باید پرسید برای ارتباط با امامزمان(ع) كدام راه صحیح است؟! «به حضور رفتن» یا «بهحضورآوردن»؟ با این مقدمهای که عرض شد، کدامیک از ایندو باید مقصد ما باشد؟ در همین رابطه جملاتی را از حضرت آیتاللهجوادیآملی«حفظهاللهتعالی» خدمتتان میخوانم و كمی شرح میدهم إنشاءالله راهگشا است. ایشان میفرمایند:
«تلاش ما این نباشد که امام را ببینیم؛ خیلیها پیامبر(ص) را دیدند، ولی به جایی نرسیدند! تلاش کنید امام(ع) شما را ببینند»، بعد میفرمایند: « ما در قرآن داریم که «وَ لا یُكَلِّمُهُمُاللهُ وَ لا یَنْظُرُ إلَیْهِم یَوْمَ الْقِیامَةِ»؛(213) یعنی خداوند در روز قیامت هیچ محلی به كفّار نمیگذارد. نه با آنها سخن میگوید و نه به آنها نگاه میكند.»
پس چنانچه ملاحظه میكنید بزرگترین محرومیت برای كفّار این است كه خدا به آنها نظر نمیكند و لذا مصیبت برای ما در این دنیا هم این است که وجودهای قدسی یعنی ائمة معصومین(ع) و بهخصوص امامزمان(ع) به ما نظر نکنند، چون اگر آنها به ما نظرنکنند، یعنی اگر نورشان جان ما را در برنگیرد، ما یک حیوانیم. حالا یا گرفتار قوة غضبیه و شهویة خود هستیم و یا در اثر ریاضتهای سرگردان، یک جادوگر یا مرتاضیم، هر چیز دیگری هم كه باشیم، فرقی نمیكند. من یک صوفی را دیدم كه دستش را در دیگ آشِ در حال جوش میکرد و از آن میخورد! این شخص تازه مثل بعضی از حیوانهای آتشخوار شده است. این تواناییها را برای چه میخواهیم؟! به گفته مولوی:
مـارگیـری اژدهــا آورده اسـت
در شكارش خونِ دلها خورده است
از بـرای آنكـه گوینـدش زهـی
بسته است بـر گـردن جـانش زِهـی
مارگیر برای اینكه مردم به او آفرین بگویند، خود را گرفتار كرده است. این كارها كجا و بهدست آوردن صلاحیتی كه بتوانیم افق وجودی مقدّس خود یعنی امام زمان(ع) را بشناسیم، كجا! إنشاءالله بعد از این شناخت، صلاحیتی در خود ایجاد کنیم تا نظر مبارك حضرت به ما بیفتد. واقعاً وقتی یقین و علم به برکتِ نظر آن حضرت پیدا کردیم، وقتی فهمیدیم نظر مبارك ایشان با جان انسان چه كارها میكند، نسبت به محرومیت از آن نظر، باید شیون بزنیم و بنا بر فرمایش دعای ندبه: «فَلْیَبْکِ الْباکُون»؛ باید گریهكنندگان از این فَقْد و نبودن امام زمان(ع)، گریه كنند! چون وقتی عظمت مسأله را فهمیدیم، میبینیم در راستای نداشتن نظر امام(ع) به خودمان، عاقلانهترین کار شیونزدن است! چون در آن صورت هیچچیز نداریم، همه چیزمان رفتهاست! مادر وقتی بچهاش جلوی چشمش زیر ماشین میرود و تلف میشود، شیون میزند. یعنی خلأ فرزند خود را احساس میكند و شیون میزند، چون متعلَّق محبّتش از جلو چشمش رفت، محبّت هست ولی متعلَّق آن از بین رفته است. اگر نتوانیم نظر مبارك امام زمانِ خود را جلب كنیم، عملاً قلب ما بیقبله شده است و نوری از آن قبله به ما نمیرسد و این مصیبت بزرگی است. پس بنا به فرمایش حضرت آیتاللهجوادی«حفظهاللهتعالی» باید بیشتر برای ایجاد رضایت قلب امام زمان(عج) تلاش کرد تا ایشان به ما نظر بفرمایند. آیتالله جوادی«حفظهاللهتعالی» در دیداری كه اعضای مؤسسة انتظار نور با ایشان داشتند، فرمودند:
«منكران مهدویّت پس از آنكه در نفی آن ناتوان میشوند، آن را تخریب میكنند... باید پژوهشگران و محققان با دقّت و ژرفاندیشی، آنچه در مورد حضرت حجّت(عج) هست را از هم تفكیك كنند تا مدعیان رؤیت امام(عج) بساطشان را جمع كنند، زیرا مردم به شدت به حضرت علاقمندند. اگر كسی ادعای رؤیت كند و ظاهرالصلاح هم باشد، ممكن است مقبول مردم واقع شود و مشكلاتی را بهوجود آورد... اگر كسی در حالتی شخصی را دید كه او را از بیراهه كمك میكند و یا شفا میدهد، گمان نكند وجود خود حضرت است. حضرت شاگردان فراوانی دارند كه بهوسیلة اولیاء خود، شخص را كمك میكنند یا به او امر میكنند از جانب خداوند كاری را صورت دهد، نه اینكه آن شخص خود حضرت است. و لذا اگر كسی هم واقعاً شرفیاب شد و بازگو كرد، نباید قبول كنیم، نه اینكه بگوییم دروغ میگوید، بلكه ما نباید قبول كنیم وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود... تكذیب به معنای اینكه شما دروغ میگویید و حضرت غیرقابل دیدن است، نیست» (214)
یكی از نزدیكان آیتاللهكشمیری(ره) در رابطه با موضعگیری ایشان نسبت به كسانی كه ادعای تشرف داشتند میفرماید:
«ایشان نه تنها در این مورد ادعایی نداشتند، بلكه به ندرت هم پیش میآمد كه قضیه تشرف فردی را تأیید كنند، حتی در مورد گذشتگان هم خیلی با احتیاط صحبت میكردند. ما چند بار خود شاهد بودیم در مورد كسانی كه میآمدند و ادعای رؤیت میكردند، ایشان ابتدا تأملی میكردند، یعنی در درون خود به كند و كاوی میپرداختند، بعد میفرمودند: «این مسائل را جدی نگیرید!»(215)
و نیز در همین رابطه از قول ایشان نقل میكنند:
«ایشان با این موضوع كه شخصی حضرت را ببیند و ادعا كند مخالف بود. از خود ایشان نیز كسی یك كلمه در این مورد نشنید، چراكه عقیدهشان این بود كه امام زمان(عج) سرّ خدا است و ملاقات با آن بزرگوار هم باز سرّ است و اگر كسی مدعی این قضیه بشود، این معنای سرّ بودن از بین خواهد رفت. این اشاره هم در صحبتهای ایشان بود كه تشرف، یك حالی، یك هدیهای برای انسان میآورد كه ادعا كردن، آن را از بین خواهد برد.»(216)
علامه طباطبایی(ره) در همین رابطه میفرمایند:
«غرض كه گمان نویسنده این است كه به جهت جلوگیری از این دعاوی باطله و دكان شیاطین مجسمه، حضرت نوشتند از برای سفیری كه سفیر چهارم بود كه دیگر نایبی برای خود نصب نكن... و هر كس بعد از این، ادعای رؤیت نماید، او را تكذیب نماید... و حضرت به لفظ ادعا تعبیر فرموده:«مَنِ ادَّعَی الرّؤیَه»؛ یعنی، كسی كه ادعا نمود كه خدمت امام میرسم، او را تكذیب كنید كه خود این ادعا، دلالت بر كذبش میباشد، زیرا اگر خدمت امام میرسید و او را مشاهده مینمود و اخذ فیوضات میكرد، هرگز ادعایی نداشت و اظهار چنین موهبت و سرّی را نمیكرد، پس آن كسانی كه خدمت حضرت رسیدهاند، ابداً ادعایی نداشتهاند، بلكه همین قدر میگویند در فلان مرحله یا فلان گرفتاری، شخصی نمایان شد و ما را نجات داد، یا اینكه به ایماء و اشاره میرسانند كه دعا و كلامی از ناحیهای به ما رسیده، یا آنكه رفقا از حالات و حركات و كلماتش گمان برند كه او خدمت حضرت رسیده»(217)
به هر حال آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، حضور آن حضرت است به نحوی كه از قلبهای مؤمن غایب نیست و هركس به اندازهای كه وارد وادی ایمان شده است میتواند با چشم قلبِ خود از وجود با بركت حضرت بهره ببرد. از امام كاظم(عج) در وصف امام زمان(عج) داریم كه میفرمود: «یَغیبُ عَن اَبْصار النّاس شَخْصُهُ و لا یَغیبُ عن قلوب المؤمنین ذِكْرُهُ»(218)؛ شخص او از چشم مردم غایب است، ولی یاد او از قلوب مؤمنین غایب نیست. باز امام رضا (عج) در وصف آن حضرت میفرمایند: «لا یُرَی جِسْمُهُ».(219)
با توجه به مسائلی كه عرض شد؛ سعی میكنیم سؤالاتی كه فرمودهاید را در حدّ ممكن جواب دهیم تا إنشاءالله مسئله بیشتر روشن شود.
213 - سوره آلعمران، آیه 77.
214 - مجله موعود، شماره 48 ص13 و 14.
215 - كتاب شیدا، از انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمسالشموس، ص193 نقل از آقای محمدعلی مجاهدی.
216 - همان، ص195، نقل از حجتالاسلام و المسلمین آقای ناصری.
217 - همان، نقل از میردامادی، سید بحرالعلوم، مهریار، ص120.
218 - بحارالانوار، ج 51، ص 150.
219 - بحارالانوار، ج 51، ص 33 از كمالالدین، ج2، ص370، باب 35، ح2.