چرا سردار خیبر گشا و یکه تاز میدانهای بدر و احد و خندق و حنین، سر در گریبان فرو برده، زانوی غم در بغل گرفت و خویش را در چهار دیواری خانه اش منزوی ساخت؟
چه پیش آمد که شیر خدا و رسولش (ص) با دست های بسته مانند اسیر در کوچه های مدینه گردانده شد و از او صدایی بر نخاست؟
چه رخ داد مهربانی که توان دیدن قطره اشکی بر گونه یتیمی نداشت، ناله ها و اشکهای یگانه یادگار پیامبر را به تماشا نشست و واکنشی نشان نداد؟
آیا ذوالفقارش کند گشته یا قوت بازویش کاستی پذیرفته بود؟
آیا پروانه شمع احمدی (ص) و شجاعی که کمر کفر از او خم گشت، از تب و تاب افتاده بود؟
آیا حاکمیت روز مرگی و عافیت اندیشی و زد و بندهای معمول صاحبان قدرت و بهره مندی از جلوههای زندگی، کنج خلوت را در کام شیر حق از جهاد در راه خدا و پایمردی در میدان مسؤولیت شیرین تر ساخته بود؟
در پاسخ این پرسشها باید گفت: نه ذوالفقار کند گشت، نه زور بازوی مرد حق کاستی پذیرفت، نه تب مجاهدت در راه خدا و دفاع از حقیقت در وی فروکش کرد و نه سختیهای راه و نادیده گرفتن فضیلتهایش توان پایداری و دفاع از ارزشها را از او ستاند .
بیتردید تحمل بار 25 سال سکوت و صبر در برابر حق کشیها و نامردمیها و ناهنجاری های آن زمان و تماشای غصب و یغمای منصبی که به اعتراف دوست و دشمن به وی تعلق داشت، از همه دلاوری ها و فداکاری ها و جهادها دشوارتر و ارزشمندتر بود; زیرا گرایش طبع انسان به تحرک و فعالیت و خلق حماسه در میدانهای جنگ از سکون و انفعال و رکود فزونتر است; به ویژه کسی که تمام ورقهای کتاب زندگیاش با مرکب رزم و حماسه آفرینی در راه خدا نوشته شده است . بر این بنیاد، سکوت و بردباری علی (ع) زنده ترین سند بندگی و خاکساری و تسلیم بودنش در برابر اراده خداوند است .
آن بزرگ مظلوم تاریخ میدانست که نهال نو پای دین را تاب تحمل تندبادهای اختلاف و تفرقه نیست; در آشفته بازار نفاق و هوا پرستی کالای حقیقت خریدار ندارد و هر بیبصری را توان دیدن خورشید تابناک ولایت علوی (ع) نیست .
نزد علی (ع) هیچ مصلحتی از حفظ اسلام و یگانگی مسلمانان و پاسداری از نهال نو رسته اسلام در برابر توفان های مخالف والاتر نمینمود . بدین سبب، در همان روزگار تلخ شکیبایی سینه مالامال از علم و حکمتش ناجی خلفای وقت از گرداب مشکلات علمی و پیچیدگیهای قضاوت بود و خود و فرزندانش در صف نخست لشکر اسلام جای داشتند . (1)
علی (ع) از خدا و پیامبر (ص) فرمان صبر داشت . حتی وقتی غاصبان بیرخصتبه خانهاش که محل رفت و آمد فرشتگان بود و امین پروردگار (جبرئیل) بدون اجازه بدان گام نمی نهاد، ریختند و آن را به آتش کشیدند و صدای ناله جانسوز همسرش را شنید، فرمود:
«قسم به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخت . اگر وصیت پیامبر نبود، کسی بدون اجازه نمیتوانست وارد خانه من شود» . (2)
پس رمز صبر علی در خداجویی و حق مداری و تسلیم بودن او در برابر فرمان الهی نهفته است; و راز بردباری علی را باید بر حکومت خدا و عقل بر کشور وجودش، درد دین داشتن وی و ذوب شدنش در آیین حق جستوجو کرد .
_________________________
1 . بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ترجمه سید محمود موسوی زرندی، ص 174 .
2 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 127 .