آيات (8 - 9)
(وَ إِذَا الْمَوْوُدَةُ سُئِلَتْ)
(بِأَىِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ)[1]
ترجمه :[2]
تفسير :
]سه نحوه تفسير اين آيه[
«مَوْؤُدَة» از ماده وَأْد به معنى قرابت و خويشاوندى است و اين ]دو[ آيه را سه نحو تفسير كردهاند: يك: آنكه در جاهليت دختران خود را زنده زير خاك مىكردند[3] كه
مىفرمايد: (وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالاُْنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ كَظِيمٌ * يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِى التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ)[4] .
دو: آنكه مراد از «قُتِلَتْ» به معنى قطعت و مراد قطع رحم است[5] كه يكى از
معاصى كبيره است مقابل صله رحم.
تفسير سوم كه از اخبار بسيار از ائمه طاهرين : داريم كه مراد قرابت پيغمبر است كه خداوند مزد رسالت آن حضرت قرار داده[6] كه فرمود: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلّاَ
الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى)[7] و مىفرمايد: (قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى
اللهِ)[8] .
]ولايت شرط صحت عبادات و از ضروريات دين است[
و شرط ايمان است و از ضروريات دين اسلام است مودت ذوى القربى حضرت رسالت، مىفرمايد: (وَ إِذَا الْمَوْوُدَةُ سُئِلَتْ) يعنى مسئول عنه است، يعنى از افراد سوال مىشود كه با ذوى القرباى پيغمبر چه كرديد؟ به چه گناه و تقصيرى آنها را كشتيد؟ مگر فاطمه از ذوى القربى نبود؟ براى چه تخته در به پهلويش فشار داديد و استخوانهاى پهلويش را شكستيد، تازيانه به بازويش زديد تا مثل بازوبند ورم كرد، به بدنش زديد تا خون خارج شد، سيلى زديد تا چشمش قرمز شد، صورتش نيلى شد؟ مگر محسن از ذوى القربى نبود، سقط گرديد؟ مگر على7 نبود طناب به گردنش انداختيد، درِ خانه او را آتش زديد و...؟ مگر حسن 7 نبود زهر در گلويش ريختيد، جگرش را قطعه قطعه كرديد؟ مگر حسين 7 نبود با او و اصحابش و اهل بيتش چه كرديد؟ مگر ائمه طاهرين: نبودند كه همه آنها را به زهر جفا كشتيد؟ مگر سادات و ذرارى پيغمبر نبودند كه آنها را سر بريديد؟ و كرديد آنچه كرديد.
* * *
[1] . زنده به گور كردن دختران: در قرآن كريم سه بار به زنده به گور كردن دختران در عصر جاهليّتتصريح شده است. طبق ادلّه موثّق و مستند تاريخى، مردمانِ عربِ پيش از اسلام دختران را زندهبه گور مىكردند و از داشتن دختر ننگ داشتند، چنانكه گروهى از آنان چون صاحب دخترىمىشدند و نمىخواستند او را بكشند، بلكه از وجود او شرمگين بودند، با خوارى او را نگاهمىداشتند و پس از آنكه بزرگ مىشدند، لباسهايى از موىِ بز يا پشم گوسفندان براى آنانمىبافتند و به تنشان مىكردند و آنان را در باديه به چوپانىِ شتران مىگماردند. امّا اگر كسانىمىخواستند دختران را بكشند، به مادرش دستور مىدادند كه او را به بوى خوش و يا به زينتىبيارايند، آنگاه او را به صحرا مىبردند و برايش چاهى حفر مىكردند و به او دستور مىدادند كه درآن بنگرد، سپس از پشت سر او را به آن چاه مىانداختند و بر سرِ او خاك مىريختند و با خاكيكسان مىكردند، در تاريخ داستانهاى جانكاهى درباره زنده به گوركردن دختران ذكر شده است.در قرآن مىفرمايد: (وَإِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُْنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ * يَتَوارى مِنَالْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِى التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ) (نحل: 58 -59)؛ (و هر گاه به كسى از آنان به دنيا آمدن دختر خبر داده شود، در حالى كه بس اندوهگين است،چهرهاش سياه گردد. از ناگوارىِ خبرى كه به او دادهاند از قوم پنهان شود مىانديشد كه آيا باخوارى او را نگه دارد يا در خاك پنهانش كند. بدانيد آنچه كه حكم مىكنند بد حكمى است).در آيه فوق نيز به اين مطلب اشاره شده است. البته در آيات ديگرى هم به ستمهايى كه در حقّزنان روا مىداشتند و همچنين ناپسند داشتن فرزندِ دختر تصريح شده است، چنانكه مىفرمايد :(وَإِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ * أَ وَمَنْ يُنَشَّوُا فِى الْحِلْيَةِوَهُوَ فِى الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ) (زخرف: 17 و 18)؛ «و چون به يكى از آنها مژده تولد همان چيزىرا دهند كه به خداى رحمان نسبت داده (مراد، دختر است، زيرا مشركان مىگفتند فرشتگاندختران خدا هستند)، رويش سياه گردد و سرشار از غم مىشود. آيا كسى را كه در زيور پروردهمىشود و او در جدل ناتوان است، به خدا نسبت مىدهند؟». ر.ك: تفسير الميزان: ج20، ص350 ودانشنامه قرآن: مدخل«زنده به گوركردن دختران».
[2] . پرسند چو زان دخترک زنده به گورƒ 8 به كدامين گناه كشته شده است؟ƒ 9.
[3] . ر.ك: تفسير مقاتل بن سليمان: ج3، ص455؛ احكام القرآن«شافعى»: ج1، ص266 و تفسير ابن ابىحاتم: ج10، ص3403.
[4] . و هر گاه يكى از آنان را به دختر مژده آورند، چهرهاش سياه مىگردد، در حالى كه خشم و اندوهخود را فرو مىخورد. از بدى آنچه بدو بشارت داده شده، از قبيله خود روى مىپوشاند. آيا او را باخوارى نگاه دارد، يا در خاک پنهانش كند؟ وه چه بد داورى مىكنند. سوره نحل: آيات 58 - 59.
[5] . تفسير جوامع الجامع: ج3، ص735 و تفسير الصافى: ج5، ص290.
[6] . ر.ك: تفسير قمى: ج2، ص401؛ كافى: ج1، ص295، ضمن ح3؛ تفسير فرات كوفى: ص541 وتأويل الآيات: ج2، ص765.
[7] . بگو: به ازاى آن رسالت پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان. سورهشورى: آيه 23.
[8] . بگو: هر مزدى كه از شما خواستم آن از خودتان! مزد من جز بر خدا نيست. سوره سبأ: آيه 47.
آیات 8 و 9
- بازدید: 619