غذای خلیفه

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

باید بدانیم غذای سفرهٔ خلیفهٔ دوم به نمونه‌ای عجیب در تاریخ اسلام تبدیل شده است.

می‌گویند در زمان خلافت، حفصه دخترش و عبدالله بن عمر پسرش و بسیاری اصرار داشتند که اگر پدر و خلیفهٔ شان غذای بهتری بخورد، به مملکت‌داری هم بهتر می‌رسد، در ادامه خلیفه در طی جمله‌ای حکمت آموز و عرفانی می‌گوید که از دو مصاحبش - پیامبر و ابوبکر - در جاده جدا شده و او با خوردن طعام آنچنانی نمی‌تواند در منزل مقصود به آنان ملحق شود!!!

بدین ترتیب داستان‌های فراوانی می‌خوانیم که در آن‌ها روغن ، غذاهای چرب، گوشت، ماهی، ... و هر غذایی که رنگ و بوی دوری خلیفه از زهدش می‌دهد از لیست غذایی خلیفه حذف شده است.(۱) تعجبی نخواهد داشت که بدانیم برخی از این داستان‌ها دقیقا همان‌هایی است که در منابع شیعه و سنی در باب غذای امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در دوران خلافت نقل می‌کنند!!

برای مثال ادعا شده خلیفهٔ دوم هیچگاه بر سر سفره‌ای که دو نوع غذا در آن بود نمی‌نشست همین عبارت دقیقاً در مورد سفرهٔ امیرمؤمنان علی علیه‌السلام هم حکایت شده است.

اما جالب است بدانیم، اگر خلیفه بر سر سفره‌ای می‌نشست که چند غذا در آن بود همگی را بر روی هم می‌ریخت و بدین ترتیب غذا از چند نوع به یک غذای زاهدانه تبدیل می‌شد!! (۳) و با این ترفند او بر سر سفره‌ای نشسته بود که فقط یک غذا در آن وجود داشت.«انه کان اذا أتی بألاوان من الطعام خلطها جمیعا و جعلها لونا واحدا» !

از آن جا که دروغگو کم حافظه است، در همان کتب و متون، همان خلیفه‌ای که گوشت را بر خود حرام کرده بود چنین توصیف شده است:
«سائب بن یزید (که صحابی بود) می‌گفت: چه بسیار می‌شد که شب را با عمر بن خطاب بودیم او‌ پس از خوردن نان و گوشت دست چربش را با کف پایش پاک می‌کرد و می‌گفت: «این حوله عمر و خاندان عمر است (https://t.me/borrhan/29562).» (۴) بدین ترتیب هم لب به گوشت نزدن خلیفه در طول خلافتش از زهد اوست و هم پس از خوردن گوشت ، پاک کردن دست با کف پای خلیفه در همان زمان رفتار زاهدانهٔ خلیفه است! و در هر صورت خلیفه عابد و زاهدِ مسلمانان است!!(۵)

از سوی دیگر در همان منابع می‌خوانیم که غذای لذیذ و مورد توجه خلیفه ملخ بود ، گاهی آرزو می‌کرده که کاش ظرف بزرگی از ملخ حاضر بود و او می‌توانست یک شکم سیر ملخ بخورد. دیگری او را دیده که آب دهانش جاری است و پس از جویا شدن علت، شنیده است که خلیفه هوس خوردن ملخ سرخ کرده (= جراداً مقلیاً) به سرش زده است! (۶)

آنگاه که از ملخ‌های بیابان ربذه یاد می‌کنند خلیفه آرزو می‌کند که ای کاش یک دو کاسه از آن را می‌توانست بخورد! (۷) و برایش ملخ از آبگوشت هم لذیذتر و بهتر بود. (۸)

هم چنین او براساس غذاهایی که یاد آور دوران جاهلیت بود، به سوسمار و «ضَب» هم علاقهٔ ویژه‌ای داشت. او سوسمار و مارمولک را از هر غذایی ولو مرغ بیشتر دوست داشت.(۹- ر.ک: تصویر الحاقی)

و دعا می‌کرد که ای کاش هر لانه و سوراخی که پیدا می‌کند به جای یک مارمولک دو تا باشد تا او بتواند آن را میل کند (۱۰) برای او خوردن سوسمار از داشتن شترهای گران‌بها نیز بهتر بود. (۱۱)

صد البته خوردن یا نخوردن گوشت، استفاده از روغن در غذا و علاقه به مزهٔ گوشت سوسمار و ملخ به خودی خود اشکالی ندارد. کما این که در برخی فرهنگ‌ها حشرات خورده می‌شوند، عده‌ای گوشت نمی‌خورند و گیاه خواری می‌کنند و ....

مسأله این است که کسی این‌ها را بخورد و بعد افسانه‌سرایی شود که وی یکی از زاهدان بی‌مانند تاریخ است و در خوردن غذا سنت و‌ سیرت نبوی را آن‌چنان رعایت می‌کند که تاریخ به یاد ندارد. بدیهی است که نویسندگان این جعلیات، هدفی جز تحمیق مخاطب ندارند؛ و ای کاش کار به همین جا ختم می‌شد!

خلیفه تا آخرین روزهای زندگیش مشروب می‌خورد. استدلالش این بود که او با خوردن شراب مست نمی‌شود. در عین حال شراب برای هضم گوشت شتر (۱۲) خوب است. در نتیجه او می‌تواند شراب بخورد (۱۳) اما دیگران از جمله تقریباً تمامی فرزندانش با مست شدن، به شدت تنبیه می‌شدند. (https://t.me/borrhan/50252?single)
در یک مورد، مردی را که از مشک خلیفه آب!! نوشیده بود، به سبب مستی، حد شرعی زد! مرد اعتراض کرده بود که: ای خلیفه!...من از مشک آب متعلق به تو‌ نوشیدم! پاسخ خلیفه چنین بود :« من تو را به سبب مستی حد زدم نه برای نوشیدن آب از مشک» (۱۴) و خنده دار آن که متون تاریخی اهل سنت اصرار دارند که مشک خلیفه که درونش آب بوده، او را مست کرده است!

او هم چنین استدلال می‌کرده است که شراب را - به عنوان دارو - برای فرونشاندن آتش و حرارت معده‌اش می‌نوشد. (۱۵) داستان شراب (:نبیذ) خوردن خلیفه را در بستر مرگ، تمامی منابع تاریخی ضبط کرده‌اند (۱۶- ر.ک: تصویر الحاقی)  برخی برای توجیه عمل خلیفه، تلاش کرده‌اند که معنای «نبیذ» را - که شراب تهیه شده از خرماست - عوض کرده و آن را نوشیدنی دیگری جلوه دهند و یا با روایات مجعول کار خلیفه را توجیه کنند. (۱۷)

هدف از این نوشتار ، شناسایی روحیات خلیفه دوم با استناد به خود منابع سنی است ، تا اهل انصاف و تحقیق از عامه ، بدون درگیر شدن در بوق و کرنای دروغین زاهد شماری عمر بن خطاب ، دست از تحمیق و تحقیر توده‌های عوام خود بردارند!

مدارک :
۱- تاریخ الخلفاء سیوطی ج۱ صص۱۰۳-۱۰۴
۲- در آداب غذای خلیفه دوم گفته‌اند: «من آداب طعامه ...أنه کان لایجمع بین لونین من الطعام»
۳- دراسة النقدیه فی المرویات الواردة فی شخصیة عمر بن الخطاب/۱/۲۷۴ به نقل از مصنف ابن ابی شیبه /۷ / ۹۸ و هناد / باب الزهد / ۲ /۳۶۰ : همگی از CD مکتبة الشامله
۴- رواه ابن سعد الطبقات ج۳ص۳۱۸ - المزی تهذیب الکمال ج۱۸ صص۱۹۳-۱۹۴
۵- اشاره به شعر موش و گربه عبید زاکانی که در آن گربه‌ای توانست با پوشیدن جامهٔ زهد موش‌های بیشتری شکار کند!
۶- مصنف ابن‌ابی‌شیبه ج۵ص۱۴۴ - طبقات کبری ج۳ ص۲۴۱
۷- طبقات کبری ج۳ ص٢٤٢
۸- مصنف ابن‌ابی‌شیبه ج۵ ص۱۴۵
۹- مصنف ابن‌ابی‌شیبه ج۵ ص۱۲۵
۱۰- کنزالعمال ج۱۵ صص۴۴۷ - ۴۴۸
۱۱- تهذیب الآثار، مسند عمر ج۱ صص۱۷۰ ، ۱۷۱
۱۲- بیان گردید که علاوه بر نبیذ ، غذای مورد علاقه خلیفه گوشت سوسمار بود که بر گوشت مرغ خانگی و شتر ترجیح می‌داد. طبری از علمای اهل سنت در کتاب خودش «تهذیب الآثار و تفضیل الثبت عن رسول الله من الاخیار» روایات فراوانی در این باره آورده است: تهذیب الآثار ج۱ صص ۱۶۹ - ۱۷۴
۱۳- سنن الکبری ج۸ ص۲۹۹
۱۴- فتح الباری (ابن حجر عسقلانی) ج۱ ص۳۴ و همو لسان المیزان ج۳ ص۲۷
۱۵- کنزالعمال ج۲ ص۱۰۹ - عقدالفرید ج۳ ص۴۱۶
۱۶- انساب الاشراف ج۱۰ ص۳۹۹ و...
۱۷- امتاع الاسماع
-------------

@borrhan