اطیب البیان، تفسیری به امر و امضای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

مرحوم آیت الله سیّد عبدالحسین طیّب بنا به آن چه که دانشنامه قرآن درباره وی آورده: «یکی از فرزانگان وادی عشق به قرآن بود که سراسر زندگی او را تلاوت، تبلیغ و تفسیر قرآن فرا گرفته، و تفسیر اَطْیَب القرآن یکی از مظاهر آن است.(1)
وی در اصفهان در میان طایفه ای از سادات، معروف به «میرمحمّد صادقی» در سال 1272 ش، دیده به جهان گشود و در سه سالگی به همراه پدر به کربلا رفت. انگیزة این سفر معنوی بنا به نقل نزدیکان آن بوده که پدر ایشان نذر داشته که نام فرزند خود را «عبدالحسین» بگذارد و می خواسته که در اوّلین فرصت «عَبْد» را به محضر مولا ببرد. لذا در سفری دو ماهه پدر و پسر راهی کربلا شدند. در آن جا عنایت مولا دامنگیر این فرزند خردسال می شود و اولین توجّه آن حضرت این گونه نمایان می گردد که این کودک سه ساله بسیاری از زیارت ها، مانند زیارت «وارث»، «امین الله» و بخشی از «زیارت جامعه کبیره» را از حفظ و بدون خطا و اشتباه می خواند و همین امر موجب شگفتی همراهان و دیگران می گردد. نزدیکان او این مسئله را به حافظة قوی و هوش سرشار و غنیّ او منسوب می کردند امّا خودش این موضوع را عنایت و کرامت سیّدالشهداء(علیه السلام) به خویش می دانست و می گفت: «من این امر را طبیعی می دانم چرا که مولایی مانند ابی عبدالله(علیه السلام)، عبد خود را بدون صله و انعام نمی گذارد و من در تمام عمر از این صله و انعام بهره ها برده ام و خود را نسبت به آن بزرگوار ممنون و سپاسگزار می دانم.(2)
مرحوم آیت الله طیّب در دوازده سالگی پدر را از دست داده، امّا در سایة همّت بلند، تحصیلات خود را با جدیّت تمام در زادگاه خود ـ اصفهان ـ پی می گیرد در محضر درس عالمانی راستین و پارسا مانند آیت الله سید ابوالقاسم دهکردی، آیت الله سید محمّد باقر دُرچه ای و برادر وی آیت الله سید مهدی درچه ای ـ هر سه از مراجع تقلید اصفهان آن روز ـ و دیگر استادان به پایان می رساند، و آن گاه برای تکمیل تحصیلات و برخورداری از عنایات مولایش امیر مؤمنان (علیه السلام)، عازم نجف می شود و در آن جا، بنابر آن چه که خود در پایان جلد ششم تفسیرش آورده، به تأیید بیشتر بزرگان و عالمانِ نام آور آن حوزه دیرینه موفق به اخذ درجه اجتهاد می گردد، که نام شماری از آنان به همراه تصویر اجازه یشان، در پایان جلد ششم تفسیر مورد اشاره آمده است.(3)

پذیرش مسئولیّت نه داعیّه مرجعیّت
در وارستگی، صفای باطن، دنیاگریزی و دوری از ریاست، و از دیگر سو مسئولیّت پذیری و عمل به وظیفه، این حکایت از زبان ایشان شنیدنی و قابل تأمّل است.
«در بازگشت از نجف، آقایان زیادی در قم به من پیشنهاد می کردند که در قم بمانم و درس و بحث را شروع کنم، ولی من احساس می کردم، حوزه قم کمبودی ندارد و آقایان زیادی مشغول تدریس هستند. به این جهت پیشنهاد آقایان را نپذیرفتم و عرض کردم: فکر می کنم برای اصفهان مفیدتر باشم که آن جا نیاز بیشتری نسبت به قم احساس می شود. بعد از مخالفت من، بعضی از آقایان فرمودند: اگر شما در قم بمانید و حوزه درس تشکل دهید، بعد از مدّتی در مرجعیّت شما تردیدی نخواهد بود و مَرجع خواهید شد» من عرض کردم: من هیچ گاه داعیّة مرجعیّت درس نخوانده ام، من با انگیزه خدمت و پذیرش مسئولیّت درس خوانده ام.»
در پاسخ من، بعضی از آقایان این عبارت را به کار بردند: «در اصفهان، علم شما دفن می شود. امّا من به این عبارت اعتقادی نداشتم و به جهت ارائه خدمات دینی، تبلیغی و ارشادی به اصفهان برگشتم.»(4)
مرحوم آیت الله طیّب بنابر نقل نزدیکان وی، سالی چهارده مرتبه قرآن را ختم می کردند و در ماه محرّم و صفر مقیّد بودند که هر روز زیارت عاشورا را با آداب کامل بخوانند و همچنین هر شب قبل از «نماز شب» زیارت چهارده معصوم را می خوانده اند.
مرحوم آیت الله طیّب در مصاحبه با مجلّه حوزه، انگیزه نگارش این تفسیر را چنین فرموده اند:
نگارش تفسیر را تقریباً از سال 1341 به صورت مداوم شروع کردم، علت نگارش هم، سفارش حضرت حجّت ـ ارواحنا فداه ـ بود که در عالم رؤیا به حقیر داشتند و به بنده امر فرمودند که این تفسیر را بنگارم. از آن زمان من بدون وقفه به نگارش آن مشغول شدم، آخرین جلد آن ـ یعنی جلد چهاردهم ـ در سال 1359 ش. منتشر شد که به این ترتیب تألیف این دوره تفسیر هیجده سال به طول انجامید.(5)
آن مرحوم رؤیای خود و تشرّفش را به محضر آن جان جهان، دوبار؛ یک بار کوتاه و سربسته و دیگر بار با تفصیل بیشتری در مقدّمه و مؤخّره تفسیر خود آورده است که ما تلفیق آن دو رؤیای شیرین را در این جا می آوریم. سیّد بزرگوار در مقدمه تفسیر آورده است:
دیر زمانی بود که در خاطرم خطور می کرد کتابی در تفسیر قرآن بنگارم. روی این اندیشه حوزه های تفسیری تشکیل داده و جزوه های متفرّقی در این باره به رشته تحریر درآورده بودم امّا از طرفی قصور باع و قلّتِ استعداد و اشتغالات درسی و عوائق و گرفتاری های دنیوی مرا از اقدام به این امر، منع، بلکه مأیوس می کرد تا این که در شب سه شنبه، پنجم جمادی الثانی سال 1380 ق. مطابق با 22 آبان ماه 1339 ش. در محضر بعضی از علمای اعلام به مجلس سوگواری حضرت صدّیقه طاهره(علیه السلام) موفق شده و در ضمن توسّل حالتِ وجدی در خود دیدم، از آن جا به منزل مراجعت نموده و در عالم رؤیا خدمت ثامن الحُجَج(علیه السلام) و حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مُشرّف شده و پس از مذاکراتی که بین آن دو بزرگوار راجع به زُوّار شد، حضرت بقیّه الله پس از عنایاتی و ترضیه خاطری (= رضایت خاطر) نسبت به حقیر، مرا امر به نوشتن تفسیری فرمود و وعدة نُصرت به من دادند. بعد از آن که از خواب بیدار شدم، صدْقِ رؤیای من ظاهر شده و وعده نُصرت حضرتش تحقق یافته و من به نگارش و تألیف این کتاب، به یاری حضرت ربّ الارباب و تاییدات حضرت حجّت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با تمام کوشش و اهتمام اقدام نمودم و چون در تفسیر آیات قرآن از احادیث و بیانات خاندان نبوّت، استفاده نمودم و حقّاً که بیانات ایشان بهترین و پاکیزه ترین بیانات در تفسیر قرآن بوده و این جامه تنها به قامت اینان راست آمده است لذا این کتاب را « اطیبُ البیان فی تفسیر القرآن نامیدم و این هدیة ناقابل را حضور ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تقدیم می نمایم.»(6)
مرحوم آیت الله طیّب در پایان تفسیر خود همین بشارت و رؤیای صادقه را با تفصیل بیشتری به منظور تابش نور ولایت در قلوب دوستان و شیعیان، به همراه رؤیایی دیگر در تائید این تفسیر از ناحیه مقدّسه(علیه السلام) چنین آورده است:
«شب جمعه ای بود در عالم رؤیا در کنار نهر «بابا حسن» در اصفهان، در محلّه «بیدآباد» ماشینی ایستاده بود که راننده آن را ندیدم. در آن ماشین حضرت ثامن الحُجج ـ امام رضا (علیه السلام) ـ در طرف دیوار تشریف داشتند و حضرت بقیّة الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در طرف نهر ـ در ماشین ـ جلوس فرموده بودند. میان این دو بزرگوار، جوانی خُردسال، با کلاه نشسته بود که ایشان را نشناختم. حقیر به طرف نهر آمدم و دیدم زانوی مبارک حضرت بقیة الله(علیه السلام) به پشت [صندلی] ماشین گذارده شده است. [بنده خم شدم] روی ماشین را بوسیدم.
[امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)] عنایت فرمودند در ماشین را باز کرده و فرمودند: «می خواهی ببوسی، ببوس!» بنده هم زانوی مبارک ایشان را بوسیدم و به چشم کشیدم.
آن گاه حضرت بقیة الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به جدّ بزرگوارشان [امام رضا(علیه السلام)] اظهار کردند: « زُوّار شما زیاد شده اند و حوائج همه آن ها را بخواهیم روا کنیم، مشکل است» حضرت رضا(علیه السلام) فرمودند: «مانعی ندارد».
آن گاه حضرت بقیّه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ماشین پیاده شده، دست حقیر را گرفته، به مدرسه «میرزا مهدی» که در همان مکان واقع است، تشریف آوردند، و به من فرمودند: «حجره تو کدام است؟» من حُجره وسط مقابل رو را نشان دادم. در این هنگام من به حضرت عرض کردم: «سئوالی دارم».
ایشان اجازه سئوال دادند، و من عرض کردم: «آیا شما از من راضی هستید؟» فرمودند: «نَعَم! چون ترویج دین می کنی.»
بعد در خدمت حضرت بقیّة الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمدیم در «مسجد سیّد». در آن جا امام(علیه السلام) فرمودند: «من سابقاً کتابی در عقاید منتشر کردم و فعلاً می خواهم کتابی در تفسیر بدست یکی از شماها بنویسم، خوب است به تو محوّل کنم، فعلاً هزار تومان وَجهش موجود است». حقیر از خواب، فرحناک بیدار شدم و تصمیم به نوشتن تفسیر گرفتم.
[درباره بخش اوّل سخن امام(علیه السلام) که فرمودند: «من سابقاً کتابی در عقاید نوشتم و منتشر کردم»] بعضی از علمای اعلام فرمودند: مراد کتاب حکم الطیّب است که شما نوشته اید و منتشر کرده اید.»
خلاصه از شدّت خوشحالی صبح همان جمعه، جلسه ای در یکی از منازل داشتم که دربارة عقاید و اخلاق سخن می گفتم، در آن جلسه خواب [دوشین] خود را عنوان کردم. [بلافاصله] صاحب منزل هزار تومان آورد.
من عرض کردم «این مبلغ را کاغذ بخرید تا در این تفسیر مصرف کنم». ایشان هم از تهران کاغذ خرید و حقیر در مدّت ده سال چیزی حدود هفت جلد آن را نوشتم.»(7)

رؤیای دوم، امضای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
شبی دوباره در عالم رؤیا خدمت حضرت بقیّة الله ـ روحی له الفداء ـ مشرّف شدم و به ایشان عرض کردم: «آیا این تفسیر مورد رضایت خاطر شما هست؟» فرمودند: «نَعَم!» عرض کردم: «پس امضا بفرمایید.»
حضرت یک نقطه پای آن تفسیر گذاردند. حقیر دیدم که از آن نقطه، نور متصاعد می گردد. لذا با کمال جرئت و بانگ بلند می گویم، هم نوشتن این تفسیر به امر مبارک حضرت بقیة الله(علیه السلام) بوده و هم به امضای آن حضرت رسیده است».(8)
مرحوم آیت الله طیّب ـ رضوان الله علیه ـ پس از ذکر خواب های صادقه و رؤیاهای راستین خود چند نکته را متذکر می شود که با آوردن آن نکات ما این مقاله را به پایان می بریم:
نکته اوّل، آن که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن رآنی فقد رآنی لأنّ الشیطان، لا یتشکل بنا، یعنی هر کس مرا در خواب ببیند [به حقیقت] مرا دیده است زیرا شیطان نمی تواند به شکل ما درآید.» ضمیر «نا» جمع است و شامل حال همة معصومین(علیهم السلام) از حضرت آدم(علیه السلام) تا خاتم الاوصیا(علیه السلام) می شود.
نکته دوم، آن که امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به جلسات عقاید و توحید و تفسیر علاقه مندند.
نکته سوم، «ترویج دین» در نظر مبارک ایشان مُهّم است زیرا در جواب سئوال حقیر فرمودند: «رضایت من برای ترویج دین است».
چهارم، آن که خانواده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) کانون کرَم هستند لذا بزرگواری ایشان اجازه نمی دهد که زائران آن ها دست خالی برگردند به همین مناسبت در رؤیا [فرمودند]: «برآوردن حوائج زائران مانعی ندارد».
درباره ویژگی های این تفسیر باید در مقال و مجال دیگری سخن گفت امّا در پایان نمی توان دریغ خود را از این موضوع که این تفسیر تاکنون به طرز چشم نواز به همراه تصحیح ویرایشی و ذکر مراجع احادیث و درآوردن فهرست های فنّی به چاپ نرسیده پنهان داشت، به علاوه آن که چاپ کنونی نیز چاپ مطلوبی نیست.
امید آن که همّت بلند ناشری موجب خشنودی امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم آورد و تفسیری که به امر و امضای آن حجّت خدا(علیه السلام) به دست و عالمی عالی مقدار به رشتة تحریر درآمده، در هیأتی زیبا و قالبی گیرا مجدّداً به چاپ برسد.

پی نوشت ها:
1. دانش نامه قرآن، ج 2 ، ص 1417
2. مجله حوزه، ش 33
3. اطیب البیان، ج 6، صفحات پایانی.
4. مجله حوزه، ش 33، ص 38 و 37.
5. مجله حوزه، ش 33، ص 42.
6. مقدمه اطیب البیان، ج 1، صص 3 - 1.
7. اطیب البیان، ج 14، ص 280.
8. همان، ج 14، صص 279 ـ 28.

منبع: حوزه 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page