5.نداشتن یاور

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

 عبدالحمید مداینی می نویسد:اگر به موقع علی عقیده مند بود که جانشین بر حق رسول خدا است بایست بی درنگ حق خویش رااز مخالفانش می ستاند یا دست کم ،مردم را بیدار می ساخت و به آنها می گفت که ای مردم ،هنوز از سفارش پیامبر چیزی نگذشته است و او به شما دستور داد که از من اطاعت نمایید و مرا خلیفه بعد از خود بر شما قرار داد و دستوری که نشانگر فسخ آن گفته باشد ،نرسیده است .پس به چه سبب مرا ترک می کنید!
اگر شیعه امامی مذهب بگوید او از کشته شدن باک داشت که به وصیت پیامبر تمسک نجست ،گوییم چگونه هنگام امتناع از بیعت از کشته شدن نترسید،در حالی که او را به زور برای بیعت می کشیدند و او گاهی به قبر رسول الله صلی الله علیه و آله پناهنده می شد و گاهی به قبر عموی خود حمزه و برادرش جعفر و گاهی به انصار متوسل می گردید!(420)
این محقق نکاتی چند را از نظر دور داشته است :
الف .این که علی ابن ابی طالب علیه السلام از حقانیت خود هیچ نگفته باشد نظری بر خلاف واقعیت تاریخی است .(421)
ب .هرگاه در پی توطئه ها ،زمینه اجتماعی برای زمامداری فردی فراهم نباشد ،اندرز مردم چه سود دارد؟
ج .ترس از کشته شدن نبود که که علی علیه السلام را به سکوت و شکیبایی واداشت .وی از کشته شدنی بیمناک بود که نتیجه ای برای اسلام نداشته باشد.
حقیقت آن است که کوشش های آمیخته با خشونت برخی صحابیان سالخورده و سر شناس برای عهده داری جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله گویای تصمیمی عمیق بر کنارگذاری خاندان پیامبر از حکومت بود و داماد پیامبر ،علی ابن ابی طالب علیه السلام از این حقیقت به خوبی آگاه بود و شاید همین امر وی را از دفاع جدی از حق خود باز داشت ،تا جایی که حتی در برابر آتش زدن خانه خویش شکیبایی ورزید.زیرا ریاست خواهی مخالفان خود را در اوج می دید و کمترین دفاع ،آنان را به رفتارهایی به مراتب پرخشونت تر و مخاطره انگیزتر وا می داشت.
در هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله مخالفان تا بدانجا بر ننوشتن وصیت سیاسی حضرت تأکید کردند که نزدیک بود رسالت او نیز خدشه پذیرد. نبابراین هرگاه علی ابن ابی طالب علیه السلام بر حق خویش اصرار می ورزید ،شک نبود که جنگی خانمان برانداز رخ دهد که نه از جبهه علی علیه السلام کسی باقی بماند ،از جبهه مخالفان وی .آن گاه حکومت نبوی تنها به دست مشرکان و مرتدان افتد.
این در حالی بود که از سوی علی علیه السلام هیچ انگیزه ای برای تصاحب حکومت وجود نداشت ،مگر آن که در سایه آن حقی را پاس بدارد و از ظلمی جلو گیرد،در آن زمان برای اجرای این منظور نیز مدعیان بسیاری وجود داشت .در چنان موقعیت اگر علی علیه السلام با توسل به قدرت و قیام مسلحانه به دنبال باز ستاندن حق خویش بر می آمد جز نتایج زیر عاید وی نمی شد:
1.او در این نبرد بسیاری از یاران و عزیزان خود را،که از جان و دل به امامت و رهبری او معتقد بودند و کمر همت به حمایت وی بسته بودند ،از دست می داد. (422)
البته هرگاه با شهادت این افراد ،حق به جای خود باز می گشت جانبازی آنان در راه هدف چندان تأسف بار نبود،ولی چنان که خواهیم گفت ،با کشته شدن این افراد ،حق به صاحب آن باز نمی گشت.
2.در پی کشته شدن آن افراد گروه زیادی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله نیز که به حلافت علی علیه السلام راضی نبودند ،کشته می شدند و در نتیجه قدرت مسلمانان در مرکز به ضعف می گرایید این گروه هر چند در مسئله رهبری در مقابل علی موضع گرفته بودند ،در امور دیگر اختلافی با آن جانب نداشتند و فدرتی در برابر شرک ،بت پرستی ،مسیحیت و یهودیت به شمار می رفتند .آن گاه براثر ضعف مسلمانان ،قبایل دور دست ،که نهال اسلام در سرزمین آنها کاملا ریشه ندوانیده بود به گروه مرتدان و مخالفان اسلام پیوسته ،صف واحدی تشکیل می دادند و چه بسا براثر قدرت مخالفان و نبودن رهبری صحیح در مرکز ،چراغ توحید برای همیشه به خاموشی می گرایید.(423)
این امور سبب می شد که علی ابن ابی طالب علیه السلام هرگاه نیز که زمینه طرح سخن فراهم شود تنها به اظهار مظلومیت خویش اکتفا کند و بیش از آن ،حکومتیان را نسبت به انقلاب خود در ترس و اضطراب قرار ندهند. او خوب می دانست که با بیعت نکردنی که به انقلاب و شورش نینجامید ،از سوی حکومتیان ،خطری جدی وی و هوادارانش را تهدید نمی کند.
علی ابن ابی طالب علیه السلام از میان سه مرحله واکنش 1.انقلاب و شورش 2.سخنرانی های شورش آفرین 3.اظهار حق و بیان مظلومیت در حد بیداری افکار عمومی ،تنها مرحله سوم را پیش گرفت .زیرا علاوه بر نبود زمینه برای دو شیوه نخست ،مصلحت آن دو روش را نتیجه بخش نشان نمی داد.
عزالدین ابوحامد معتزلی در همین زمینه می نویسد:
علی در باره خلافت مسایلی درد آور در دل نهفته داشت که به سبب قدرت و خشونت عمر نمی توانست آن را در ایام ابوبکر و عمر اظهار دارد.با کشته شدن عمر و تشکیل شوراو پس از آن که عبدالرحمن بن عوف از علی روی گردانید و به عثمان رأی داد،آن مسایل رنج آور را ابراز کرد.(424)
آیا علی بن ابی طالب علیه السلام می بایست به گفته عبدالحمید مداینی ،به شیوه دوم بر پایی سخنرانی های شورش آفرین به گفتگو با حکومتیان بر می خاست؟ آیا در آن صورت حکومتیان آرام می نشستند تا وی با سخنرانی های خود بر ضد آنها شورش به راه اندازد!در آن صورت علی علیه السلام به کدام یک از اهدافش دست می یافت ؟!
علی ابن ابی طالب علیه السلام می دانست که آن دو شیوه جز نابودی اسلام هیچ نتیجه ای ندارد.
پیشتر رسول خدا صلی الله علیه و آله به وی فرموده بود:ان الامة ستغدر بک بعدی (425)
امت پس از من به تو خیانت خواهد کرد.اگر یارانی یافتی برخیز و گرنه سکوت اختیار کن ...
وی روزی از حامیان و یارانش خواست بامداد فردا همه با سرهای تراشیده نزد او حاضر شوند .اما روز بعد جز چند نفر کسی حاضر نشد .(426)
چنان که معلوم است از میان حامیان وی همه چنان نبودند که تا سر حد شهادت از او جانبداری کنند.
افزون بر اینها ،آیا مردمان آن روزگار ،همه آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله در منزلت پسر عمویش علی علیه السلام بیان فرموده بود ،یکسره فراموش کرده بودند تا انتظار رود علی علیه السلام یکایک آنان را به رعایت حق خویش بیدار سازد؟کناره گیری آنها از علی بن ابی طالب علیه السلام از بی اطلاعی کامل ایشان به مرتبه معنوی آن جناب نبود تا با سخنرانی و اظهار مظلومیت ،هوشیار شوند و به طرفداری از او قیام نمایند .رسالت او مانند وظیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله در اوایل بعثت نبود که ناچار باشد به منظور زمینه سازی برای بعثت و نشر اسلام در جستجوی یاور باشد .در روزگار پس از پیامبر صلی الله علیه و آله آن که می خواست علی ابن ابی طالب علیه السلام را پیشوای خود قرار دهد به قدر لازم او را می شناخت و آن که پیرو دیگری بود چنان نبود که با اندرز علی علیه السلام یکباره به حمایت از وی برخیزد و از انگیزه های مخالفانش کاسته گردد.
بنابراین شک نیست که اگر فرزند ابوطالب بیش از آنچه کرد،مردم را به دفاع از خویش فرا می خواند مخالفان وی در پایمال کردن حق او و خاندان نبوی بیشتر می کو شیدند .زیرا با توجه به آن که مردم ندای مظلومانه او را پاسخ مساعد نمی دادند ،حکومتیان بیشتر از قبل می دانستند که وی پایگاه مردمی خود را از دست داده است .اگر وی گاه به حقانیت خویش و بیراهه روی مردم سخن گشوده است بدان سبب بود که حجت برمردم تمام شود و حکومتیان و بلکه همه مردم بدانند که سکوت و شکیب او سبب ترس از مرگ و به معنای قانونی دانستن حکومت نیست .از همین رو شبانگاه با همسر و دو فرزندش به در خانه انصار می رفت و ایشان را به کردار زیانبارشان نکوهش می کرد و به حمایت از خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله دعوت می نمود.(427)
این کار هر چند نتوانست روح خفته آنان را بیدار سازد ،دست کم سبب شد که آنها در ستم بر خاندان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با مخالفان علی علیه السلام همدست نشوند و از ادامه ستم و شدت و خشونت ،باز ایستند.
زمانی مردم از بانو فاطمه زهراعلیه السلام پرسید:آیا برای امامت علی از سخنان رسول گرامی اسلام ،می توان دلیلی آورد؟ وی فرمود:شگفتا!آیا حادثه با شکوه غدیرخم را فراموش کرده اید؟ شنیدم که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم .علی امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسین و نه نفر از رفزندان حسین پیشوایان و امامانی پاک و نیک اند.اگر از آنها اطاعت کنید شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید،تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما ماندگار خواهد شد.
مرد پرسید :پس چرا علی سکوت کرد و حق خود را نستاند؟
حضرت پاسخ داد:پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله رهنمود داد که :مثل امام ،مانند کعبه است .مردم باید در اطراف آن طواف کنند ،نه آن که کعبه دور مردم طواف نماید.(428)
دشواری سیاست علی ابن ابی طالب علیه السلام در آن بود که از سویی باید می کوشید تا انسجام مسلمانان با اقدام او،که به جنگ افروزی مخالفان می انجامید ،گسسته نشود و از طرفی شکیبایی وی دلیلی بر تأیید حکومت قلمداد نگردد و این بدعت ،که کار تعیین جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله با مراجعه به افکار عمومی است ،امری پذیرفته تلقی نگردد.اگر در این روز به حکومتیان و شیوه آنان اعتراضی نشود ،آیندگان چنین خواهند پنداشت که آنچه زمامداران پس از رسول خداصلی الله علیه و آله به جای آورند اجرای مقاصد پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است ،جز آن که سلیقه آنها با رسول خداصلی الله علیه و آله تفاوت داشته است .بنابراین ،حکم و نظر آنان به مانند سنت پیامبر صلی الله علیه و آله منزلت و نفوذ دارد و همه افراد باید بر اساس آن ،فرمان ببرند.
فریادهای خاموش علی علیه السلام در دوره خلفا و آنچه پس از زمامداری خود گفت و پیش گرفت ،این پندار را خام ساخت .آیندگان دانستند که پایه خلافت پیشینیان ناعادلانه بوده است و آنچه خلفا اختلاف سلیقه می نامیدند در حقیقت باید تبدیل سنت پیامبر یاد شود .ایشان در خطبه شقثقیه به صراحت خلافت پیشنیانش را غاصبانه یاد کرده و در جایی فرموده است:
پیشوایان از قریش ،بنی هاشم هستند و این پیشوایی برای هیچ کس جز آنان سزاوار نمی باشد و جز اینان ، دیگری صلاحیت رهبری ندارد.(429)
بارها می گفت :
پروردگارا،من از تو می خواهم مرا در پیروزی بر قریش و کسانی که آنان را یاری نمودند،مدد نمایی .زیرا آنان حق خوشاوندی را نادیده گرفتند و مقام بزرگ مرا تحقیر نمودند و همگی هم پیمان شدند تا در حقی که به من تعلق داردبا من درگیر شوند.(430)
نیز پیش از جنگ جمل فرمود:
به خدا سوگند ،پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله تا کنون ،از حق خود باز داشته شده و محروم گردیده ام .(431)

420) شرح نههج الابلاغه ،ج 111و112.
421) درصفحات بعد به موارد آن اشاره خواهیم کرد.
422) حضرت در نهجالبلاغه ،به صراحت همین نکته را یاد آور شده است .شرح نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه 26.
423) برگرفته از فروغ ولایت ،ص 165و 166.
424) شرح نهج البلاغه ،ج 9،ص 25.
425) ر.ک .تاریخ کبیر ،بخاری ج 1،قسمت دوم ،ص 174،حیدر آبادکن ،تاریخ بغداد،ج 11،ص 216،شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید،ج 3،ص 66،میزان الاعتدال ،ج 1،ص 172،المستدرک علی االصحیحن ،ج 3،ص 140،احقاق الحق ،ج 7،ص 325.
426) شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید،ج 2،ص 3.
427) اعلام النساءج 4،ص 114.
428) احقاق الحق ،ج 21،ص 26و 27،نهج الحیاة فرهنگ سخنان فاطمه علیه السلام ،ص 38،حدیث 16،بحار الانوار ،ج 36،ص 353،به نقل حماسه غدیر ،ص 157و 158.
429) نهج البلاغه ،خطبه 144.
430) شرح نهج البلاغه ،فیض الا سلام ،خطبه 171.
431) همان خطبه 6.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page