قسمت اول
بحث جانبازی شمر در صفین بحثی است که این روزها زیاد می شنویم. بحثی که به دنبال خود این هشدار را هم دارد که آنچه شمر را شمر کرد اخللقش بود و بپرهیزید ای شیعیان که مبادا شما هم شمر بشوید!
پیرامون این بحث نکاتی رو عرض می کنم.
حقیر به صورت جزم عنوان مقدس جانبازی را از شمر نفی کرده و می کنم.
البته مشارکت او در جنگ صفین قابل کتمان نیست.
برخی روایتی را گواه می آورند که شمر در جنگ صفین ضربه ای به صورتش خورده است و جانباز (با همان تقدسی که این واژه دارد) شده است.
نکاتی به ذهنم می آید تقدیم دوستان می کنم.
نکته اول:
سرگذشت شمر پس از جنگ صفین تا پایان عمرش تقریبا روشن و خالی از ابهام است و کسی در دشمنی اش با خدا و اهل بیت(علیهم السلام) تردیدی ندارد.
نکته دوم :
سرگذشت شمر از ابتدای ولادت تا قبل از جنگ صفین نیز روشن است. اینکه او از قبیله هوازن بود که پدرش و قبیله اش تا به جنگ با مسلمانان و تحمل شکست در آن نرسیدند مسلمان نشدند. نسب او و حرام زادگی اش هم که در تاریخ و در کلام امام حسین علیه السلام آمده است.
نکته سوم :
نقش او در جنگ صفین است.
قطعا او در جنگ صفین حضور داشته است. همراه با قبیله اش هوازن و تیره اش بنی ضباب.
اما مورخین علت حضورش را نه نصرت امام که پیروی از سنت قبیله گرایی دانسته اند. چرا که او در آن هنگام از بزرگان قبیله نبوده و تاریخ می گوید وی به دنبال تصمیم بزرگان قبیله مبنی بر حضور در جنگ صفین ، مانند سایر مردان قبیله این کار را ولو قلبا دوست نمی داشت ، پذیرفت.
البته از کلام خود شمر و عملکردش بعد از عاشورا نیز می توان فهمید حضورش در صفین از باب قاعده " الأمر لمن غلب" بوده است که اتفاقا قاعده ایست اموی.
شمر در توجیه کشتن امام حسین علیه السلام می گوید: " طاعت امیر بر ما واجب است و اگر اطاعت نمی کردیم از شتر آب کش پست تر بودیم."
شاهد دیگر اعتقاد وی به قاعده الأمر لمن غلب ، نامه ایست که وی پس از حاکمیت بنی زبیر به مصعب بن زبیر می نویسد که در آن خطاب نامه را به امیر مصعب بن زبیر قرار می دهد و مفادش آمادگی برای خدمت در رکاب امیر است.
هم چنین شاهد دیگر بیعت وی پس از جنگ صفین با معاویه است. حال آنکه سپاه مولا بعد از صفین دو گروه شدند گروهی وفادار به مولا و گروهی خوارج که هم زمان به مولا و معاویه معترض بودند اما شمر راه سومی را در پیش گرفت و با معاویه بیعت کرد و همواره هم به این بیعت با " امیر غالب " باقی ماند. تا جایی که وقتی زیاد بن ابیه از جانب معاویه مامور شد تا شیعیان مولا را بکشد شمر در کوفه علیه شیعیان استشهاد جمع می کرد و برای وی می فرستاد. مشهورترین استشهاد وی که در کتب تاریخی به استشهاد امویین کوفه مشهور است استشهاد شمر و عمر سعد و شبث بن ربعی و محمد ابن اشعث علیه حجر بن عدی است.
پس وی در زمره امویان کوفه است و روشن است که امویان از لحاظ اعتقادی عثمانی بوده اند و عثمانی ها نه تنها اعتقادی به ولایت مولا ندارند بلکه مولا را مسلمان نیز نمی دانستند.
حجت الاسلام معماريان
دیدگاهها
قرار آنچهکلمهرا مقدسمسکند محتواست
وگرنه شهید راه حمارهم داریم و این باعث خدشه به اصل کلمه شهید نمی شود
پس اصل ماهیت کلمه هست
با سلام
این مطلب را شهید والامقام دستغیب در کتاب استعاذه صفحه 244 نشر اسلامی 1386 نقل کرده است.
جریان مشهوری است که در پند و اندرز و موعظه از آن استفاده میشود البته بنده این مطلب را در منابع متقدم نیافتم ولی ظاهرا جزء احادیث است.
اما اینکه شما فرمودید پیامبر ابروی آن شخص را برده است باید عرض کنم چنین قضاوتی ناصواب و نادرست است. اولا باید واژه مقدس شهادت را تبیین کرد و جایگاه آن را خصوصا در صدر اسلام بیان نمود. همچنین باید گوشه چشمی به نیت اعمال داشت. اما در ابتدا به تبیین واژه شهادت از منظر قران بپردازیم.
شهید یعنی کسی که برای خدا و برای دفاع از دین خدا و بر اساس امر خدا جهاد میکند هجرتی معنوی از قلب به سوی خدا یا هجرتی مادی از سویی به سویی برای خدا جنگ میکند و در این راه میمیرد یا کشته میشود. او نیز «شهید» است و فرمود او را مُرده نپندارید:
«وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُ مُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» (الحج، 58)
ترجمه: و آنان كه در راه خدا مهاجرت كردهاند و آنگاه كشته شده يا مردهاند قطعا خداوند به آنان رزقى نيكو مىبخشد و راستى اين خداست كه بهترين روزىدهندگان است.
پس ملاک شهادت این است که فرد موحد باشد و هدفش «الله جلّ جلاله» باشد و کارش حتماً «فِي سَبِيلِ اللَّهِ » و لا غیر.پس اگر کارشان برای خدا نباشد، شهید محسوب نمیگردند.
حتی عباداتی چون نماز، اگر برای خدا نباشد نه تنها مقبول نیافتاده بلکه موجب عذاب میشود، چنان چه در کلام وحی، ضمن تأکید بر اقامه نماز میفرماید: «وای بر نماز گذارانی که برای ریا نماز خوانند و یا آن را سبک میشمرند.»
«فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ * وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ» (الماعون، 4 تا 7)
ترجمه: پس واى بر نمازگزارانى * كه از نمازشان غافلند * آنان كه ريا مىكنند * و از [دادن] زكات [و وسايل و مايحتاج خانه] خوددارى مىورزند.
امام صادق علیه السلام میفرماید: دو نفر وارد مسجد میشوند و نماز میخوانند. یکی برای جلب توجه دیگران، رکوع و سجود نمازش را بهتر انجام میدهد و خشوع آن را بیشتر میکند و جهنمی میشود. اما دومی در حالی نماز میخواند که در این فکر است آیا نماز من مقبول است یا نه، و حالت توبه به او دست میدهد و بهشتی میشود. (بحار الانوار، ج۷۲، باب۱۱۷، روایت۲۱)
همچنین در نیت اعمال باید توجه داشت که هر عملی را به نیت ان میستنجند اگر به خاطر خدا به میدان مبارزه رفت و به شهادت رسید اهل بهشت است و اگر به نیت مال و منال و غنلئم به جنگ رفت و کشته شد اهل دوزخ است پس هر عملی به نیت آن بستگی دارد. برای نمونه شاهد تاریخی را عرض میکنم که نیت اشخاص را تبیین میکند.
در جنگ احد یکی از مسلمانان به نام «قزمان » در سپاه اسلام در رکاب پیامبر (ص) با دشمنان می جنگید و بسیار عالی و شجاعانه نبرد می کرد، به طوری که شش یا هفت نفر از دشمن را کشت، وی در این نبرد جراحات سنگینی برداشت . او را برای مداوا به منزل بردند، یکی از مسلمانان به محضر رسول خدا (ص) آمد و از شجاعت ها و جانبازی های «قزمان » سخن گفت و او را ستود، ولی پیامبر (ص) به جای تمجید از او فرمود: «او اهل دوزخ است » . آن مسلمان خبرآورنده که از راز موضوع اطلاع نداشت، از سخن پیامبر (ص) تعجب کرد .
قزمان در خانه خود بستری شد، بسیاری تصور می کردند او در بستر شهادت قرار گرفته و به زودی به فیض عظمای شهادت نایل می شود . تا این که روزی جمعی از مسلمانان به خانه او آمده، پس از احوال پرسی به او گفتند: «مژده باد به تو! بهشت و رضوان خدا، چرا که در راه خیر در میدان جنگ با دشمنان متحمل آن همه زخم و رنج و زحمت شدی»
قزمان که تا آن وقت ماهیت خود را نشان نداده بود و نیتش را آشکار نساخته بود، گفت: «برای چه مرا مژده می دهید، سوگند به خدا من برای حفاظت از ملت و قبیله ام با دشمن می جنگیدم (نه برای خدا و دفاع از اسلام) و گرنه هرگز نمی جنگیدم »
عجیب این که وقتی زخم های بدن او خوب نشد، کاسه صبرش لبریز گشت، تیری به خود زد و خودکشی کرد . آن گاه مسلمانان راز سخن پیامبر (ص) را دریافتند که فرموده بود: «قزمان اهل دوزخ است »
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا