ابن أبی شیبه از بزرگ‌ترین محدثین مخالفین و استاد بخاری می‌نویسد:
به قُثَم ( پسر عباس بن عبدالمطلب ) گفته شد:چگونه علی (علیه السلام) از بین شما وارث پیامبر گردید؟ گفت: او زودتر از همه ما به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) ملحق شد و بیشتر از همه ما متصل به ایشان بود.
قِيلَ لِقُثَمٍ: كَيْفَ وَرِثَ عَلِيٌّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دُونَكُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُ وَاللَّهِ كَانَ أَوَّلُنَا بِهِ لُحُوقًا وَأَشَدُّنَا بِهِ لَزُوقًا
المصنف، تألیف ابن أبی شیبة، جلد ۱۳، صفحه ۵۰، چاپ مکتبة رشد
به نظر محققين اين كتاب ( حمد بن عبدالله الجمعه و محمد بن ابراهيم اللحيدان) در پاورقی ، منظور از ارث بردن امیرمومنان علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله بدون شک میراث معنوی می باشد؛ زیرا انبیاء ، ارث از خود به جا نمی گذارند و کسی از ایشان ارث نمی برد . البته دلیل ادعای ایشان حدیث منقول از ابوبکر است که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نسبت داده که ایشان فرمودند : نحن معاشر الانبیاء لانورث . ظاهرا چاره ای جز این هم ندارند زیرا اگر کلام قثم را بر ظاهر ان حمل کنند ، مخالف حدیث ابوبکر می شود .

فعلا بحثی در مورد این روایت مجعولِ منسوبِ به پیامبرصلی الله علیه و اله ، که مورد استشهاد محققین کتاب است ، نداریم و ما نیز بر این عقیده هستیم که منظور از ارث در این کلام ، ارث معنوی می باشد . اما با این ادعا بحث جدی تر می شود و جواب سوال برای مخالفین مشکل تر خواهد شد .
سوال ما این است :
مراد از ارث بردن امیرالمومنین علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و اله چیست ؟
منظور محققین کتاب از ارث معنوی چیست ؟
اگر مرادتان جایگاه معنوی رسول الله صلی الله علیه و اله باشد که به حضرت ارث رسیده است ، فثبت ولایة علي بن ابي طالب عليه السلام
و اگر مقصودتان این است که امیرالمومنین علیه السلام سیره عملی و اخلاق و رفتار پیامبر صلی الله علیه و اله را به ارث برده است ؛ خب شخصی که سیره پیامبر صلی الله علیه و اله را به ارث برده باشد ، بهترین گزینه برای جانشینی پیامبر صلی الله علیه واله می باشد .
برای مشاهده روایت در کتب عامه می توانید به مصادر زیر مراجعه فرمایید :
جامع الأحاديث تالیف السيوطي، جلال الدين    جلد : 37  صفحه : 468
إتحاف المهرة تالیف العسقلاني، ابن حجر    جلد : 12  صفحه : 701
كنز العمال تالیف المتقي الهندي    جلد : 13  صفحه : 143
المعجم الكبير تاليف الطبراني: جلد : 19 ، صفحه :40