1- ابن بَطّة عُکْبَری مینویسد:
«ولا ینظر فی کتاب صفین والجمل و وقعة الدار وسائر المنازعات التی جرت بینهم، ولا تکتبه لنفسک ولا لغیرک، ولا تروه عن أحد ولا تقراء علی غیرک ولا تسمعه ممن یرویه فعلی ذلک اتفق سادات علماء هذه الامة، من النهی عما وصفناه منهم... کل هؤلاء قد رأوا: النهی عنها والنظر فیها والاستماع الیها وحذروا من طلبها والاهتمام بجمعها. وقد روی عنهم فیمن فعل ذلک أشیاء کثیرة، بألفاظ مختلفة متفقة المعانی علی کراهیة ذلک والإنکار علی من رواها واستمع إلیها»
نباید کتاب صفین و جمل و وقعة الدار و دیگر منازعاتی که بین صحابه رخ داده را مطالعه کرد، این مطالب را برای خودت و دیگران ننویس و از کسی روایت نکن و برای کسی نخوان و از کسی که آن را روایت میکند نشنو! سروران دانشمندان این امّت بر نهی از این موارد اتّفاق نظر دارند... آنها نظرشان بر نهی از این مطالب و مطالعه و شنیدن آن است و از جستجو و پژوهش آن و اهتمام به گردآوری آن بیم دادهاند، و درباره ناپسندی این کارها سخنان بسیاری با الفاظ مختلف و معانی یکسان از آنان حکایت شده است.
2- شمس الدین ذهبی توصیه می کند روایات مربوط به وقایع صدر اسلام از بین برده شود و کتمان آنها از عامه مردم و آحاد علما را واجب می شمارد.
«كلام الاقران إذا تبرهن لنا أنه بهوى وعصبية، لا يلتفت إليه، بل يطوى ولا يروى، كما تقرر عن الكف عن كثير مما شجر بين الصحابة وقتالهم رضي الله عنهم أجمعين، وما زال يمر بنا ذلك في الدواوين والكتب والاجزاء، ولكن أكثر ذلك منقطع وضعيف، وبعضه كذب، وهذا فيما بأيدينا وبين علمائنا، فينبغي طيه وإخفاؤه، بل إعدامه لتصفو القلوب، وتتوفر على حب الصحابة، والترضي عنهم، وكتمان ذلك متعين عن العامة وآحاد العلماء»
3- شیخ مفید رحمه الله می نویسد:
«وزعموا أن الرواية بذكر أخبار السقيفة و مقتل عثمان و الجمل و صفين بدعة، و التصنيف في ذلك ضلال، أو الاستماع إلى شئ من ذلك يكسب الآثام. وهذه فرقة مستضعفة من الحشوية يميل إلى قولها جمع كبير ممن شاهدناه من العامة و يدعوا إليه المتظاهرون بالورع و الزهد و الصمت و طلب السلامة و حفظ اللسان، وهم بذلك بعداء عن العلم وأهله، جهال أغمار»
گمان کرده اند که روایت درباره اصحاب سقیفه و مقتل عثمان و جنگ جمل و صفین بدعت، و کتاب نوشتن در این باره گمراهی، و گوش سپردن به آن موجب گناه است! اینها گروهی مستضعف از حشویه اند و جمع زیادی از عامه که ما دیدهایم به این قول گرایش دارند...
منابع :
1- الشرح والإبانة ص۲۹۵
2- سیر اعلام النبلاء ج۱۰ ص۹۲
3- الجمل ص۲۲