«أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ»
کجاست منهدمکنندة بناهای شرک و نفاق؟
باید میل و خواستة دل ما این باشد که؛ آن دل، منتظر آقایی است که پایهها و ستونهای شرک و نفاق را منهدم میسازد و ریشه شرک و نفاق را از بُن میکند و نباید از این میل یک لحظه غفلت شود.(92) بعضیها طوری زندگی میکنند، که اگر احکام توحید و ایمان به معنی حقیقی آن در جامعه جاری شود، ضرر میکنند. پس معلوم میشود که اینها نظر به امامزمان(ع) ندارند چون ظهور امام(ع) همراه با نابودی شرک و نفاق است و به واقع این حالت برای بعضیها بسیار سخت است. امّا انسان مؤمن طوری میلهای خود را تربیت کرده است که با تمام وجود ندا سر میدهد، کجاست آنکه بناهای شرک و نفاق را نابود میکند؟ و انسان مؤمن بهواقع نسبت به تحقق چنان شرایطی بیقرار است، چنین چیزی باید آرزوی حقیقی انسان مؤمن باشد تا برکات آن آرزو همین حالا وارد زندگی ما شود. راستی از شرك و نفاق متنفر نبودن، چگونه با دینداری همخوانی دارد؟ و از آن طرف؛ آنكه تمام وجودش ظهور توحید و تجلّی موحدان است، چگونه هم اكنون از توجه نظر مبارك آن موحّد محض بیبهره است؟ شرط حقیقی ایمان، طلبِ توحید كامل است كه در وجود مقدس امامعصر(عج) متجلی است.
صدرالدین حموی میگوید: «لَمْ یَخْرُجِ الْمَهدی حَتّی یُسْمَعَ مِنْ شِراكِ نَعْلَیْهِ اَسْرارُ التّوحید»(93) یعنی؛ مهدی(ع) ظهور نمیكند مگر اینكه از بند كفش او اسراری از توحید شنیده میشود. حالا میشود كسی موحد باشد و طالب چنین كسی نباشد كسی كه با نور توحید بناهای شرك و نفاق را در هم میریزد؟
«أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ»
کجاست او که اهل فسق و تجاوز، و اهل طغیان، در مقابل حکم خدا را، محو و نابود میکند؟ تا بستر تعالی بشر فراهم شود.
عملاً با اعتقاد به این جمله اولاً: فسق و عصیان و طغیان بشر امروز نمیتواند رنگ خود را به شما بزند و به رسمیت شناخته شود. ثانیاً: صِرف توجه به چنین آیندهای که در آن فسق و عصیان در مقابل حکم خدا ریشهکن خواهد شد، موجب تجلی انوار آن شرایط در زندگی ما خواهد گشت. آیا چنین انسانی دیگر به مجالس آنچنانی که سراسر فسق و عصیان است، میتواند وارد شود؟ آیا مظاهر این تمدنِ سراسر فسق و عصیان میتواند حجاب او نسبت به امیدواری به فرج حجت خدا(عج) گردد؟ اگر سیدالشهداء(ع) به تحقق فرج مطمئن نبودند، چگونه اینچنین امیدوارانه در ظهر عاشورا، یكه و تنها با انبوه دشمن میجنگیدند؟ در راستای همین امیدواری است که در ادامة دعا میگویی:
«أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاقِ»
کجاست آن کسی که شاخههای گمراهی و سرکشی و اختلاف را دِرو و ریشهكن میکند؟
شقاق به معنی تکهتکهکردن دین و جامعة دینداران و شقیّ هم چون خود را از دین جدا و شقه میكند بدبخت میشود. انسانی كه در افق آینده، كسی را میبیند كه عامل نابودی شاخههای سركشی و شقاق است، هرگز حجابهای روزمرّگی نمیتواند او را در خود هضم كند، او اگر جسم امام(ع) را نمیبیند، ولی یاد او را همواره دارد و از او بهرهها میگیرد. امام كاظم(ع) در همین رابطه فرمودند: «یَغیِبُ عَنْ اَبْصارِ النّاسِ شَخْصُهُ وَ لاَ یَغیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤمِنینَ ذِكْرُهُ»(94) یعنی؛ شخص آن حضرت از چشم مردم غایب است ولی یاد او از قلب مؤمنین غایب نیست.
92 - از حضرت صادق(ع) هست: «فَاِذا قامَ قائِمُنَا سَقَطَتِ التَّقِیه وَ جَرَّدالسَّیفَ وَ لَمْ یَأخذ مِنَ النّاسِ وَ لَم یُعْطِهم اِلاّ بالسَّیْفِ» یعنی؛ چون قائم ما قیام كند، دیگر تقیه تمام میشود و شمشیر را از غلاف بیرون میآورد و حقی را نمیستاند و به صاحب حقی نمیرساند مگر با شمشیر. «بحارالانوار»، ج24، ص47.
93 - «شرح مقدمه قیصری»، سیدجلالالدین آشتیانی، ص 509.
94 - «بحارالانوار»، ج51، ص150.