«نگاهی درس آموز به زندگانی نجمه(س)»
آینه تاریخ همواره حقیقت هایی را به تصویر میکشد که چونان فانوسی فرا راه آدمی قرار گرفته و جدا کننده راه سعادت از شقاوت هستند. این حقایق، اگر چه گاه تلخ و جانکاه و گاه شیریناند؛ برای اهل بینش و بصیرت که در ژرفای وجود خویش جز حقیقت نمیجویند
راهنمایی بس توانا خواهند بود.
تاریخ و آموزه های زندگانی ائمه(ع) از زیباترین و گویاترین تصویرهای این آینه شفاف و درخشان است. شاید اندک توجه و نظری به اندیشه و عمل این پیشوایان راستین بتواند انسان را از انحراف های فکری و اجتماعی به «راه مستقیم هدایت» رهنمون کند و به واقع چنین است. معرفت نسبت به اهلبیت(ع) در کتاب های گوناگون به زیور چاپ آراسته شده است. ظرف پرورش و تربیت این بزرگواران، مادران وارسته ای هستند که الگویی عملی برای مادران عصر ما میباشند و ما با آشنا شدن به اندیشه و روحیات و چگونگی رفتار و گفتار آنان، سرمشقی برای پویش راه کمال و سعادت و تربیت فرزندانی امام گونه مییابیم.
یکی از بانوان برجسته تاریخ و مادران نمونه «نجمه» مادر رضای آفرینش، است. بانوی کنیزی که آزادترین عبد خدا را میزبان بود و با عبادات و رفتارهای پسندیده خویش در تاریخ زندگانی ائمه(ع) وارد شده و جاودانه گشت.
«نجمه» یکی از ستارگان روشن و نورانی عصر خویش بود و خدا، خود، او را برگزید تا در دامان مطهر او که جلوه ای از «ارحام مطهّره(1)» است حجت خدا بر روی زمین پرورش یابد.
گفتنی است که هر گاه چهرهای درخشان از انسانی برجسته معرفی شود در کنار او چهره خجسته دیگری مطرح میشود و آن «مادر» است. هم او که شایستگی میزبانی او در بطن خوی را داشته و لایق پرورش او در دامان تربیت خود میباشد.
در کتاب های گوناگون، مورخان پس از ذکر نام هر امامی، شمّه ای از زندگانی پرافتخار مادران شایسته آنان را بیان میکنند چنانچه در کتاب های ارزشمند «عیون اخبارالرضا»، «بحارالانوار»، «ارشاد» و دیگر کتب تاریخی، بابی تحت عنوان «ما جاء فی اُمّه» آورده اند و برخی از احادیث و مطالبی که در باره مادران ائمه است در این باب قرار داده اند.
کتاب «الفصول المهمّه» مادر امام رضا(ع) را این گونه معرفی میکند:
«امّه فَاُمّ ولدٍ یُقال لها: امالبنین و اسمها اَروی و قیل: شَقراءُ النَوبیّهَ و هو لقبٌ لها(2)»
مادر امام هشتم، امولد [کنیزی که از مولای خویش صاحب فرزند میشود] است که به او ام البنین گفته میشود (کنیه اش ام البنین است) و اسم او «اروی» است و به او «شقراء النوبیه» نیز میگفتند و این «شقراء» لقب او است.
سیمای آسمانی
نام اصلی مادر بزرگوار امام رضا(ع)، این تندیس رضایت حق «تکتم» است؛ بانویی از مغربزمین که در دامان تربیت خویش حجت خدا را پرورش داده و در شمار «خیراتٌ حسان(3)» قرار گرفت و جاودانه شد. برای این پاکبانوی خانه اهلبیت(ع) نامهای زیادی وجود دارد که به تناسب شهرها و مکان هایی که بوده است به این نامها خوانده میشد و با توجه به استحباب تغییر نام کنیزها و نیز برخی علل دیگر ایشان نامهای متعدد دارد.
آن گاه که «حُمَیده مصفا» همسر آگاه و بینای امام صادق(ع)، او را خرید و به فرزند بزرگوارش، امام موسی کاظم(ع)، بخشید نامش «تکتم» بود که از نام های دختران در زبان عربی بوده و در اشعار عرب این نام به گونهای آشکارا دیده میشود. هنگامی که فرزند نورانی او به دنیا آمد نام او را تغییر دادند و او را «طاهره(4)» خطاب کردند که به واقع باید طاهره باشد تا در زمره «ارحام مطهره» وارد شود و فرزند پاک و مطهری چون علی بنموسی(ع) را به عالم هستی تقدیم کند. از دیگر نام های وی خیزُران، سکینه نوبیه، اروی، نجمه و سمانه میباشد.(5) اما نام مشهور این بانو در کتابهای روایی «نجمه» است چنانچه در کتاب «عیون اخبار الرضا» روایاتی نقل شده است که در آنها وی را با نام «نجمه» ذکر کرده اند. همچنین در کتاب «بحارالانوار» این بانو را با نام «نجمه» معرفی کردهاند.
گفتنی است که برخی از مورخان در مورد زادگاه و نژاد او مینویسند:
«تکتم یا طاهره زنی فرانسوی است از مارسی فرانسه(6) (البته با تطبیق با عناوین جدید کشورها).(7) اگر این سخن را بپذیریم و معانی «شقراء» را هم به عنوان مؤید این مطلب قبول کنیم با توجه به نام دیگر او که «سکینة النوبیه» است با دوگانگی در شخصیت و چهره این بزرگوار مواجه خواهیم شد که ناشی از محدودیت مدارک موجود است.
«شقراء» در لغت به معنای سرخ و سفید است. سفیدپوستی و آنکه سرخی اش بر سفیدی او فزونی دارد؛ از دیگر معانی آن است و واژه ترکیبی «شعرٌ اَشقر» به معنای موی بور است.(8)
به هر حال آیا نجمه، مادر ولی خدا، زنی سیاه پوست است یا سفیدپوست و آیا شرقی است یا غربی و آیا ...؟ آنچه به عنوان سندی قابل توجه میتوان ذکر کرد روایتی است که جریان خریداری نجمه را مطرح میکند. در قسمتی از روایت، فروشنده در مورد نجمه میگوید: «اخبرک عن هذه الوصیفة انی اشتریتها من اقصی بلاد المغرب(9)». خبر دهم تو را از این جاریه مورد نظر؛ من او را از دورترین سرزمینهای مغرب خریدم.
در پارهای از کتب تاریخی هم آمده است نجمه از زنان اشراف و عفیف و نجیب ایرانی بوده است(10)». در نهایت میتوان گفت که این پاک بانو چه بربر باشد چه فرانسوی و چه ایرانی دارای ویژگی های خاصی بوده است که به عنوان مادر امام برگزیده میشود.
هدف از ذکر این مطالب اعتراف به نکته هایی است که در مکتب و شریعت مقدس اسلام آموختیم و پیامبر گرامی ما معلم این آموزه های ارزشمند بوده است و آن اینکه ملاک برتری انسانها بر یکدیگر تقوا پیشگی آنان است. اگر چه منکر تأثیرات فرهنگ خانوادگی بر کودک نیستیم و نقش خانواده را به عنوان اولین مدرسه هر انسانی در ساختار شخصیتی فرزندان نادیده نمیگیریم ولی تغییرات ظاهری و قومی و ملیتی تنها بیانگر رشد و کمال شخص نیستند و بنا به بیان قرآن کریم، این تفاوتها وسیله ای برای شناخت افراد و نژادها و قبایل است. آنجا که میفرماید:
«انا خلقناکم من ذکرٍ و اُنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عنداللّهِ اَتقیکم.»(11) ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.
آری، شخصیت انسانهای برجسته را میتوان در آینه رفتار و گفتار آنان مشاهده کرد و در صفات آسمانی آنان میتوان جای پای رشد و رویش و کمال را نظاره کرد. انسانیت انسانها در بلندای بینش و بصیرت آنان و در افق اندیشه های عرشی آنان هویداست نه در نام و نشانها و رنگ و نقشهای زمینی که:
ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی هم استخوان و ریشه ای
اسلام دینی است که زن و مرد را از نظر کمالات معنوی و ارزشها مساوی میداند و اختلاف در حقوق آن دو را ناشی از اختلاف جسمی و تفاوت وظایف آنها میداند که لازمه تکامل جوامع بشری به واقع همین اختلافات ظاهری است. ملاک ارزشگذاری اسلام انسانیت و تعالی روح انسان هاست. «من عمل صالحا من ذکرٍ او اُنثی و هو مؤمنٌ فَلَنحیینّه حیاةً طیبةً»(12)
و شریعت محمد(ص)، آیینی است که هر گونه تبعیض را منع کرده و سنت های غلط جاهلی را که خود بتهای بزرگ نفسانی بودند میشکند. اگر به نگاه جاهلی، سیاه پوستی عیب است، پیامبر گرامی اسلام از میان همه شیفتگان خود «بلال» را برمیگزیند تا بت تبعیض را به گورستان «لات» و «هبل» بفرستد. و اگر اندبشه برتری عرب بر عجم وجود دارد محمد(ص)، این منجی اندیشه های خاکی، سلمان را ستوده و میگوید:
«سلمان منا اهل البیت» سلمان از ماست. و اگر زن مورد ستم قرار میگیرد، او مدال «کوثر» بر گردن فاطمه(س) میآویزد؛ و اگر ... و اگر ...
دین مبین اسلام شعار برابری و برادری را سرلوحه کار خویش قرار میدهد و پیامبر بزرگ اسلام(ص) ماریه قبطیه را که هدیهای از سوی پادشاه اسکندریه، مقوقس، بود(13) به همسری خویش در آورده و به جامعه آن روز تساوی انسانها را میآموزد و نیز امیرالمؤمنین(ع) کنیزانی را به همسری خویش درمی آورد و برخی را آزاد میکند. چنان که همسر برخی از امامان ما از کنیزان هستند که قابلیت میزبانی این میهمان خجسته الهی را داشته اند. گام دیگری که پیامبر اسلام(ص) در جهت شکستن این سنت جاهلی برداشت به ازدواج در آوردن دختر عمه خویش «زینب» برای زید بنحارثه، غلام خدیجه(س) که به پیامبر اسلام(ص) بخشیده بود، است تا به این وسیله شکاف طبقاتی موجود در مدینه پر شده و ماهیت انسانی انسانها در نظر گرفته شود نه ملاک های بیهوده آن روز.
آزاد کردن بردگان به عنوان کفاره گناهان و حرامها نیز یکی دیگر از مظاهر مبارزه با بردهداری در جهان اسلام بوده و چهره منطقی و ظلم ستیزی آن را به جهانیان نشان میدهد.
در قرآن کریم نیز به این موضوع پرداخته شده است آنجا که میفرماید:
«و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمن و لامةٌ مؤمنة خیرٌ من مشرکة و لو اعجبتکم»(14)
و با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان بیاورند. قطعا کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است هر چند [زیبایی او] شما را به شگفت آورد.
سینای صفات
ویژگی های والای انسان های برجسته، بیانگر شخصیت آنان بوده و آنها را به عنوان یک الگو و اسوه عملی، نه اسطوره و دست نایافتنی، در اختیار بشریت قرار میدهند. از صفات آسمانی و والای نجمه میتوان به علم و معرفت، اخلاق شایسته، ادب و اهل معنویت بودن وی اشاره کرد.
در روایتی معتبر از علی بن میثم که خود عالمی بزرگوار است آمده است: «اِشترت حمیدة المصفاة ـ و هی اُمُّ ابیالحسن موسی بنجعفر و کانت من اشراف العجم ـ جاریة مولّدة و اسمها تکتم، و کانت من افضل النساء فی عقلها و دینها و اعظامها لمولاتها حمیدة المصفاة ...»
حمیده مصفا، مادر امام موسی کاظم(ع) که خود از اشراف غیر عرب بود، کنیزی غیر عرب را خرید که نام او «تکتم» بود و از نظر عقل و دین و احترام به مولای خود، حمیده مصفا، با فضیلت ترین زنان بود و ...(15) و در روایت است که وقتی حمیده این بانوی عفیفه را به امام کاظم(ع) بخشید به او گفت:
«یا بُنَیَّ اِنّ تکتم جاریةٌ ما رأیتُ جاریةً قط افضل منها و لست اشک ان اللّه تعالی سیظهر نسلها ...(16)»
پسرم! تکتم کنیزی است که هرگز کنیزی بهتر از او ندیده ام و شک ندارم که خدا بزودی نسل او را ظاهر میکند.
در روایت دیگر از قول یکی از زنان اهل کتاب در باره «تکتم» نقل شده است: «ان هذه الجاریة ینبغی ان تکون عند خیر اهل الارض فلا تلبث عنده الاّ قلیلاً حتی تلد منه غلاما یدین له شرق الارض و غربها(17)» این کنیز باید نزد بهترین مردمان زمین باشد و چند روزی بیشتر نزد او نخواهد بود که پسری از او متولد میشود که شرق و غرب زمین وامدار او خواهند بود.
* عقل و اندیشه
عقل نوری معنوی است که نفس انسان به وسیله آن علوم را درک میکند.
و نیز گفته اند: عاقل کسی است که نفس خود را در بند میکشد و آن را از هواها و هوس های نفسانی دور میسازد.(18)
پس عقل به معنای درک و فهم و معرفت است؛ و در قرآن هم با این معانی آمده است.»(19)
با توجه به معانی لغوی عقل میتوان گفت عقل همان بینش و بصیرت است که همواره مورد نظر پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهلبیت(ع) بوده است؛ چنانچه در روایتی آمده است:
«ما عُبِدَ به الرحمن واکتسب به الجنان»(20) عقل آن است که انسان توسط آن بندگی خدا را میکند و بهشت را با آن کسب میکند.
پس عقل، بینش است و علم، دانش، و آدمی با این دو بال به سوی کمال پرواز میکند. انسان ها توسط عقل میتوانند به حقیقت و ملکوت اشیاء دست یافته و با چراغ معرفت حرکت کنند و بدین وسیله مشمول سخن رسولِ حق شوند که فرمود: «علی بَصیرةٍ اَنَا و من اتّبعَنی»(21) من و پیروانم در دین خود بینش و بصیرت داریم.
نجمه با این نعمت والای الهی خود را شناخت و راه را از بیراهه تشخیص داد و در مسیر حق قدم گذاشت. بینش و بصیرت نجمه، مادرِ رضایت حق، به قدری بود که صدای تسبیح فرزند عزیزش را از درون شکم میشنید. روایت شده است از نجمه که به مادربزرگِ علی بنمیثم چنین گفته است:
«لَمّا حملتُ بابنی «علی» لم اشعر بثقل الحمل و کنت اسمع فی منامی تسبیحا و تهلیلاً و تمجیدا من بطنی».(22)
آنگاه که به پسرم علی(ع) باردار شدم سنگینی حمل را احساس نمیکردم و همواره در خواب صدای تسبیح و تهلیل (لا اله الا اللّه) از درون رحم میشنیدم.
به راستی اگر آدمی دارای بینش عمیق نبوده و گوش او شنوای سروش های غیبی نباشد هرگز نمیتواند صدای تسبیح و تهلیل موجودات را بشنود. نجمه در این صفت برجسته با حضرت خدیجه(س) که صدای تسبیح فرزند خود، فاطمه زهرا(س) دخت آفتاب، را می شنید و همچنین با حضرت زهرا(س) که صدای تسبیح حسین(ع) را از درون رحم میشنید، تشابه دارد. همانگونه که در پنهان بودن دوران بارداری چونان مادر ابراهیم(ع)، مادر موسی(ع) و مادر امام زمان(ع) بوده است.
* مروارید ادب
یکی از صفات پسندیده آدمی ادب و احترام نسبت به معلم و آموزگاران خوبیهاست. در واقع «ادب» یکی از ظریف کاری های عالم هستی است و انسان هر چه به کمال و پویایی نزدیکتر شود ادب در رفتار و گفتار او نمایانتر خواهد بود. وجود این صفت در نجمه به گونه های متفاوت آمده است. ابن بابویه از علی بن میثم روایت کرده است:
حمیده مصفا، مادر فرزانه امام کاظم(ع) که خود یکی از اشراف عجم بود جاریهای خرید و اسم آن کنیز تکتم بود. وی در ادامه میگوید:
آن «کنیز» از نظر عقل و دین و ادب و احترام نسبت به مولا و صاحبش حمیده مصفا از بهترین زنان بود به گونه ای که از زمانی که کنیز او شد به خاطر احترام و تعظیم به حمیده هرگز نزد او ننشست.
به نظر میرسد احترام نجمه نسبت به حمیده مصفا تنها به خاطر این نبود که این بانو صاحب و مولای وی بوده بلکه از این رو است که حمیده همسر امام ششم، پیشوای علم و فقاهت، بوده و از طرفی مادر بزرگوار امام موسی کاظم(ع) میباشد و نجمه با توجه به تدیّن و دین باوری که در حدیث فوق نیز به آن اشاره شده است در واقع همسر امام و مادر امام را تجلیل میکرد و نه فقط صاحب و مولای خود را. اگرچه احترام به مولا و سرور نیز میتواند نشانگر ادب و بزرگواری افراد باشد.
صفات شایسته این بانوی برجسته به حدی است که حمیده مصفا به فرزند خود در باره وی میگوید: «یا بُنَیَّ! اِنّ «تُکتَم» جاریةٌ ما رأیت جاریةً قطّ افضل منها.»
«پسرم! این کنیزی است که به واقع من بهتر از او کنیزی ندیدم.»
و سپس او را به فرزند بزرگوار خویش، امام هفتم، میبخشد و در باره او سفارش میکند:
«و قد وَهَبتُها لَکَ فاستوص خیراً بها» او را به تو میبخشم و از تو میخواهم که به او نیکی کنی.
نجمه پیش از آنکه در اختیار امام کاظم(ع) قرار گیرد از محضر حمیده مصفا، اصول و کمالات اسلامی و اخلاقی را آموخت. حمیده میگوید:
«وقتی نجمه به خانه ما راه یافت پیامبر(ص) را در عالم خوب دیدم که به من فرمود: «ای حمیده! نجمه را به پسرت موسی ببخش که به زودی بهترین فردِ روی زمین از او متولد خواهد شد.» و من چنین کردم و نجمه را همسر فرزندم نمودم و از او حضرت رضا(ع) به دنیا آمد.»(23)
از اینرو، این بانوی کریمه که شکوفه های ادب و تواضع در سرزمین وجودش شکوفا بودند همواره حمیده را اکرام میکرد و با تواضع و احترام ویژه در مجلس او شرکت میجست.
* کیمیای بندگی
عبادت و عبودیت مرواریدی است که تنها در صدف وجود آدمی یافت میشود و همواره جوانه های عبودیت در سبزه زار پیکره انسان به رویش مینشنید و به یقین، یکی از هدف های خلقت بشر همین عبودیت و بندگی است. چنان که قرآن فرمود: «ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون».(24)
انسان و جن آفریده نشدهاند مگر برای بندگی و عبودیت خداوند متعال.
یکی از مظاهر بندگی، عبادت و استفاده از اذکار و اوراد ویژهای است که انبیاء و ائمه(ع) به ما آموخته اند. تسبیح و تحمید و هر نوع ذکری، انسان را به مرحله والای بندگی میرساند اگر آگاهانه باشد! یکی از ویژگی های این بانوی با فضیلت توجه به عبادات و نمازهایی بود که از هدایتگران جاوید، ائمه هدی(ع)، آموخته بود. او همواره خود را به ذکر و ثناء مشغول میساخت به گونهای که در روایت آمده است: فَلمّا وَلَدَت لَه الرّضا(ع) سمّاها الطاهرة قال: کان الرضا(ع) یرتضع کثیرا و کان تامَّ الخلق فقالت: اَعینونی بمُرضعة. فقیلَ لها أنَقَصَ الدَّرُّ؟ فقالت: لا اکذب، واللّهِ ما نقص ولکن عَلَیَّ وردٌ صلاتی و تسبیحی و قد نقص مُنْذُ ولدتُ.»(25)
آنگاه که امام رضا(ع) متولد شد امام کاظم(ع) نام نجمه را «طاهره» نهاد و «رضا» بسیار شیر مینوشید و این در حالی بود که جُثه کاملی پیدا کرده بود. پس نجمه گفت: با یافتن دایهای مرا یاری کنید.
پرسیده شد: مگر شیر تو کم است. گفت: «سوگند به خدا دروغ نمیگویم؛ شیرم کم شده است ولی ذکرها و نمازهایی برای من وجود داشت که از هنگام تولد و شیردادن به این نوزاد کم شده است.»
در واقع با توجه به بزرگ بودن جسم حضرت رضا(ع) مادر بزرگوار ایشان برای ادامه عبادات و نمازها دایهای را میطلبد.
شاید این بانوی کریمه از نظر وظیفه پرورشیِ ویژه مادران، خویش را تا حدی فارغ میدانسته است و به هرحال روحیات پاک این بانو به گونه ای است که حتی اجازه نمیدهد محبت فرزندش و کارهای مربوط به پاره تنش، موجب کاهش برنامه های عبادی وی شود و این امتیازی است بس والا و ارزشمند.
از سوی دیگر، عظمت این بانوی نورانی به حدی است که صدای تسبیح و تهلیل فرزند را از درون شکم میشنود و این نمایانگر طهارت باطنی او است. وقتی گوش انسان از شنیدن سخنان بیهوده و غیر الهی پاک بماند، به یقین شنوای سروش غیبی خواهد بود و صدای ملائکه الهی و همچنین تسبیح موجودات عالم را میشنود.
شنیدن صدای تسبیح و ذکر نوزاد از درون رحم نیاز به گوش شنوایی دارد که همواره با ذکر تسبیح و تهلیل همراه بوده باشد. اگر انسان دایم الذکر باشد در عالم و هستی، هم حقایق را میبیند و هم آنها را میشنود. و برای رسیدن به این مقام والای انسانی همواره باید با عبادات و اذکار و حضور در محضر حق مأنوس بود.
* رؤیای صادق
در سخنی از امام کاظم(ع) آمده است: به خدا قسم این جاریه خریده نشد مگر به امرِ خدا. و من در عالم رؤیا جد و پدرم را دیدم در حالی که همراهشان پارچهای ابریشمی بود که در آن عکس این کنیز بود. پس آن دو به من فرمودند: «ای موسی! هر آینه بهترین اهل زمین بعد از تو، از این کنیز خواهد بود.» و امر کردند که هر وقت آن مولود مسعود به دنیا آمد نام او را «علی» گذارم.(26)
این بانوی باعظمت از سوی خداوند متعال برگزیده شده بود تا جایگاهی برای پرورش و تربیت امام و هدایتگر جامعه اسلامی باشد.
پس از گذشت زمان کوتاهی نجمه باردار شد در حالی که مدت بارداری وی به گونه ای پنهان بود تا به واسطه ظلم خلفای عباسی، این شجره طیبه قطع نشود و همواره حجت خدا بر روی زمین زنده بماند.
زندگی مشترک نجمه و امام هفتم با مبارزه علیه ظالم و دفاع از حقوق مظلوم همراه بود. کشتار دستهجمعی شیعیان و بریدن سرهای سادات علوی و فجیعترین اعمال توسط خلفای بنی عباس و مأموران آنها نسبت به شیعیان و به ویژه سادات صورت میگرفت و این بانوی گرامی در تمام این لحظات در کنار همسر ایستادگی و مقاومت کرده و به تربیت فرزند دلبندش مشغول بود و در مدت اسارت امام موسی بن جعفر(ع) با صبر و بردباری حوادث تلخ روزگار را تحمل میکرد. ثمره تابناک امام کاظم(ع) از نجمه تولد دو نور و دو نگین سبز شریعت اسلام بود. تولد حجت و ولی خدا امام رضا(ع) و نگین قم، فاطمه معصومه(س).
طبری شیعی از مادران همه فرزندان امام کاظم(ع) به صراحت نام برده تا آنجا که میگوید: «حضرت علی بنموسی الرضا(ع) با حضرت فاطمه معصومه(س) از یک مادر هستند.»(27) و برای نجمه، مادر بزرگوار امام رضا(ع)، جز این دو فرزند در کتب تاریخی نام دیگری ذکر نشده است.
دفاع از ولایت و امامت از ویژگیهای این بزرگوار بوده است و ارمغان گرانسنگ او بود که دختر معصوم خود، پاکبانوی کرامت، بر جای گذاشت. ابعاد گوناگون شخصیت کریمه اهلبیت(ع) حضرت معصومه(س) خود نیاز به بحث و بررسی جداگانه دارد.
به نظر میرسد با ورود نجمه، این کنیز آزاده، مبارزات امام کاظم(ع) به شکل رسمی آغاز شد. زیرا امامت و رهبری امام هفتم که بعد از شهادت امام صادق(ع) به عهده ایشان نهاده شد از سال 148 ه.ق میباشد.(28) و تولد امام رضا(ع) نیز در همین سال بوده است و با توجه به روایات فاصله راه یافتن نجمه به زندگی امام کاظم(ع) و تولد فرزندشان زمان کوتاهی بوده است.
به هرحال، از زمان امامتِ امام، همواره خانواده بزرگوار ایشان مورد نظر جاسوسان درباری بوده اند و این محدودیت ها اگرچه زندگی خانوادگی را دچار بحران و اضطراب میکند ولی انسان هایی که بینش عمیق و بصیرت دارند از این ناملایمات برای نزدیک شدن به خداوند متعال استفاده میکنند و هرگز دل به زندگانی کوتاه دنیایی نمیبندند. زندگی آنان صحنه جهاد و مبارزه فرهنگی، علمی و حتی نظامی خواهد شد و اخلاص در چنین خانواده هایی جان میگیرد. مورخان مینویسند: «امام کاظم(ع)، بنا به نقل مورخان، دو بار توسط هارون الرشید به زندان افتادند که مرتبه دوم از سال 179 تا 183 ه.ق بود و چهار سال طول کشید و در نهایت به شهادت آن حضرت منجر شد.»(29)
بدیهی است که نجمه در مدت اسارت حضرت با صبر و استقامت که شایسته چنین بانویی میباشد در مقابل مشکلات ایستادگی کرده و از آرمان ها و اعتقادات امام و ولی خویش در موقعیت های گوناگون به دفاع پرداخته است. از تاریخ وفات و محل دفن این بانوی ادب و فضیلت سند معتبری در دست نیست ولی او در همه زمان ها و مکانها الگویی برجسته برای بانوان شایسته خواهد بود و زیارتگاه دو فرزند عزیزش هماره یادمان مزار ناپیدای او است.
________________________________________
1 ـ برگرفته از زیارات ائمه(ع).
2 ـ الفصول المهمة، ابن صباغ المالکی، ص244.
3 ـ الرحمن، آیه 70.
4 ـ ریاحین الشریعه، رسولی محلاتی، ج3، ص21 و بحارالانوار، ج49.
5 ـ همان.
6 ـ یکی از نامهای نجمه «خیزران مرسیه» است و مرسی چند معنا دارد:
1ـ شهر «مرسیه» در اسپانیا 2ـ بندر «مرسی» در ساحل شرقی الجزایر 3ـ بندر معروف مرسی (مارسی) در جنوب فرانسه
7 ـ سیمای زن، زهرا گواهی، ص91 به نقل از ترجمه اعلام الوری از عزیز اللّه عطاردی، کریمه اهلبیت(ع)، علیاکبر مهدیپور، ص84.
8 ـ مجمعالبحرین، و فرهنگ بزرگ جامع نوین، حرف«ش».
9 ـ عیون اخبار الرضا، ج1، ص14.
10 ـ زندگانی چهارده معصوم «ترجمه اعلام الوری»، حسین غمادزاد، ج2 و 1، ص1009.
11 ـ حجرات، آیه 13.
12 ـ سوره نحل، آیه 97.
13 ـ سیمای زن، ص93.
14 ـ سوره بقره، آیه 221.
15 ـ عیون اخبار الرضا، ج1، ص13.
16 ـ همان.
17 ـ بحارالانوار، ج49، ص5 ـ 4.
18 ـ همان.
19 ـ قاموس قرآن، سیدعلیاکبر قریشی، ج5، ص28.
20 ـ کافی، ج1، ص11.
21 ـ یوسف، آیه 108.
22 ـ عیون اخبارالرضا، ص14 و ص17.
23 ـ اعلام الوری فی اعلام الهدی، طبرسی، ص302.
24 ـ سوره ذاریات، آیه 57.
25 ـ بحارالانوار، ج49، ص5.
26 ـ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص862.
27 ـ دلائل الامامة، ص309.
28 ـ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ج2، ص11.
29 ـ همان، ص30.
ستاره نجمه
- بازدید: 4847