عقل، عرفان يا عاطفه؟

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

اشاره:
يكي از سوالات اساسي و بنيادين در تقويت مباني ايمان و دين باوري، اين است كه در راه نيل به سر منزل مقصود، مركب عقل راهوارتر است يا عرفان و يا عاطفه؟
به ديگر سخن دينداري عاقلانه برتر است يا دينداري عارفانه و يا هيچيكدام بلكه دينداري مبتني بر عواطف و احساسات ؟
در پاسخ بدين سوال مي توان چنين گفت:
ايمان، کاربردهاي گوناگوني دارد و در هر يک از مسالک و مذاهب اسلامي و نيز در اديان مختلف، به گونه‏هاي مختلف تعريف شده است. ما در اين نوشتار، ايمان را به معناي باور قلبي (عقد القلب) نسبت به خدا و ساير آموزه‏هاي ديني در نظر مي‏گيريم. اين نظريه مورد تأييد عالمان بزرگ شيعي، مانند شيخ طوسي، خواجه نصيرالدين طوسي و نيز مرحوم لاهيجي، يکي از متکلمان نامدار شيعي و نيز علامه طباطبايي است. پايه اساسي اين نظريه، تفکيک بين علم و ايمان است؛ به اين معنا که علم، همان ايمان نيست؛ هر چند ايمان بدون علم نيز تحقق ندارد؛ زيرا معرفت، رکن ايمان است و به ما دستور داده‏اند که ايمان بياوريم. بنابراين، ايمان، امري اختياري است و ازآن جا که جايگاه آن را در قلب دانستيم، پس ايمان، يکي از افعال نفس انساني است و افعال جوارحي انسان، خارج از حقيقت ايمان قرار دارند. عمل ، نتيجه ايمان محسوب مي‏شود. پيامبر اسلام صلي‏اللّه‏عليه‏و آله مي‏فرمايد: ايمان واقعي، آن است که خالص در قلب باشد و اعمال انسان، آن خلوص قلبي را تصديق کنند. 1
آن‏چه در تأثيربخشي عمل، بسيار اهميت دارد، آن است که عمل، بايد مبتني بر معرفت صحيح و خالصانه باشد و عمل بدون معرفت و يا عملي که انگيزه‏اي غير از اطاعت خدا داشته باشد، نقشي در افزايش ايمان نخواهد داشت؛ چنان‏که در روايات، عمل فراواني که بدون معرفت کافي باشد، کم ارزش‏تر از عمل اندکي معرفي شده که با معرفت بيشتري همراه باشد
در برخي از روايات، ايمان مرکب از چند عنصر معرفي شده که عبارتند از: اقرار زباني ، باور قلبي و عمل با جوارح. نظريه‏اي که همه اين روايات را به خوبي تحليل مي‏کند، آن است که حقيقت ايمان، همان باور قلبي است و اعتراف زباني، فقط براي اظهار ايمان است و آثار فقهي و حقوقي ظاهري دارد و اعمال جوارحي انسان نيز نتيجه و ميوه باور قلبي او هستند2
بر اساس آموزه‏هاي قرآني و روايي، ايمان، قابل افزايش و کاهش است و به تعبير ديگر، داراي درجات مختلف است.3
در بررسي عوامل تقويت و افزايش ايمان، سه راه عمده را مي‏توان مورد اشاره قرار داد، که عبارتند از: کوشش عقلاني، مجاهده عملي و تحريک احساسات ديني.
 
الف) کوشش عقلاني
از آن‏چه در تبيين مفهوم ايمان گفته شد، نتيجه مي‏گيريم که يکي از راه‏هاي تقويت ايمان، استواري استدلال‏هاي منطقي و عقلي است؛ زيرا ايمان به عنوان فعل نفس انسان، مبتني بر معرفت و شناخت است. اعمال اختياري انسان و به ويژه ايمان، وقتي حاصل مي‏شوند که مورد اراده قرار گيرند و چنان که فيلسوفان اسلامي در بحث اراده انساني گفته‏اند، اراده انسان در درجه اول، مبتني بر شناخت اوست و انسان تا تصوري از چيزي نداشته باشد و مفيد بودن آن را نپذيرد، هيچ‏گاه علاقه‏مند و مشتاق آن نخواهد شد و در نتيجه، اراده‏اي نيز از او صادر نمي‏شود.4 بنابراين، شناخت صحيح، براي ايمان، لازم است و شناخت، اگر مبتني بر داده‏هاي صحيح و دقيق عقلاني نباشد، نتيجه‏اي صحيح نخواهد داشت و اراده ناشي از اين علم نيز به بيراهه خواهد رفت. کسي که ايمان خود را بر پايه شناختي استوار از خدا يا پيامبر و يا امامان بنا ننهاده باشد، به توهّمي ايمان آورده و آن را خدا ناميده است و بديهي است که با رسوخ اولين شبهات و اشکالات، اين توهّم، فرو مي‏ريزد و ايمان مبتني بر آن توهّم نيز ديري نخواهد پاييد. شايد دعوت قرآن به تعقل و تفکر و توبيخ انسان به خاطر عدم تعقل5، ناشي از همين اصل باشد. (روشن است) که تقويت عقلاني ايمان، اختصاصي به تفکر فلسفي ندارد و مطالعه دقيق کتاب خدا و روايات اهل‏بيت عليهم‏السلام و تعقل در آموزه‏هاي آنها نيز در همين دايره قرار مي‏گيرند.6
 
ب) مجاهده عملي (راه‏هاي عرفاني)
منظور از عرفان در اين نوشته، عرفان مصطلح که به نظري و عملي تقسيم شده، نيست؛ بلکه هدف از اين عنوان، انجام همه اموري است که در دين مورد توصيه قرار گرفته است.
ايمان، ريشه در فطرت انساني دارد و به تعبير قرآن کريم، ايمان، محبوب قلب انسان قرار داده شده است.7 پايدار بودن ايمان در تاريخ زندگي بشر نيز گواه اين مدعاست؛ زيرا هيچ‏گاه زندگي بشر خالي از دين و يا ايمان به امري مقدس نبوده است.8
اين نکته، نشان‏گر آن است که انسان همراه ايمان خلق شده است و ايمان در رگ و خون انساني جاري است. بر اساس اين نکته، همه عواملي که باعث تجلي فطرت پاک انساني مي‏شوند، باعث افزايش ايمان نيز خواهند بود و در نقطه مقابل نيز هر چه باعث مخفي کردن فطرت انساني شود، ايمان را نيز به ضعف خواهد کشيد. اين مدعا به وضوح از آيات ابتدايي سوره شمس، استفاده مي‏شود. اميرالموءمنين عليه‏السلام يکي از اهداف بعثت انبيا را اداي ميثاق فطري انسان ذکر کرده است. بر همين اساس است که مجاهده عملي و به تعبير گوياي پيامبر اسلام، جهاد با نفس و يا همان تزکيه نفس، در قالب انجام وظايف و مناسک ديني، مهم‏ترين عامل تکامل ايمان شمرده مي‏شود.
دقت در آيات و روايات، نشان مي‏دهد که عمل انسان (چه عمل جوارحي باشد و چه عمل قلبي)، تأثير فراواني در تحکيم باورهاي ديني و ايمان او دارد و همين حقيقت را مي‏توان به اجمال در آياتي يافت که ايمان را به همراه عمل صالح ذکر کرده‏اند. رسول گرامي اسلام تأکيد مي‏فرمايد که ايمان بدون عمل و عمل بدون ايمان، قبول نمي‏شود.9 تأثير منفي اعمال بر ايمان نيز مورد تصريح آيات قرآن است. در قرآن آمده است: «کساني که اعمال سوء انجام دادند، سرانجام به جايي رسيدند که آيات الهي را تکذيب کردند».10
 
ج) تکيه بر عواطف و احساسات
در بين عوامل تأثير گذار بر نفس انساني که او را به سوي عمل مي‏کشانند، عواملي هستند که تأثير آنها بر احساسات زودگذر انساني، نمايان مي‏شود. انساني که تحت تأثير اين عوامل قرار گيرد، شوق بيشتري نسبت به انجام تکاليف ديني پيدا مي‏کند و نيز نسبت به معتقدات خويش، باورمندتر مي‏شود.
براي تحليل چگونگي تأثير اين امور در پايداري ايمان و يا افزايش آن، لازم است دو نکته اساسي در دين‏داري انسان، مورد توجه قرار گيرند؛ يکي فطري بودن دين، حس پرستش و نيز شناخت خدا و ديگري اين که غفلت، يکي از مهم‏ترين عوامل گسستگي انسان از ايمان دروني و باورهاي ديني، شمرده شده است.11 اگر تکيه بر احساسات گذراي ديني، در جهت بيداري فطرت و جلوگيري از غفلت انسان باشد، مي‏توان بر آن تکيه کرده، آن را جزء عوامل تقويت ايمان به حساب آورد.
 
جمع بندي
تفکر، مطالعه و تحقيق، پايه‏هاي معرفتي ايمان را استوار مي‏سازند و راه‏هاي عرفاني، رکن تعلق و وابستگي ايمان را قوام مي‏بخشند. احساسات نيز مانع غفلت و عامل تذکرند؛ ولي براي تبيين بيشتر جايگاه هريک از اين سه عامل، تأکيد بر دو نکته زير لازم است:
آن‏چه در تأثيربخشي عمل، بسيار اهميت دارد، آن است که عمل، بايد مبتني بر معرفت صحيح و خالصانه باشد و عمل بدون معرفت و يا عملي که انگيزه‏اي غير از اطاعت خدا داشته باشد، نقشي در افزايش ايمان نخواهد داشت؛ چنان‏که در روايات، عمل فراواني که بدون معرفت کافي باشد، کم ارزش‏تر از عمل اندکي معرفي شده که با معرفت بيشتري همراه باشد.12
دقت در آيات و روايات، نشان مي‏دهد که عمل انسان (چه عمل جوارحي باشد و چه عمل قلبي)، تأثير فراواني در تحکيم باورهاي ديني و ايمان او دارد و همين حقيقت را مي‏توان به اجمال در آياتي يافت که ايمان را به همراه عمل صالح ذکر کرده‏اند. رسول گرامي اسلام تأکيد مي‏فرمايد که ايمان بدون عمل و عمل بدون ايمان، قبول نمي‏شود.9 تأثير منفي اعمال بر ايمان نيز مورد تصريح آيات قرآن است. در قرآن آمده است: «کساني که اعمال سوء انجام دادند، سرانجام به جايي رسيدند که آيات الهي را تکذيب کردند».
اتکا بر احساسات، وقتي ثمربخش خواهد بود که باورهاي ديني انسان بر پايه‏هاي استوار عقلاني و وحياني بنا نهاده شده باشد و در غير اين صورت، اين احساسات، با عاملي قوي‏تر، به سوي ديگري متمايل خواهد شد. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «کسي که تحت تأثير افراد ديگر دين‏دار شده باشد، تحت تأثير افراد ديگري از دين خارج خواهد شد». بنابراين، کسي که با مطالعه و بر اساس کتاب و سنت دين را پذيرفته باشد، هرگز متزلزل نخواهد شد؛ حتي اگر کوه‏ها از جاي خود حرکت کنند. احساسات در تمام اديان و نيز در همه مکاتب بشري، قابليت حرکت‏بخشي دارند. جهان، هنوز جنايات نيروهاي نازي را که به شدت توسط سخنراني‏هاي هيتلر تحريک شده بودند؛ به خاطر دارد. بنابراين، احساس ديني، بدون اتکا به معرفت صحيح ديني، راه به جايي نمي‏برد؛ اما احساس مبتني بر معرفت، عامل تذکر و توجه به فطريات و مانع فراموشي است.
بنابراين، هر چند نمي‏توان براي تقويت ايمان از برتري يک راه بر راه ديگري سخن گفت، ولي بايد توجه داشت که اين راه‏ها، در ارتباط با يکديگر معنا مي‏يابند؛ زيرا معرفت بدون عمل، ارزشي ندارد؛ چنان‏که عمل بدون اتکا بر معرفت، کم ارزش است و عاطفه و احساس نيز فقط در راستاي غفلت‏زدايي و تحکيم باورها و تهييج به سوي عمل، به کار مي‏آيد.
 
پي نوشت ها:
1. محمد ري شهري، ميزان الحکمة، ج1، ص191.
2. رک: علي رباني گلپايگاني، تحقيق قوائد العقائد، مرکز مديريت حوزه علميه قم، پاورقي ص 148.
3. توبه، آيه 124، انفال، آيه 8، آل عمران، آيه 173، احزاب، آيه 22.
4. رک: سيد محمد حسين طباطبايي، نهايه الحکمه، موءسسة النشر الاسلامي، ص 155- 157؛ صدرالدين الشيرازي، الحکمة المتعالية، ص 114-113.
5. بقره، آيه 76، آل عمران، آيه 65.
6. جوادي آملي ، عبدالله، شناخت شناسي در قرآن، مرکز نشر فرهنگي رجا، ص 184-186.
7. حجرات، آيه 7.
8. بي ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه: علي اصغر حکمت، ص 5.
9. ري‏شهري، ميزان الحکمه، ج 1، ص193
10. سوره روم آيه 10.
11. عبدالله جوادي آملي، فطرت در قرآن، نشر اسراء، ص 393-394.
12. محمدي ري‏شهري ، پيشين، ج 5، ص2068.
13. همان، ج 2، ص 954.