اذن جنگ

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 جنگ از سویی توام با فدا شدن، خرابی، زیان، تلفات، خسارات مالی و جانی و ایجاد مشکلات، و از جانب دیگر گاهی سرنوشت کشور، استقلال میهن و حفظ مکتب در گرو آن و مبارزه بی امان با دشمنان قسم خورده اسلام و کشور می باشد.
لذا اجازه یا فرمان جنگ کار آسان و ساده نیست و از دست هر کس، جز فرمانده کل قوا یا شورای عالی دفاع یا شورای نظامی ساخته نمی باشد، و آنها نیز باید فرمان دادن جنگ شان روی یک مبنا و با دقت و مطالعه صورت پذیرد که وقتی که جنگ را یک تکلیف شناخت و ضرورت یافت، قاطعانه و به دور از تردید برای محو و نابودی دشمن فرمان جنگ دهند. چنانچه علی علیه السلام چنین کرد.
امیرالمؤمنین علیه السلام که اسطوره تقوی، الگوی ایثار و مظهر عدالت است که خود می فرماید:
و الله لو اعطیت الاقالیم البسعه بما تحت افلا کها علی ان اعصی الله فی نمله اسبلها جلب شعیره ما فعلته (36)
سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمان های آنها است به من دهند برای اینکه خدا را درباره مورچه ای که پوست جوی از آن بر بایم، نافرمانی نمایم نمی کنم.
علی علیه السلام با این صفات، هنگامی تشخیص می دهد که حفظ نظام اسلامی، اجرای حدود و پیاده نمودن احکام الهی، جلوگیری از لغزش امت به انحراف ها، پاسداری و حراست از وحدت امت اسلامی، در گرو ریشه کن نمودن: پیمان شکنان (ناکثین)، از حق دست برداشته ها (قاسطین)، و از دین بیرون رفته ها (مارقین) است، اذن جنگ و فرمان تار و مار نمودن آنها را می دهد، و خود به این کار اقدام و عمل می نماید و بعض پیروانش را که تعلیل و تعلل می کند، و از قتل آنها سرباز می زند و شانه خالی می کند، نکوهش می فرماید و بارها در خطابه ها، نامه ها و جلسات، لشکرش را دعوت به جنگ و مبارزه بی امان با آنها می نماید:
و لکنی اضرب بالمقبل الی الحق المدبر عنه و بالسامع المطیع المریب ابداً حتی یاتی علی یومی (37)
من همواره به کمک انسان حق طلب، اعراض کنندگان از حق را، و با انسان حق شنو که مطیع وظایف الهی است، گنهکار آشوب گر را خواهم کوفت تا آنگاه که واپسین روز حیاتم فرارسد.
در جای دیگر چنین جنگ را امضا می فرماید:
فان ابوا اعطیتهم حد السیف و کفی به شافیاً من الباطل و ناصراً للحق (38)
اگر از عدل و داد امتناع بورزند لبه شمشیر بر آنان عرضه خواهم کرد، این شمشیر دوای شفابخش بیماری باطل گرایان است و یاور حق.
یعنی برای مبتلایان به مرض باطل گرائی، داروی بهتر از اسلحه نیست. و برای حق یاوران و نصرت کنندگانی نیرومندتر از شمشیر وجود ندارد.
و در خطبه دیگر خطاب به لشکریانش اعلام می دارد که در برابر باطل گرایان و منحرفین از سبیل الله بدون کوچکترین اغماض و سهل انگاری خواهم جنگید و از آنها می خواهد که نیز مردانه مبارزه نمایند و چنین می فرماید:
و لعمری ما علی من قتال من خالف الحق و خابط الغی من ادهان و لا ایهان، فاتقوا الله عباد الله و فروا الی الله من الله، و امضوا فی الذی نهجه لکم، و قوموا بما عصبه بکم، فعلی ضامن لفلجکم اجلا ان لم تمنحوه عاجلاً (39)
به جان خودم سوگند در جنگیدن با کسی که مخالفت حق کرده و در راه ضلالت و گمراهی قدم نهاده است مساحمه و سستی نمی کنم، پس ای بندگان خدا از خدا بپرهیزید و از خدا به سوی خدا بگریزد و در راه روشنی که جلو شما قرار داده بروید و قیام کنید به چیزی که مکلف نموده است شما را، پس اگر در دنیا رستگار نشدید علی ضامن پیروزی و رستگاری شما در آخرت است.
امام علیه السلام در قسمت دیگری از سخنانش که هنگام بیرون رفتن برای پیکار با اهل بصره بیان فرموده، اینگونه اجازه نابودی فتنه اندازها را داده اند:
و الله لقد قاتلتم کافرین و لا قاتلنهم مفتونین و انی لصاحبهم بالامس کما انا صاحبهم الیوم (40)
سوگند به خدا در آن هنگام که قریش در کفر غوطه ور بودند، با آنان به پیکار بر خاستهه ام و امروز هم که منحرف شده و فساد به راه انداخته اند، باز پیکار خواهم کرد، من همان شخص هستم که دیروز رویارویشان بودم و امروز هم در برابر شان ایستاده ام.
همانگونه که دیروز کافر بودشان آنها را بر می انگیخت با اسلام بجنگد، که پاسخ دتندان شکن دادیم، امروز که با شعار مسلمان بودن، دست به توطئه و فساد می زنند به سزای اعمالشان می رسانم.
در خطبه دیگر، هنگام قرار گرفتن بر سر دوراهی: ذلت و کفر ورزیدن به دستور و آئین پیامبر، یا جنگ. که پس از مطالعه و در نظر گرفتن جوانب مسأله، و رد خطر دیدن اصل نظام و اساس اسلام، جنگ را انتخاب و ترجیح می دهد، می فرماید:
و لقد ضربت انف هذا الامر و عینه و قلبت ظهره و بظنه فلم ارلی فیه الا القتال او الکفر بما جاء محمد صلی الله علیه و آله (41)
من بینی و چشم این امر را زدم و پشت و روی آن را گرداندم (همه سطوح و ابعاد غائله شام و کاخ نشین آن را بررسی و تحقیق نمودم) در نتیجه جز تخییر میان دو موضوع ندیدم: یا نبرد با آن طغیانگر فرعون صفت و یا کفر به آنچه که محمد صلی الله علیه و آله آورده است.
و نیز در جای دیگر با اشراه به ضرورت جنگ می فرماید که جوانب موضوع را بررشی نمودم. راهی که به سوی سعادت و فلاح رهنمائی نماید جز جنگ نیابیدم چه اینکه لطمه ناشی از دیگری با دشمن آسانتر از عذاب و عقاب اخروی است.
فما وجدتنی یسعنی الا قتالهم و الجود بما جاء به محمد صلی الله علیه و آله فکانت معالجه القتال اهون علی من معالجه العقاب و موتات الدنیا اهون علی من موتات الاخره (42)
هیچ چاره ای که برای من امکان داشت نیافتم مگر اینکه یا با آن تبهکاران به نبرد بر خیزم یا آنچه راکه محمد صلی الله علیه و آله آورده است منکر شوم، برای من گلاویزی جنگ و کارزار آسانتر از گلاویزی با کیفر الهی بود و کرگ و شکست دنیا برایم از مرگ و سقوط در سرای آخرت آسانتر است.
و هنگامی که تشخیص می دهد که جنگ راه گشای موانع پیاده شدن برنامه اسلامی، حافظ ضوابط اسلام و بازدارنده امت از لغزش در انحراف و فساد است، به جنگ و مبارزه عشق می ورزد که خود قسم یاد می کند.
«والله لأنا اشوق الی لقائهم منهم الی دیارهم».(43)
سوگند به خدا من به رویاروئی با آن دشمنان مشتاق ترم از اشتیاق آنان به سرزمین و دیار خود.
در خطبه دیگر مشاهده می نمائیم که حضرتش از جنگ با دسته های سه گانه (قاسطین، ناکثین و مارقین) که چه آگاهانه یا ناآگاهانه در صدد تضعیف و براندازی حکومت عدل علی (علیه السلام) بودند سخن می گوید که خود درس و اجازه پیکار با این سه دسته است، و در عین حال می آموزد که راه نجات از دسیسه و توطئه این گونه عناصر، جنگ و ریشه کن کردن آنها، است:
«الا و قد قطعتم قید الاسلام، و عطلتم حدوده، و امتم احکامه الا و قد امرنی الله بقتال اهلی البغی و النکث و الفساد فی الارض: فاما الناکثون فقد قاتلت، و اما القاسطون فقد جاهدت، و اما المارقة فقد دوخت».(44)
آگاه باشید رشته اسلام را گسیختید و حدود آن را معطل کردید و احکام آن را از بین بردید، بدانید خداوند مرا به جنگ با ستمگران، و پیمان شکنان و تباهکاران در روی زمین، امر فرموده: پس با پیمان شکنان (اصحاب جمل: طلحه و زبیر و... به عبارت دیگر: ناکثین) جنگیدم، و با آنان که دست از حق برداشتند (قاسطین) جهاد کرده زد و خورد نمودم، و بر آنان که از دین بیرون رفتند (خوارج نهروان و مارقین) خشم نموده زبون و خوارشان کردم.
و در رابطه با خوارج، طغیان گران و قیام کنندگان علیه حکومت اسلامی که می خواستند نظام اسلامی را از بین برند یا به وسیله ایجاد جنگ، مشکلات و گرفتاری، رژیم را تضعیف نمایند، امام (علیه السلام) به بعضی از سرداران لشکر خود (عثمان ابن حنیف) می نویسد: اگر برگشتند و هدایت شدند کارشان نداشته باش، و اگر مسأله به جنگ و مبارزه مسلحانه کشیده شد، به کمک ملت رسالتت را انجام ده و ریشه کن شان نما:
«فان عادوا الی ظلل الطاعة فذاک الذی نحب، و ان توافت الامور بالقوم الی الشقاق و العصیان فانهد بمن اطاعک الی من عصاک و استغن بمن انقاد معک عمن تقاعس عنک».(45)
پس اگر به سایه اطاعت و فرمانبرداری برگشتند، آن همان است که ما دوست می داریم و اگر کارها، ایشان را به دشمنی و نافرمانی کشاند (آماده نبرد و جنگ شدند) پس با کمک کسی که فرمان تو را می برد و پیروی می نماید، برخیز (قیام و جنگ کن) با کسی که فرمانت را نمی برد، و با کسی که پیرو تو می باشد بی نیاز باش از آنکه از یاری و مساعدت تو خودداری می نمایند.
امام (علیه السلام) هنگامی که «معقل ابن قیس ریاحی» را که از یاران آن حضرت بود، به عنوان فرمانده سه هزار سرباز تعیین نمود تا به سوی شام بفرستد، مطالب مفید و سودمند درباره تاکتیکهای جنگی و... بیان داشت و در ضمن سفارش فرمود که متوجه باشید و دقت لازم را از دست ندهید که خدای نکردده افراد بی گناه یا کسانی را که با شما در حال جنگ نیستند، به قتل برسانید:
«لا تقاتلن الا من قاتلک». (46)
جنگ مکن مگر با کسی که با تو بجنگند.
یعنی ضمن اجازه جنگ، متوجه باش دشمنی و کینه دشمن باعث ستم و سبب ظلم بر خصم نگردد و عدالت را در میدان جنگ رعایت نما.
امام (علیه السلام) در پاسخ نامه برادرش عقیل که شنیده بود: حضرت شکست خورده و یارانش وی را رها نموده، و امام در صحنه سیاست و در میدان جنگ تنها است می نویسد:
«و اما ما سألت عنه من رأیی فی القتال، فان رأیی قتال المحلین حتی القی الله لایزید نی کثرة الناس حولی عزة، و لا تفرقهم عنی وحشة، و لا تحسبن ابن ابیک - و لو اسلمه الناس - متضرعاً متخشعاً و لا مقراً للضیم واهناً و لا سلس الزمام للقائد و لا وطی الظهر للراکب المقتعد».(47)
و آنچه از رأی من درباره جنگ پرسیدی، پس اندیشه من جنگ با کسانی است که جنگ با مرا جایز (و حلال) می دانند تا اینکه به خدا پیوندم، انبوه جمعیت و زیادی مردم گرد و اطراف من بر عزت و ارجمندیم، و پراکندگی ایشان از من خوف و ترسم را نمی افزاید، و پسر پدرت را گمان مدار - هر چند مردم او را رها کنند و تنهایش گذارند - خوار و فروتن باشد، و نه رونده زیر بار زور از سستی و ناتوانی، و نه سپارنده مهار به دست کشنده، و نه پشت دهنده برای سواری که بر آن سوار شود.
آنچه که از این نمونه ها استفاده می شود آن است که وقتی شرایط برای جنگ و قتال آماده شد، دیگر نباید هیچ گونه مماشات نمود و بی درنگ با اطمینان و اعتماد به نفس به داخل معرکه شد و در این راه ثابت قدم و بدون تزلزل برای از بین رفتن فتنه و فساد باید شمشیر کشید و یا دست به ماشه تفنگ برد

36) نهج البلاغه، کلام 215 - فیض الاسلام، ص 714.
37) نهج البلاغه، خطبه 6 - فیض الاسلام، ص 59.
38) نهج البلاغه، خطبه 22 - فیض الاسلام، ص 81.
39) نهج البلاغه، خطبه 24 - فیض الاسلام، ص 87
40) نهج البلاغه، خطبه 33 - فیض الاسلام، ص 111.
41) نهج البلاغه، خطبه 43 - فیض الاسلام، ص 129
42) نهج البلاغه، خطبه 53 - فیض الاسلام، ص 142
43) نهج البلاغه، خطبه 124 - فیض الاسلام، ص 383.
44) نهج البلاغه، خطبه 234 - فیض الاسلام، ص 810.
45) نهج البلاغه، نامه 4 - فیض الاسلام، ص 838.
46) نهج البلاغه، وصیت 12 - فیض الاسلام، ص 856.
47) نهج البلاغه، نامه ای 36 - فیض الاسلام، ص 947.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page