آن کشتهای که نیست جزایی، برای او
الّا خدای او که بُوَد خونبهای او
آن کشتهای که حیدر و زهرا و مصطفی
دارند صبح و شام به جنّت، عزای او
آن کشتهای که داغ غمش را به باغ خُلد
چیزی نمیبَرَد ز دل الّا لقای او
آن کشتهای که شمّهای از شرح ماتمش
خوانْد از برای موسی عمران، خدای او
آن کشتۀ جفا که جز او هیچ کشتهای
هرگز نشد جدا، سر او از قفای او
از سر چو شد عمامه و از دوش او ردا
گردید کبریای خدایی، ردای او
کاش آن زمان! که در ره جانان شد او فدا
جان جهانیان همه میشد، فدای او
قربانی منای خلیل است، گر ذبیح
هفتاد زآن فزون بُوَد اندر منای او
دل تا ز جان بُرید و به جانان خویش بست
دلهای دوستان همه شد، آشنای او
بهر لقا چو خویش فنا کرد در بقا
شد تا ابد، لقای خدایی، لقای او
معراج اوّلش، سر دوش پیمبر است
معراج آخرش ز هر اندیشه، برتر است
دیوان وفایی شوشتری
قربانی منای خلیل
- بازدید: 821