ابراهیم بن علی (علیه السلام) می گوید: شب چهارشنبه سیزدهم ذی الحجه پانصد و نود و هفت، در نجف بودم و بعد از این که در نجف از حاجی ها جدا شده بودیم به جانب کوفه متوجه شدیم، و شبی مانند روز روشن بود، و ثلث شب گذشته بود، نوری پیدا شد که ماه را فرا گرفت و اثری از آن باقی نماند، یکی از لشکری ها هم در کنار من بود و او هم آن نور را دید، در علت این امر دقت کردم، دیدم عمودی از نور که عرضش قریب به یک ذراع و طولش حدود بیست ذراع به نظر می رسید از آسمان پایین آمده و تا قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام) کشیده شده، و قریب دو ساعت ادامه داشت و کم کم بر قبه علی (علیه السلام) متلاشی و متفرق شد تا از چشم من پنهان شد، و نور ماه به حالت اول برگشت با آن مرد لشکری که در کنارم بود صحبت کردم، دیدم زبانش سنگین شده می لرزد با او ملاطفت کردم تا به حال خود برگشت و خبر داد که او هم آن موضوع را دیده است.(1)
**************************************
1) اثبات الهداة، ج 5، ص 4.
312- نورانی شدن شب از وجود علی (علیه السلام)
- بازدید: 534