از نگاه پیامبر، اندوه میچکد. اندوه و غربتِ خانه وحی را مرثیهها نمیتوانند باز گویند. زمین، مانده است که چگونه ماتم را هجی کند؟ چگونه با مصیبت خو بگیرد؟ هر قرنی که باشد، این غم، معاصر است. هر دورهای که از خاک روی کار بیاید، باز این رنجمویهها، زبان حالِ فراگیر همه است.
با عشق آغاز کرده بود
با عشق، آغاز کرده بود و تمامیِ تعلقاتش را در مسیری روشن خط زده بود. تمامیِ نجابت و پاکدامنیاش را برای مرحلهای عزیز، کنار گذاشته بود. رسیده بود به تمامی آنچه که خواسته بود. با همه داراییاش، به دوردستهای روح قناعت کرد. دنیایش، سرشار از بوی بهشت بود و لحظاتش، آکنده از حمایت و وفا.
«خدیجه»، روح بلندی برای درک فضایل خورشید داشت.
محمدکاظم بدرالدین
متن ادبی «اندوه پیامبر»
(زمان خواندن: 1 دقیقه)
- بازدید: 8000