ازدواج، سرشار از لحظه های ناب الطاف خداست. هدیه آسمانی خالق رحیم است برای لحظه های بیرنگ تنهایی مخلوق! فرمود: «همسرانی برایتان آفریدیم از جنس خودتان تا مایه آرامشتان باشند»؛ از جنس خودتان و برای آرامشتان، تا از خواهش های زمینی سبک بال شوید و اوج بگیرید.
ضیافتی در عرش
امشب، در خاطره زلال مکه نقل می پاشند. هلهله آسمانیان، در لحظه های شیرین و پر ستاره اهل زمین پیچیده است. امشب جشن وصلت است؛ وصلت ماه با خورشید پرفروغ و نامدار مکه. چه شور و شوقی در دیدگان روشن بانوی بزرگ شهر نشسته است!
خدیجه، عروس حجله «امین پیامبر مکی» شده است و ترنم تهنیت ملائک است که بر پلک کعبه می بارد!
بانویی پای به خانه مردِ آسمانها نهاده است؛ بانویی که آمده تا همدم و همراه همیشگی اش باشد. همسری که عاشقانه، در روزهای سخت و دردمند رسالت، دلسوز و حامیاش باشد. زنی که خداوند، به بندگی و خلوص او مباهات کند. یاوری که دست های سخاوتش برای آیین باشکوه محمدی صلی الله علیه وآله تکیه گاهی باشد و پابه پای لحظه های پر رنج رسول، از بعثت تا شعب پردرد ابیطالب، شریک تب و تاب و غصه های همسرش باشد و دست دل از تمام رنگ های دنیایی فرو شوید. در عرش خدا ضیافتی برپاست؛ آخر امشب وصلت پرخیر «امین پیامبر مکی» است با بانوی اول اسلام، مادر مهربان فاطمه علیه السلام !
بر آسمان لاجوردیِ کمال انسانی
پیمان پاک ازدواج که محکم شود، هرچه منیت و خودخواهی است، رنگ میبازد و همه چیز در واژه بزرگ و فراگیر «ما» حل میشود. آنگاه باید به شیوه باران، بارید و طراوت آفرید و این جسم نورانی عشق است که ذره ذره در زندگی ذوب میشود و حرارت و حیات، بر خوشه خوشرنگ صمیمیت میپرورد.
ازدواج، آیتی از پروردگار مهربان است که با سرپنجه اعجاز وصلتی آسمانی، دو روح تک افتاده در برهوت انزوا را، در اوج کشش و جاذبه ای خدایی، به هم میآمیزد و یگانه میسازد. پیمان مقدس «همسری»، پایان «من»ها نیست؛ انتهای راه «منیّت»هاست.
«ازدواج»، حذف «فردیت»ها نیست؛ جمع زدن دو «فرد» است تا بهسان دو بال سپید یک کبوتر، پرواز را در آسمان آبی زندگی، به یاد ماندنی تر کنند.
فاطره ذبیحزاده