٌ الْمَزْحُومُ إذَا سَجَدَ عَلَى ظَهْرِ إنْسَانٍ أَوْ قَدَمِهِ] (1313) فَصْلٌ: وَمَتَى قَدَرَ الْمَزْحُومُ عَلَى السُّجُودِ عَلَى ظَهْرِ إنْسَانٍ، أَوْ قَدَمِهِ، لَزِمَهُ ذَلِكَ، وَأَجْزَأَهُ. قَالَ أَحْمَدُ، فِي رِوَايَةِ أَحْمَدَ بْنِ هَاشِمٍ يَسْجُدُ عَلَى ظَهْرِ الرَّجُلِ وَالْقَدَمِ، وَيُمَكِّنُ الْجَبْهَةَ وَالْأَنْفَ، فِي الْعِيدَيْنِ وَالْجُمُعَةِ. وَبِهَذَا قَالَ الثَّوْرِيُّ، وأَبُو حَنِيفَةَ، وَالشَّافِعِيُّ، وَأَبُو ثَوْرٍ، وَابْنُ الْمُنْذِرِ، وَقَالَ عَطَاءٌ، وَالزُّهْرِيُّ، وَمَالِكٌ: لَا يَفْعَلُ. قَالَ مَالِكٌ: وتَبْطُلُ الصَّلَاةُ إنْ فَعَلَ؛ لِقَوْلِ النَّبِيِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: «وَمَكِّنْ جَبْهَتَكَ مِنْ الْأَرْضِ» . المغني لابن قدامه (233،232/2) - الناشر: مكتبة القاهرة کانال برهان و نقد علمی ادیان و فرق ضاله
نوع رسانه
3:41
فهم ابو حنیفه از دین - حجت الاسلام ابوالقاسمی
فهم ابو حنیفه از دین - حجت الاسلام ابوالقاسمی
2,159 بازدید
1
جزئیات
فهم ابو حنیفه از دین ابو حنيفه با امام صادق عليه السّلام هم خوراك شد و چون آن حضرت دست از غذا كشيد گفت: سپاس خدا را پروردگار جهانيان بار خدايا اين از تو و از رسول اللّٰه است، ابو حنيفه گفت:اى ابا عبد اللّه با خدا شريك آوردى امام فرمود: واى بر تو خدا در قرآنش فرمايد: وَ مٰا نَقَمُوا إِلاّٰ أَنْ أَغْنٰاهُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ «و كينه‌اى نداشتند جز اينكه بى‌نيازشان كرد خدا و رسولش از فضل خود،74-التوبه» و در جاى ديگر فرمايد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مٰا آتٰاهُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ قٰالُوا حَسْبُنَا اَللّٰهُ سَيُؤْتِينَا اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ «و كاش خشنود بودند بدان چه خدا و رسولش براشان آرند و گفتندى:بس است ما را خدا،البته بدهد بما خدا از فضل خود و هم رسولش،59-التوبه» ابو حنيفه گفت:گويا من هرگز اين دو آيه را نخوانده بودم. وسائل الشیعة ج۲۴ ص۳۵۱
نوع رسانه
0:28
مولوی نادان - حضرت مهدی و حضرت عیسی به فقه ابوحنیفه عمل می کنند
مولوی نادان - حضرت مهدی و حضرت عیسی به فقه ابوحنیفه عمل می کنند
1,681 بازدید
3
جزئیات
مولوی نادان: حضرت مهدی و حضرت عیسی به فقه ابوحنیفه عمل می کنند ای نادان : یکی از بدعت های ابوحنیفه ورود قیاس به فقه بود به این معنی که : استنباط حکم یک موضوع که دلیل معتبری برای آن وارد نشده است از موضوع دارای نصّ معتبر به دلیل شباهت بین آن دو می‌باشد. پس ابو حنیفه وقتی که به حکم موضوعی جاهل بود از احکام موضوعات مشابه ان استفاده می کرد . خب نادان : حضرت مهدی میراث دار علم انبیا است و جهل به احکام در او وارد نیست ؛ چگونه ممکن است که همانند جاهلان به قیاس و استحسان متوسل شود
نوع رسانه
12:01
اسناد فرار خلفای اهل سنت در جنگها - حجت الاسلام ابوالقاسمی
اسناد فرار خلفای اهل سنت در جنگها - حجت الاسلام ابوالقاسمی
2,598 بازدید
3
جزئیات
سوال مجری:کارشناس وهابی بیان میکند که فرار از جنگ یکی از موبقات سبع است(مشهور آنها را به هفت گناه بزرگ معنی کرده اند که در اصطلاح حدیث به آنها " موبقات " گفته می شود. و موبقات عبارتند از: 1 شرک به خدا 2 سحر 3 قتل نفس محترمه 4 خوردن مال یتیم 5 فرار از جنگ در حال جهاد 6 تهمت زنا به زنهای پاکدامن.7.خوردن ربا)و شخص برای همیشه در جهنم باقی میماند/ابتدا بفرمایید چنین روایتی را داریم یا خیر؟و اینکه تکلیف اصحابی که در جنگهای مختلف فرار کرده اند چیست زیرا اسناد معتبری در این زمینه وجود دارد؟زیرا نتیجه میگیریم اگر چنین باشد آنها برای همیشه در جهنم هستند. حجت السلام ابوالقاسمی:این را همین افرادی که ادعا میکنند تمام صحابه عادل هستند باید جواب دهند, آنها ادعا میکنند هرکسی که فرار از جنگ انجام دهد مرتکب گناه کبیره شده است و جایش در جهنم است/آیه ای هم داریم:وَمَن يُوَلِّهِم يَومَئِذٍ دُبُرَهُ إِلّا مُتَحَرِّفًا لِقِتالٍ أَو مُتَحَيِّزًا إِلىٰ فِئَةٍ فَقَد باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأواهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئسَ المَصيرُ(سوره ی انفال آیه ی 16)هرکس از جنگ فرار کند اما قصدش یک نیرنگ نظامی نباشد غضب خداوند را برای خودش خریده و جایگاه او جهنم است و بد جایگاهی است/مطلب کاملا مشخص است , بحث این است چه کسانی از جنگ فراری هستند؟اگر جنگ احد را مطرح کنیم میگویند خدا بخشیده است و ما میگوییم آن آیه که در آنجا مطرح میکنند تفسیر دیگری دارد و خداوند نبخشیده است/حالا ما سراغ آن جنگ نمیرویم , جنگهای دیگری را میگوییم که در آیات قرآن و روایات اهل سنت هم آمده است /از جمله اینها یکی از روایات , به سند معتبر ابی لیلی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل میکند:حضرت میفرمایند یاابا لیلی در خیبر با ما نبودی؟میگوید بله با شما بودم ,حضرت فرمودند:پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوبکر را فرستاد و رفت و شکست خورد و زود برگشت/حاکم میگوید صحیح الإسناد است ذهبی هم میگوید این روایت صحیح است/ شما اهل سنت گفته اید هرکسی که فرار بکند در جهنم جاودانه است این روایت را چه میگویید؟در مستدرک حاکم آمده است ابوموسی حنفی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل میکند:پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خیبر رفتند در آنجا که دسیدند عمر را به همراه عده ای فرستادند چیزی نگذشت که عمر و اصحابش همه شکست خوردند و برگشتند عمر به آنها میگفت شما ترسیدید و فرار کردید و آنها میگفتند تو ترسیدی و فرار کردی/ الآن ما حرف کدام صحابه را قبول کنیم؟بگوییم همه راست گفتند که عمر فرار کرده(پس جایش در جهنم است)یا بگوییم همه دروغ گفته اند و عمر راست گفته؟(شما که میگویید همه صحابه عادل هستند)حاکم گفته است این حدیث صحیح الإسناد است ذهبی هم در تلخیص گفته صحیح است. جالب اینجاست همین روایت را در جامع الأحادیث سیوطی نقل کرده است جلد 16 صفحه ی 135 میگوید وقتی اینها برگشتند پیغمبر علیه السلام خیلی خشمگین شدند و گفتند کسی را خواهم فرستاد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند ,آنقدر میجنگد تا پیروز شود و فرار کنند نیست حضرت که این را گفتند همه گفتند ما را بفرستید پیغمبرصلوات الله علیه فرمودند که علی علیه السلام کجاست؟گفتند که چشم درد دارد تا انتهای روایت که همه شنیدند که حضرت رفتند و فتح کردند و سیوطی میگوید این روایت را بزّار نقل کرده و سند آن حسن است یعنی معتبر است/ همین روایت را متقّی هندی در کنزالعمال نقل کرده است در جلد 10 صحفه ی 209 او هم میگوید سند روایت حسن است/یعنی خود پیغمبر صلوات الله علیه میگوید اینها فراری هستند/سوال میپرسیم:با سند معتبر در کتب شما آمده علاوه بر بدر و احد در غیر از بدر و احد خلفای شما فرار کرده اند و یا اینکه خلیفه ی دوم بعد از جنگ بدر شراب خورد و برای دایی خود ابوجهل گریه کرده است این را کتابهای خودتان نقل کرده است جواب بدهید؟ بحث فارا خلفای شما در جنگ احد را علمای شما در کتب رجالی نقل کرده اند و شماها قبلا بار ها گفته اید طبق قواعد خودتان چیزی که در کتب رجالی شما بیاید صحیح است و نیاز به بررسی سندی ندارد/فرار ابوبکر را مزّی در تهذیب الکمال جلد 13 صفحه ی 417 در ترجمه ی طلحه آورده است /ذهبی در تاریخ الإسلام جلد 2 صفحه ی 191/صفدی در الوافی بالوفیات جلد 16 صفحه ی 273/یا بگویید حرف اشتباهی زده اید و قواعد خود را قبول ندارید یا اقرار کنید به فراری بودن خلفای خود و اینکه گناه کبیره انجام داده اند و جزء موبقات سبع هست این کار و تا ابد در جهنم باقی میمانند.
نوع رسانه
2:50
درد دل های آیت الله میلانی در مورد آفات تقریب مذاهب کنونی
درد دل های آیت الله میلانی در مورد آفات تقریب مذاهب کنونی
1,724 بازدید
4
جزئیات
بنشینید فکر کنید آیا معنای تقریب بین مذاهب , انکار حقایق مذهب است؟کم رنگ کردن مبانی مذهب است؟این تقریب بین مذاهب است؟دانشگاهی تاسیس کرده اند به عنوان ادیان و مذاهب , تمام فرق ضاله حرفهایشان در آنجا مطرح میشود و نقد هم نمیشود آنوقت پایان نامه می نویسند و کتاب قطب راوندی را از اول تا آخر تکذیب میکنند/تمام معاجز پیغمبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام را همه را دروغ میدانند/این تقریب مذاهب است؟این تحقیق بین ادیان است؟و عده ی دیگری پیدا شده اند که محققین هستند در این حوزه ی علمیه در پژوهشگاه ها و غیره...یک غربی در یک جایی گفته است که باید مبانی اعتقادی شیعه را از دید تاریخی بررسی کنیم / خب بفرمایید چرا سقیفه را از دید تاریخی تحقیق نکنیم؟ چرا خلافت ابوبکر را مورد بررسی قرار ندهیم؟عاشورا و زیارت عاشورا را باید زیر سوال ببرید؟این دید تاریخی است؟آنوقت 170 صفحه کتاب چاپ میکنید به عنوان تاریخ تفکر شیعه اسامی چند نفر موجود است/یا کتاب دیگر آورده اند چاپ هفدهم که در دانشگاه های کشور تدریس میشود...تاریخ تشیع پر از مزخرفات و خلاف واقع و همه ی منابع از سنی ها و مستشرقین ومخالفین و وهابی ها؟بدانید با این کارها و اشخاص سست عنصر استقامت مذهب در مقابل دشمنان از دست خواهد رفت/ارزش استقامت این مذهب در برابر دشمنان غربی و غیر غربی به این است که اعتقاداتشان قوی باشد و آنچه استقامت میدهد به این کشور ایمان است ولی آنها دارند کار میکنند. (آیا نباید شک کرد که پروژه ی نفوذ یهود و وهابیت و بهائیت تا بین روشنفکران و تاریخ دانان و اساتید و دانشگاهیان پیش رفته است؟آیا مصداق جنگ نرم نیست اینگونه تضعیف مذهب و سست کردن عقاید جوانان محصل با حربه های تاریخ و تقریب؟)
نوع رسانه
3:30
دلیل دست بسته نماز خواندن اهل تسنن - دست بستن در نماز برای نیافتادن شلوار در کلام عالم اهل تسنن - حجت الاسلام یزدانی
دلیل دست بسته نماز خواندن اهل تسنن - دست بستن در نماز برای نیافتادن شلوار در کلام عالم اهل تسنن - حجت الاسلام یزدانی
2,068 بازدید
3
جزئیات
یک روایت صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیاورید که ایشان دست بسته نماز خوانده اند/این هم حرف مالکی ها است و هم حرف ما. چنین روایتی وجود ندارد/ما قصد اهانت نداریم بلکه نقال هستیم و نقل میکنیم , مطلبی که بزرگان خودشان گفته اند را کتاب عمدة القار شرح صحیح بخاری از آقای بدر الدین عینی متوفی 855 جلد شماره ی 5 چاپ دار الکتب العلمیه بیروت/صحفه ی 408/حکمت ها برای آنکه دست را در نماز بر سینه یا روی ناف بگذاریم چه هست:(اگر حدیث داشتند این همه حکمت نمی ساختند و نقل نمیکردند و اختلاف نداشتند)میگوید بعضی ها دست بر روی سینه میگذارند چون برای خشوع بهتر است و نور ایمان را حفظ میکند (مثلا نور ایمان روی سینه است اینها میگیرند که فرار نکند)و کنایه میزند به بقیه اهل سنت میگوید شما که دست بر ناف میگذارید دارید در واقع به عورت خود اشاره میکنید این را شافعیان که بر سینه میگذارند گفته اند/(اگر روایتی وجود داشته که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست بسته نماز خواندند,در آن 23 سال چگونه خواندند؟یا امیرالمؤمنین علی علیه السلام داماد ایشان در آن همه سال چطور نماز میخواندند؟چرا نقل نمیکنید؟چرا اینقدر اختلاف است بین خودتان؟دست را بر سینه یا زیر ناف یا بالای ناف و کجا میگذارید؟)نویسنده عصبانی میشود و میگوید اینکه دستت را ببندی و زیرناف بگذاری بیشتر به تعظیم شباحت دارد و از تشبه به اهل کتاب مارا دورتر میکند و برای ستر عورت هم بهتر است و دست بسته نماز خواند برای اینکه شلوار نیوفتد بهتر است.
نوع رسانه
1:00
آیا پیامبر صلی الله علیه و اله هم دست بسته نماز می خواندند؟حجت الاسلام ابوالقاسمی
آیا پیامبر صلی الله علیه و اله هم دست بسته نماز می خواندند؟حجت الاسلام ابوالقاسمی
1,484 بازدید
1
جزئیات
چرا اهل تسنن در نماز دستهایشان را می بندند... در روایات صحیحه اهل سنت مسند احمد جلد 5 صحفه 424 آمده است که یکی از صحابه در جمع 10 نفر دیگر از صحابه گفت من ازهمه ی شما بهتر نماز پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را بلد هستم/شروع کرد به نماز خواندن و تمام جزئیات و مستحبات را حتی میگوید اما تکتف و دست بستن را نمیگوید/ با سند صحیح خود آنها میگویند پیغمبر خدا علیه السلام دست بسته نماز نمیخواندند لذا مالک امام مالکیان میگوید دست بسته بودن در نماز مکروه است چون از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت معتبری در این باره نداریم...
نوع رسانه
6:52
مسح پا در قرآن به اعتراف علمای اهل سنت - حجت الاسلام یزدانی
مسح پا در قرآن به اعتراف علمای اهل سنت - حجت الاسلام یزدانی
2,332 بازدید
0
جزئیات
شبه ی مفتی وهابی:يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ/ ای مؤمنین زمانی که به نماز برخواستید صورتهای خود را بشویید و دستهای خود را تا آرنج بشویید و سرِ خود را مسح کنید و پای را بشویید/چرا گفته اند پای خود را بشویید؟چون این (وأرجلکم )واو معطوف از به فَاغْسِلُوا.که فعل امر است پس عطف به مسح کردن نیست شما عربی بلد نیستید/از لحاظ عقلی آیا شستن برای پا مناسب است یا مسح کردن؟قطعا شستن چون لا به لای انگشتان پا عرق است باید تمیز و پاک شود و با کشیدن دست خیس روی پا کف پا و انگشتان تمیز نمیشود و این آیا معنای لیطهرکم است که نهایتا می آید؟و آیا این پاکیزگی است؟پس برای پا شستن لازم است ولی برای مو خداوند نفرموده اغسلو(بشویید)چون مشکل بود.موی سری که آن زمان تا روی کتف بوده است برای سر چون که غبار و گرد مینشیند میگوید امسحوا کافی است. پاسخ حجت الإسلام یزدانی:از زبان یکی از علمای بزرگ اهل سنت نقل شده که هم مفسر است هم محدث است و هم فقیه و هم در صرف و نحو معروف است/کتاب مُحلی/ابن حزم اندلسی متوفی 655 جلد شماره ی 3 چاپ دار ابن حزم در بیروت چاپ اول سال 137 صحفه ی 17 کتاب الطهارهة/به طور صریح بیان میکند که قرآن برای ما مسح را ثابت میکند چون به طور یک جمله ی مستقل گفته امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ و به طور واضح امر شدیم به مسح سر و پاها/و در هر دو صورت فتح و کسر لام در ارجلکم این معنا صحیح است در هردو صورت عطف به رُئوس میشود اگر بر جر بخوانیم عطف بر لفظ میشود و اگر عطف بر محل بگیریم بر فتح میخوانیم و میگوید غیر از این ممکن نیست زیرا جایز نیست بین معطوف و معطوف علیه یک جمله ی مستقل فاصله شود/از ابن عباس روایتی با سند صحیح نقل شده است که قرآن مسح را برای ما واجب کرده است/وهمینطور گروهی از سَلَف طرفدار مسح هستند :أمیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام , عبدالله ابن عباس , حسن بصری , عِکرمه , شعبی و جماعتی... و این قول طبری هست و روایاتی در این باره نقل کرده است/شما به ما میگویید عربی بلد نیستیم/آیا میرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام هم عربی بلد نبودند؟ایشان که خدای فصا حت و کلام هستند از دید علمای شما حتی ایشان نمیتوانند بفهمند ارجلکم عطف به کجا هست و تو میفهمی؟عبدالله ابن عباس طرفدار ما هست میگوید مسح در قرآن آمده است و عده ای دیگر از علمای اهل سنت.اینها همه بلد نبودند؟طبق نظر علمای بزرگ خودتان در قرآن مسح واجب شده نه شستن اما شما قرآن را رها میکنید و طبق نظر خودتان فتوا میدهید/ اما بحث دیگر گفت که بهداشتی تر آن است که پا را بشویید چون پا خیلی عرق میکند پس باید پا را بشوییم/مگر شما فقط پایتان عرق میکند؟جاهای دیگر هم عرق میکند که حتی برای طهارتش شما طرفداراستفاده از کلوخ هستید حتی با وجود آب/مگر فلسفه ی احکام را باید با عقل سنجید؟مگر با وضو گرفتن و صورت شستن همه ی بدن انسان تمیز میشود؟اگر این را میخواهید باید برای هر نماز غسل کنید/میگوید موها بلند بوده نمیشده شست خب الان شما که مو نداری چرا هر دفعه هنگام وضو سرت را نمیشوری؟چون بهداشتی تر این است/احکام و ترتیب آنها با عقل سنجیده نمیشود و نمیتوان این کار را کرد تا فلسفه ی آن را به دست بیاوریم/این خداست که تسخیص میدهد ما چگونه انجام دهیم و با این عقلها و قیاس ها حکم نمیکند
نوع رسانه
2:56
اثبات برتری حضرت خدیجه سلام الله علیها بر همسران پیامبر صلی الله علیه و اله - حجت الاسلام حسینی قزوینی
اثبات برتری حضرت خدیجه سلام الله علیها بر همسران پیامبر صلی الله علیه و اله - حجت الاسلام حسینی قزوینی
1,892 بازدید
2
جزئیات
در برتری و افضلیت حضرت خدیجه سلام الله علیها بر دیگر همسران پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکی نیست/مناوی در فیض القدیر(شرح جامع الصغیر) جلد چهارم نکته ی قشنگی را بیان میکند در ذیل حدیث شریف سیده ی زنان اهل بهشت که چهار نفر است مریم , فاطمه , خدیجه , آسیه سلام الله علیهم اجمعین که روایت از عایشه است و صحیحه هم هست/در شرح آن میگوید :این روایت دلالت میکند که حضرت خدیجه سلام الله علیها هم بر عایشه و هم دیگر زنان پیامبر خدا علیه السلام افضل است و قابل توجیه هم نیست و نقل میکند بنابر نظر برخی حضرت مریم از پیامبران بوده است و آلوسی میگوید حتی بنابر این قول حضرت زهرا سلام الله علیها از حضرت مریم افضل است چون پاره ی تن نبی مکرم اسلام است / قرطبی هم در تفسیرش جلد پنجم صحفه ی 127 میگوید ظاهر قران و احادیث اقتضا میکند حضرت مریم افضل است از تمام زنها از حضرت حوا تا آخرین زنی که قیامت برپا شود و بعد میگوید بعد از ایشان حضرت زهرا و حضرت خدیجه و آسیه سلام الله علیهم هستند/از هیچکدام از زنان پیغمبر غیر از خدیجه سلام الله علیها نام نمیبرد/ابن حجر عسقلانی در : الاصابة...میگوید : نبی مکرم اسلام تعریف و تعبیری که بر خدیجه کرده است برای هیچ کس بکار نبرده و چنین مدح و ثنا نگفته است
جزئیات
35,409 بازدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page