می فرماید: هر کجا وحی الهی صورت تحقق دارد ترجمان آن وحی و مبین مراد الله از آن وحی منم، زیرا که انبیاء - صلوات الله علیهم اجمعین - بقوت باطن که جهت ولایت ایشان است اخذ فیض و وحی می نمایند و ادراک مراد الله بقوت ولایت می کنند و حقیقت مطلقه منم و از این جهت من به سر انبیاء مخاطبم که به خصوصیت هر نبی حقیقت من متعین شده سر آن نبی را حامل بودم که ولایت اوست و نیز وحی الهی را خواه بکتب الهی باشد و خواه بصحف و خواه بملک و خواه به الهام و سروش هاتف و خواه به منام بیان کننده مرا الله از جمله و متعین حدود احکام آن و عالم به جمیع وجوه آن منم که وارث حقیقی علوم انبیاءام و نیز جمیع کتب و صحف وجوه نبوت انبیاء در قران و نبوت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) مندرج است لهذا قرآن نام دارد و من(232) اعلم به جمیع وجوه ظاهر و باطن و حد و مطلع آنم و حاوی اسرار نبوتم و نیز وجود(233) مشخص من اهل بصیرت و یقین را، ترجمان کتاب الله است که به عرفان مندرجه در آن عارفم و به توحید مقرره در آن موحدم و به حقایق بینه در آن متحققم و به حدود مشروعه در آن متشرعم و بعمل مذکوره در آن مختص و عالمم، و بر جمیع خصوصیات معلومه و غیر معلومه آن مطلعم تا به حدیکه عین آن کتابم پس ترجمان وحی الهی(234) منم و از(235) این جهت چون وحی اختتام یافت من متشخص و ظاهر آمدم و همچنانکه قرآن خلق محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، بر همان تیره به آن متخلقم(236) و مرا(237) این مرتبه من عند الله است، پس من معصوم من عند الله باشم از هر چه مخالفت وحی باشد، زیرا که ترجمان وحی بودن وقتی است که تمام اقوال و افعال و احوال برطبق وحی باشد و این مطابقت مرا متحقق از جانب حق تعالی است و عصمت عبارت است از تحقق به این(238) مطابقت، والله اعلم.
231) رض: من را ندارد.
232) رض: به جمیع را فاقد است.
233) د: و نیز شخص منم اهل یقین.
234) د: وحی الهی حقیقی .
235) د: و از این جهت چون را فاقد است.
236) د: مراد این مرتبه.
237) د: متحققم.
238) رض: به این را ندارد.