اشارات :: شهريور 1387، شماره 112
خديجه(س) نور چشم محمد(ص) بود و گرماي مهر آمنه را براي او داشت. وي، در آغاز صف «السابقون» در ايمان بود. محمد(ص)، از روزگار جهل و شرك و تعصب، رنجها و زخمها ديده بود و خديجه آمده بود تا مرهمي باشد بر آن همه درد. محمد(ص)، مرد حقيقت و مهر، در سيماي خديجه(س)، نور صداقت و معرفت را يافته بود.
محمد(ص) از روزگار خويش رنجهاي زيادي كشيد؛ ولي هيچ يك از آنها روح او را چون مرگ آمنه و خديجه و وداع با فاطمه، اين سان باراني نكرد.
روزهاي با خديجه، تنها روزهاي آفتابي پيامبر(ص) بود. اگر وجود خديجه، بانوي محبت و غمخوار محمد(ص) بر او چنان تأثيري نداشت، فقدان او بر محمد(ص) اينچنين گران نميآمد و سال مرگش را سال غم نميناميد.
سلام بر خديجه، مادر زهرا(س)؛ سلامي به پاكي آب و آيينه!
سلام بر خديجه، بانوي آسماني كه آرامش پيامبر(ص) در نگاهش بود!
سلام بر خديجه!
بانوي بهشتي.
خديجه، اي پاك بانوي بهشتي، اي قاصد بهار و بانوي احسان!
در عصر ناپاكيها، تو «طاهره» بودي و پاكدامني در تو تجلي مييافت.
اي مادر خوبيها! اي مادر مؤمنين! به راستي احسان و انفاق در مكتب تو درس آموختند و جاودانه شدند. تو تمامي داشتههاي خود را به پاي نهال نو پاي اسلام ريختي و در سختترين لحظهها حتي براي يكبار، اظهار پشيماني نكردي؛ آخر تو معاملهاي بزرگ با خداي خويش كرده بودي. در ميان همه تجارتهاي پر سود، اين بزرگترين تجارتها بود. تو كجا خريداري به عظمت خدا مييافتي و پاداشي بيشتر از بهشت دريافت ميكردي؟! گوارايت باد اين تجارت آسماني و مباركت باد اين بهشت جاوداني.
سهيلا بهشتي
متن ادبی «بانوي مهر»
(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)
- بازدید: 7736