سیدعلی اصغر موسوی
مدینه غرق نور است؛ غرق عطر صلوات!
مدینه، لحظههای تازهای را تجربه میکند؛ گویی تنزیل تازهای از عرش فرود آمده است! این نور الهی، چیست در کالبد خانه زهرا علیهاالسلام ؟ چیست این مهر مصطفوی که صلابت مرتضویاش، آمیخته با تبسم است؟
کیست این آیینه عطوفت که زینت پدر است و گرمیبخش دل مادر؟
کیست این که شور شکیباییاش، آکنده از صبر ایوب است صداقت زهراییاش، حتی نگاه مادر را به تحسین واداشت است؟
کیست این جلوه شگرف آفرینش که با لبخندش، تبسم بر لبان پیامبر صلیاللهعلیهوآله نشانده است؟
کیست این که از گاهواره پرندینش، عطر سیب جاری است و نگاهش، آکنده از گلواژههای کربلایی است؟
بانو، ای صبر جمیل، ای آیینه بیبدیل شکیبایی! کجاست ایوب صبر تا از قاموس شکیباییات نصیبی ببرد؟
کجاست قلمی تا ناتوان از تحریر عظمتت نباشد؟!
چگونه شعری میتواند به ارتفاع بلند نامت دست یازد؛ آنجا که مقابل شکوه نامت، تمام قصاید، کوتاه وتمام غزلها، ناتوان از توصیفند!
ای قهرمان فصاحت و بلاغت! جایی که تو لب به سخن بگشایی، حتی سکوت، برای شنیدن کلمات علویات سکوت خواهد کرد!
جایی که تو پای بگذاری، اسارت از آنجا کوچ خواهد کرد!
جایی که نام مقدس تو جاری است، تمام ناشکیباییها به صبر و تمام دردها شفا خواهد یافت؟
ای واپسین فصل شگفت عاشورا! اگر نبود صلابت علویات، عاشورا در غروب کربلا و کربلا با غروب عاشورا، به پایان میرسید!
بانو، ای صبر جمیل! حتی صبر، نیاز خود در ناز پرستاری تو میبیند. حتی درد، با یاد تو، تلخی خویش را فراموش میکند و آتش غم، با نام تو در دلها خاموش میشود.
بانو! تنها تویی گویاترین کتاب دردهای اهل بیت علیهمالسلام ؛ تویی امالمصایب! تویی که با یادآوری غریبانههایت، میشود تمام مرثیههای جهان را سرود.
میلادت مبارک، خاتون خانه ولایت، ای پرستار زخمهای عاشورایی، زینب علیهاالسلام !
متن ادبی ((آیینه تبسم مدینه ))
(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)
- بازدید: 9408