سؤال: آیا برای دیدنِ حضرت، حدّ خاصی لازم است؟
جواب: به نظر من اگر صلاح ما باشد كه رؤیت بصری حضرت نصیبمان شود، خود حضرت اراده میفرمایند و عملی میشود، ولی حرف من این است كه شما با رؤیت بصریِ حضرت حجّت(عج) دنبال چه چیزی هستید؟ اگر به دنبال این هستید که به جان شما نظرکنند تا مبادی میلتان عوض شود و آن میلها الهی شوند، بسیار خوب است. امّا یک وقت متوسل به آن حضرت میشوید؛ که «من میخواهم شما را ببینم»، حالا اگر آمادگی نداشتید و دعایتان مستجاب نشد مأیوس میشوید و فكر میكنید آدم بدی هستید كه به شما توجّه نكردند، در حالیكه ممكن است آدم بدی هم نباشید، منتها ظرفیت رؤیت امام(ع) را نداشته باشید و یا مصلحت شما نباشد. ما سرّ برخوردهای متفاوت اهلالبَیت(ع) را با خودمان نمیدانیم. ولی میدانیم که انتظارشان از ما چیز دیگری است. همة تأکید من این است که شما ببینید با این تقاضاهای عوامانه چه چیزی را به دست میآورید و چه چیزی را از دست میدهید. اینجاست كه با این تقاضاها، وسعتِ شناخت حقیقی امام زمان(ع) و ارتباط با او را نمیبینید و شخصیتتان را جهت ارتباط كامل با نور جامع انسان كامل تنظیم نمیكنید و متوجّه نیستید چه كمالاتی از دست شما میرود.
به نظر بنده امامخمینی(ره) به لطف الهی در پرتو نور جامعیت نظر مبارك حضرت امام زمان(ع) بودند و این همه جامعیت و تعادل كه در ایشان بود، بدون نظر انسان كامل كه جامع اسماء الهی است، ممكن نبود. امام خمینی(ره) فقیهی است عارف و سیاستمداری است فیلسوف، و چنین جامعیتی بسیار نادر است. حالا شما ببینید ایشان در كتابها و سخنرانیهایشان چگونه تلاش میكنند وارد اندیشة امامزمان شناسی و هماهنگی با امام زمان(ع) شوند، نمونهاش كتاب ارزشمند «مصباحالهدایه الیالخلافة و الولایة» است كه چگونه ما را متوجه معارف بلندی از امامشناسی و مقام امام(ع) در هستی مینماید.
یک قضیهای خدمتتان عرض كنم تا ببینید امامخمینی(ره) در رابطه با امام زمان(ع) كجاها را مینگریستند. یکی از روحانیون ردة بالای سپاه میگفتند: دو نفر از بسیجیها در جبهه ادعای رؤیت امام زمان(ع) كردند، طوری هم رؤیت خود را نقل میكردند که همه اطرافیان ادّعای آنها را قبول کرده بودند. خود آن مسئول محترم هم كه آدم دقیقی است، میگفت: ما هم دیگر قبول کردیم که یک خبرهایی هست، حتّی از همدیگر هم که جدایشان میکردیم، باز میدیدیم هر دو در یك شب میگفتند: امام زمان(ع) را دیدیم. ما هم میدیدیم حرفهایشان با هم یك ارتباط و هماهنگی دارد! یکمرتبه با این که از هم جدا بودند آمدند و گفتند: دیشب امام زمان(ره) تشریفآوردند و پیامی دادند و ما باید آن پیام را به آقای «خمینی» برسانیم. او میگفت: ما دیگر باورمان آمدهبود که اینها در عین اینكه جدا هستند و اینطور متقن و محكم یك حرف را میزنند باید خبری باشد. رفتیم خدمت امامخمینی(ره)، و وقایع را برایشان تعریف كردیم و عرض كردیم از طرف امام زمان(ع) برای شما پیام دارند. آن مسئول محترم سپاه میگفت: امام چیزی نگفتند و اصلاً محل نگذاشتند. فهمیدیم که انگار نخواستند چیزی بگویند. لذا به جبهه برگشتیم و دوباره دیدیم اینها شب خواب دیدند که امامزمان(ع) به ما گفتهاند که: «حتماً باید این پیام را خودتان به آقای خمینی برسانید»، آن آقا میگفت: ما ترسیدیم نكند حرف مهمّی باشد، خدمت امام خمینی(ره) رفتیم و عرض كردیم اینها میگویند که از طرف امام زمان(ع) برای شما پیامی دارند، شواهد هم نشان میدهد که اینها یک چیزی دیدهاند، اجازه بدهید بیایند. ولی امام(ره) دوباره بیمحلی کردند و ما دوباره اصرارکردیم، نهایتاً ایشان گفتند: بروید به اینها بگویید: به امام زمان بگویند كه كتاب شعر من که گم شدهاست کجاست؟! آن برادر مسئول میگفت: ما رفتیم و همین جملة امام(ره) را به اینها گفتیم، اینها هم چیزی نگفتند، ولی دیگر از آن به بعد امام زماندیدن تمام شد. هنوز هم ما نمیدانیم قضیه چی بود، امّا بنده یک نكته در این واقعه میفهمم و آن این كه چرا امامخمینی(ره) اصلاً کاری با این کارها و حرفها ندارند؟! چون مسئلة وجود مقدّس امام زمان(ع) و ارتباط آن حضرت با ما در فرهنگ و سبك و سیاقی است غیر از این امام زماندیدنها كه در عوام مطرح میشود. ما باید در ارتباط با امام زمانمان به دنبال آن سبك و سیاقی باشیم كه امامخمینی(ره) نمونة خوبی از آن ارتباط هستند و از طریق آن نوع برخورد، موجب شخصیت جامعی برای خود و منشأ خدماتی برای دیگران گشتند. دقت کنید و نگویید: «امام خمینی(ره) خودشان با امام زمان(ع) میزگرد دارند و دیگر به این ملاقاتهایی كه آن دو بسیجی داشتند، نیازی ندارند.» اصلاً ارتباط با امام زمان(ع) اینگونه نیست که بنشینند با هم گفتگو کنند. بلكه تشعشع است، نور است، معرفت و بصیرت اجمالی است، خود فردی که مورد توجه امام(ع) قرار گرفته است این بصیرت اجمالی را باید تفصیل دهد. و آنجا هم كه دارای تفصیل است خود شخص باید تفسیر کند. البته این شخص در چگونگی تفصیل وتفسیرِ آن تشعشع، دائماً در حال خوف و رجاست، هر کس که باشد.
هر كدام از اعاظم بزرگ كه یك نحوه مورد نظر مبارك امام زمان(ع) هستند جای خود، ولی آن جامعیتی که نیاز جهان امروز است همانی است که امامزمان(ع) لطف كرده و امام خمینی(ره) گرفته است. و فرهنگ امام خمینی(ره) هم اینگونه نبود که دنبال رؤیت بصری امامزمان(ع) باشند. این حرفهایی که امروزه در جامعه و توسط بعضی از مدّاحان در رابطه با رؤیت امامزمان(عج) مطرح است، در فرهنگ اولیاء اصلاً وجود ندارد. امامخمینی(ره) با این برخوردی كه با آن دو نفر كردند میخواهند عملاً بفرمایند حضور و ارتباط امام زمان(ع) با افراد به این شكلها نیست، و امام زمانی که اینها میشناسند و از طرف او برای من پیام آوردهاند، نمیداند کتاب شعر من کجاست. حالا اینها آمدهاند پیام او را به من بدهند! ما امام زمانی میخواهیم که کارهای دیگری میتواند بکند، كاری كه بشود به كمك انوار الهیِ آن حضرت این قرآن را به بشریت عرضه کرد. این امام زمان(ع) كجا و اینكه اینها دائم خوابش را میبینند كجا!(224)
224 - حجتالاسلام حاجآقا سید حسین یعقوبی در كتاب «سفینةالصادقین» صفحه 508 نقل میكنند: روزی اخوی آقای حاج سید ابوالحسن دستغیب از آیتالله انصاری همدانی(ره) پرسید: آیا ممكن است امام معصوم(ع) وعدهای بدهند و به آن عمل نكنند؟ فرمودند: نه! سپس سؤال كرد: حاجملاآقاجان چه جور آدمی است، آیا اهل دروغ است؟ فرمودند: نه، متشرع است. آنگاه گفت: حاجتی دنیوی داشتم به ایشان متوسل شدم، ایشان پس از تشرّف به حرم مطهّر كاظمین«علیهماالسلام» به من گفت: حضرت موسیبنجعفر(ع) فرمودند: حاجتش را دادیم. با این حال چرا حاجت من برآورده نشد؟
استاد بزرگوار آیتالله انصاری(ره) فرمودند: در نفس انسان امام هست، پیغمبر هست، بلكه بالاتر از آن هم هست. مقصودشان این بود كه نه وعده امام تخلّف میپذیرد و نه ایشان دروغ گفته است، بلكه او از مُدرَك خود خبر داده است [و از آن چیزی كه در درون خود ساخته، خبر گرفته است و نه از امام].