با بررسى شخصيت دينى، اخلاقى و نسبى خليفه دوم و مقايسه آن با شخصيت امّكلثوم، به اين نتيجه مىرسيم كه اين دو از هيچ نظر با يكديگر همشأن نبودهاند.
امّكلثوم دختر رسول خدا بود در دامان صديقه شهيده بزرگ شده بود؛ اما خليفه دوم (بنا بر اعتراف اهل سنت) دو سوم عمرش را در بت پرستى گذرانده و در دامان زنى همچون حنتمه بزرگ شده است.
اخلاق تند و خشونت ذاتى خليفه دوم را عالمان بزرگ اهل سنت با صراحت نقل كردهاند؛ در حالى كه امّكلثوم كودك خردسال و از خانوادهاى است كه رعايت اخلاق و آداب اسلامى براى همه جهانيان اسوه بوده است:
امّكلثوم در خوشبينانهترين حالت هفت يا هشت سال بيشتر نداشته؛ ولى خليفه دوم حد اقل پنجاه و هفت ساله بوده.واقعاً چه تشابهى بين اين دو وجود دارد؟
ما اين تشابهات را دسته بندى و دليل عدم شأنيت خليفه دوم را با امّكلثوم از ديدگاه اهل سنت بررسى خواهيم كرد.
غير هاشمي، كفو هاشمي نيست:
برخى از عالمان اهل سنت تصريح كردهاند كه در ازدواج، تناسب دينى و حتى نسبى نيز ضرور است و غير قريش نمىتوانند با دختران قرشى و همچنين غير بنى هاشم نمىتوانند با دختران بنى هاشم ازدواج كنند؛ چرا كه بنى هاشم به خاطر وجود رسول خدا صلى الله عليه وآله قوم برتر هستند و هيچ قومى از نظر فضيلت با آنها برابرى نمىكند.
به همين دليل بود كه اميرمؤمنان عليه السلام مىفرمود: من دخترانم را براى فرزندان جعفر كنار گذاشتهام و جز به آنها به كسى ديگر دختر نخواهم داد.
أَنَّ عُمَرَ خَطَبَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ابْنَتَهُ أُمَّ كُلْثُومٍ فَقَالَ عَلِيٌّ إِنَّمَا حَبَسْتُ بَنَاتِي عَلَى بَنِي جَعْفَرٍ.
عمر بن خطاب، از علي بن ابى طالب دخترش امّكلثوم را خواستگارى كرد؛ علي در پاسخ گفت: من دختران خويش را براى ازدواج با پسران جعفر از ازدواج منع كرده ام.
الخراساني، سعيد بن منصور (متوفاي 227هـ)، سنن سعيد بن منصور، ج 1، ص 172، ح520، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر:الدار السلفية - الهند، الطبعة: الأولى، 1403هـ ـ 1982م.
الزهري، محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري (متوفاي230هـ)، الطبقات الكبرى، ج 8، ص 463، ناشر: دار صادر - بيروت.
بجيرمى شافعى، از دانشمندان متأخر اهل سنت (متوفاى 1221هـ) تصريح مىكند كه امتناع رسول خدا از دادن حضرت زهرا به خليفه اول و دوم به خاطر اين بود كه آنها از نظر نسبى با خاندان رسول خدا همتا نبودند:
وفي شرح الخصائص: وخُصّ أن آله لا يكافئهم في النكاح أحد من الخلق وأما تزويج فاطمة لعليّ، فقيل: إنه لم يكن إذ ذاك كفؤاً لها سواه... وزوّجت له بأمر الله لما رواه الطبراني عن ابن مسعود: أنه لما خطبها منه أبو بكر وعمر ردهما وقال: ( إن الله أمرني أن أُزَوّج فاطِمَةَ مِنْ عَليّ ) وزوجها له في غيبته على المختار ويمكن أنه وكل واحداً في قبول نكاحه فلما جاء أخبره بأن الله تعالى أخبره بذلك فقال رضيت.
در شرح خصائص آمده است كه «از خصوصيات پيامبر (صلى الله عليه وآله) آن است كه هيچ كس با خاندان او در ازدواج هم شان نيست؛ اما در باره ازدواج علي با فاطمه، گفته شده است كه فاطمه جز او همتايى نداشت و به خاطر امر الهى با او ازدواج كرد. زيرا طبرانى از ابن مسعود روايت مىكند كه هنگامى كه ابوبكر و عمر از فاطمه خواستگارى كردند، رسول خدا آن دو را رد كرده و فرمود خداوند به من دستور داده است كه فاطمه را به ازدواج علي در آوردم؛ و او را در غياب علي كه برگزيده خدا براى اين ازدواج بود، به همسرى او در آورد؛ و ممكن است كه رسول خدا شخصى را وكيل در قبول ازدواج از جانب علي كرده باشد؛ و هنگامى كه پيامبر به علي گفت كه خداوند او را به اين كار مامور كرده است، راضى شد.
البجيرمي الشافعي، سليمان بن محمد بن عمر (متوفاي1221هـ)، تحفة الحبيب على شرح الخطيب ج 4، ص 89، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت/ لبنان - 1417هـ ـ 1996م، الطبعة: الأولى.
و در حاشيه خود بر منهج الطلاب مىنويسد:
فَالنَّسَبُ مُعْتَبَرٌ بِالْآبَاءِ إلَّا أَوْلَادُ بَنَاتِهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ
فَإِنَّهُمْ يُنْسَبُونَ إلَيْهِ فَلَا يُكَافِئُهُمْ غَيْرُهُمْ ح ل ( قَوْلُهُ
وَاصْطَفَانِي مِنْ بَنِي هَاشِمٍ ) فِيهِ دَلَالَةٌ عَلَى بَعْضِ الْمُدَّعَى
وَهُوَ قَوْلُهُ وَلَا غَيْرُ هَاشِمِيٍّ وَمُطَّلِبِيٍّ كُفُؤًا لَهُمَا
نسب تنها از جانب پدران به حساب مى آيد؛ مگر در فرزندان دختر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم. زيرا اين دختران به رسول خدا منسوب بوده و به همين سبب غير از ايشان كسى همتايشان نيست. كلام رسول خدا كه فرمودهاند «خداوند من را از بنى هاشم برگزيد» دلالت بر مقدارى از اين مدعا دارد، يعنى غير هاشمى كفو هاشمى و غير مطلبى، كفو مطلبى نيست!
البجيرمي الشافعي، سليمان بن محمد بن عمر (متوفاي1221هـ)، حاشية البجيرمي على منهج الطلاب، ج 3، ص 417، ناشر: المكتبة الإسلامية - ديار بكر – تركيا.
طبق سخن بجيرمى، رسول خدا به اين دليل فاطمه زهرا سلام الله عليها را به آن دو نداد كه از نظر قومى با بنى هاشم كفو نبودند؛ پس ندادن دختر هاشمى به غير هاشمى سنت رسول خدا است. آيا اميرمؤمنان عليه السلام مىتواند بر خلاف اين سنت عمل نمايد؟
مقدسى حنبلى به نقل از احمد بن حنبل مىنويسد:
وعنه [احمد بن حنبل] أن غير قريش لا يكافئهم وغير بني هاشم لا يكافئهم لقول النبي (ص) إن الله اصطفى كنانة من ولد إسماعيل واصطفى من كنانة قريشا واصطفى من قريش بني هاشم واصطفاني من بني هاشم.
از احمد بن حنبل نقل شده است كه غير قريشى، كفو قريشى نيست؛ و غير بنيهاشمى، كفو بنيهاشمى نيست؛ زيرا رسول خدا (ص) فرمودند: خداوند من را از كنانه از نسل اسماعيل برگزيد؛ و از ميان كنانه قريش را برگزيد و از ميان قريش بنى هاشم را برگزيد و از ميان بنى هاشم من را برگزيد.
المقدسي، عبد الله بن أحمد بن قدامة أبو محمد (متوفاي620هـ)، الكافي في فقه الإمام المبجل أحمد بن حنبل، ج 3، ص 31، ناشر: المكتب الاسلامي – بيروت.
شهاب الدين قليوبى نيز تصريح مىكند كه هيچ قومى با احرار بنى هاشم نمىتوانند كفو باشند:
قوله: ( وبنو هاشم إلخ ) نعم الأشراف الأحرار منهم لا يكافئهم غيرهم، وخرج بالأحرار ما لو تزوج هاشمي برقيقة بشرطه، وولدت بنتا فهي مملوكة لسيد الأمة وله تزويجها برقيق ودنيء النسب وإن كانت هاشمية لأن تزويجها بالملكية، ولذلك لو زوجها السلطان بذلك لم يصح.
ساداتى كه آزاد باشند، هيچ كس كفو آنان نيست. قيد آزاد، موردى را استثنا مى كند كه يك هاشمى، با يك كنيز ازدواج كند؛ اما مولا شرط كند كه فرزند غلام او باشد؛ اگر اين شخص دخترى به دنيا آورد، اين دختر، كنيز صاحب مادرش مى شود؛ و مالك مى تواند او را به برده و يا شخصى با نسب پايين تزويج كند. حتى اگر هاشمى باشد؛ زيرا او برده است. و به همين سبب حتى اگر سلطان بخواهد او را به عقد غير هاشمى در آورد نمى تواند! (زيرا برده سلطان نيست)
القليوبي، شهاب الدين أحمد بن أحمد بن سلامة (متوفاي1069هـ)، حاشيتان. قليوبي: على شرح جلال الدين، المحلي على منهاج الطالبين، ج 3، ص 236 تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر - لبنان، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.
آيا مىتوان خانواده و نسب عمر را با نسب امّكلثوم مقايسه كرد؟ آيا صهاك با حضرت خديجه، و حنتمه با حضرت زهرا كه سيده زنان اهل بهشت است، مىتواند يكسان باشد؟ آيا خطّاب را مىتوان با رسول اكرم و اميرمؤمنان عليهما السلام برابر دانست؟
اگر امّكلثوم را دختر اميرمؤمنان بدانيم، به هيچ وجه نمى توان ادعا كرد كه عمر با آن حضرت كفو بوده است!!!
جالب اين است كه حتى خود خليفه دوم نيز كفائت نسبى را شرط ازدواج مىداند و از پيوند افرادى كه از خانواده پست بودند با خانوادههاى اصيل جلوگيرى مىكردند.
سرخسى حنفى از بزرگان اهل سنت در كتاب المبسوط مىنويسد:
وبلغنا عن عمر رضي الله عنه أنه قال لأمنعن النساء فروجهن الا من الأكفاء... وفيه دليل أن الكفاءة في النكاح معتبرة.
از عمر روايت شده كه مىگفت: من از ازدواج زنان جلوگيرى مىكنم؛ مگر اين كه با همتاى او ( هم كفو او) باشد و اين دليل بر اين است كه در ازدواج همتا بودن معتبر است.
السرخسي، شمس الدين أبو بكر محمد بن أبى سهل (متوفاي483هـ)، المبسوط، ج 4، ص 196، ناشر: دار المعرفة – بيروت.
و عبد الرزاق صنعانى مىنويسد:
عن إبراهيم بن محمد بن طلحة قال قال عمر بن الخطاب لأمنعن فروج ذوات الأحساب إلا من الأكفاء.
از ابراهيم بن محمد بن طلحه نقل شده است كه عمر مىگفت: من از ازدواج افرادى كه داراى شرافت خانوادگى هستند منع مىكنم؛ مگر با همتاى او باشد.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 6، ص 152، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛
البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 3، ص 96؛
المقدسي، عبد الله بن أحمد بن قدامة أبو محمد (متوفاي620هـ)، المغني في فقه الإمام أحمد بن حنبل الشيباني، ج 7، ص 26، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الأولى، 1405هـ.
السيواسي، كمال الدين محمد بن عبد الواحد (متوفاي681هـ)، شرح فتح القدير، ج 3، ص 292، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الثانية.
ابن تيميه الحراني، أحمد عبد الحليم أبو العباس (متوفاي 728 هـ)، كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، ج 19، ص 28، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ناشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية.
اما آيا خليفه دوم نيز به اين مسأله پايبند بود؟ آيا بين خليفه دوم و امّكلثوم تناسب قومى و كفائت نسبى رعايت شده است؟
دیدگاهها
منتظر پاسخ شما هستم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا