اشعار می فرماید: بر اینکه تفاصیل احکام موجودات صادره از خطاب کن من الأزل الی الأبد بر وجه امتیاز حقایق ایشان و جریان حکم بر آن حقایق نهج ظهور و بر لوازم آنها خواه بحسب نشئات جمالی(228) و خواه به حسب نشئات جلالی در علم من مثبت و در حقیقت من مندرج است که چون به یک امر کن خطاب بر امکان شد، و دفعتا ممکنات در حیطه وجود در آمدند مجمل آن نزد من بر نهج مذکور مفصل است به نوعی که اگر در صدد تبیین یک یک از آن حقایق در آیم همگی را کما هی به بیانی روشن و خطابی مفصل در عرصه علم بحد خودشان جای دهم که اصل و فرع و حکم و اثر و غایت و مبدأ و منتهی هر یک ممتاز و نمایان آید زیرا که همه تفاصیل مرتبه کلیه جامعه من است و چون عقل اول را که مبدأ تعینات علمی حقیقت من(229) است امر به اقبال و ادبار باشد و او در امتثال در هر دو طرف مسارعت نموده صفراء صحیفه امتثالش چنین ثابت آمد که هولاء للنار لا ابالی(230) به تأویل اینکه متعینان بصورت ادبار عقل از برای نارند پس بنابراین قسیم و بر پا دارنده جنت و نار منم که تعیین این دو صفت از عقل من تحقق این دو مقام در وجود شده و از این روی قسیم الجنة و النار نیز منم، هر که به محبت روی بمن آورد او را قسیم جنت شمرند و هر که بوجهی روی از محبت من بگرداند او را قسیم نار دارند، والله اعلم.
228) رض: جمالی در علم من.
229) د: علمی است آن حقیقت من است.
230) رض: لا ابالی و متعینان.