خداوند به سلیمان حكومتى بىنظیر عطا كرد. پرندگان نیز در تسخیر سلیمان بودند. روزى سلیمان در میان پرندگان، هدهد را ندید.
زمانى نگذشت كه هدهد باز آمد و گفت: از سرزمین سبا براى تو خبرى آوردهام. در آن جا زنى با امكانات بسیار و تختى عظیم حكم مىراند و مردم آن در برابر خورشید سجده مىكنند.
سلیمان نامهاى به ملكه آن سرزمین مىنویسد و هدهد آن را به مقصد مىرساند. ملكه پس از رایزنى و مشورت با سران، هدیهاى براى سلیمان مىفرستد كه سلیمان آن را نمىپذیرد.
پس از گذشت زمان و مراحلى، ملكه به سوى دربار سلیمان بار سفر مىبندد و وارد كاخ سلیمان مىشود و به نشانه توبه و ایمان مىگوید:
رَبِّ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسى وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ(1)؛
بارالها، من بر خودم ستم كردم و با سلیمان به خداوند عالمیان ایمان آوردم.
------------------------------
1- نمل/ آیه 44.
منبع: كتاب دعاهاى قرآن، حسین واثقى.