آيه (24)
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّکَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً
ترجمه :
24. پس صبر كن از براى حكم پروردگارت و اطاعت مكن اهل معاصى يا كفار را[1] .
تفسير :
]دستورِ صبر به پيامبر 9[
(فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّکَ) در تلاوت قرآن و ابلاغ احكام و دعوت به توحيد و
اطاعت پروردگار و ترك مخالفت و ساير آنچه مأمور مىشوى از پروردگار خود، وَلَو هر چه به شما اذيت كنند، كذّاب گويند، ساحر و مُفْتَرىات شمارند، سنگ به قدمهايت زنند، خاكروبه و شكمبه شتر بر سرت بريزند، و طومار تمام كنند كه احدى به تو و اتباع تو چيزى نفروشند، و سه سال در شعب ابى طالب7 به سختى زندگى كنى، عاقبت در مقام قتلت برآيند تا عبا به گردنت بپيچند تا نفس در سينهات حبس شود، و دور خانه شما را احاطه كنند كه شبانه بريزند و شما را قطعه قطعه كنند تا عاقبت هجرت كنى. بيايند در جنگ با شما در بدر و حنين و احزاب و اُحد، و چه اندازه از صحابه تو را بكشند و شهيد كنند. بايد در تمام اينها صبر كنى و تحمل نمايى و به دستورات الهى رفتار كنى و دست از وظايف الهى بر ندارى.
(وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً[2] أَوْ كَفُوراً) نكره در سياق نفى افاده عموم دارد. هيچ آثم
اهل معاصى و هيچ كافر از مشرك يهود و نصارا را نبايد توقعات آنها را انجام دهى، وَلَو هر چه به شما وعده رياست و مال و جاه دهند، و هيچ خواهشهاى آنها نپذيرى و دست از دعوت برندارى و به وظايف رسالتت عمل نمايى.
اقول: ظاهراً مراد از آثم آن كفار و مشركين هستند كه از قابليت هدايت افتادهاند و هرگز ايمان نمىآورند و چنانچه در باب شهادت مىفرمايد: (وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ)[3] اِثمِ قلب همان سياهى دل و قساوت قلب است كه هيچ در او اثر نمىگذارد، و
ممكن است مطلق عاصيان باشد، زيرا هر معصيتى يك خال سياه در قلب احداث مىكند. هر چه زياد شود معصيت، اين خال بزرگ مىشود تا آنكه اگر تمام قلب را گرفت در يك حديث مىفرمايد: «لاَ يُرْجَى بِخَيْرٍ»[4] . در حديث ديگر مىفرمايد: «صَارَ
قَلْبُهُ مَنْكُوسَاً»[5] .
* * *
[1] . ترجمه ديگر: پس در برابر فرمان پروردگارت شكيبايى كن، و از آنان گناهكار يا ناسپاسگزار رافرمان مَبَر.
[2] . اثم: در لغت: «إثْم و أَثَام» اسمى است براى اعمالى كه انسان را از انجام كار خير باز مىدارد يا كندمىكند، و جمع آن «آثام» است. «وَ قَدْ أثِمَ إثماً و أثاماً» كه فاعل آن: «آثِم، أَثيم و أَثِم» است، و«تأثَّم» يعنى از گناه خارج گشت. «إثم»: انجام آنچه حلال نيست.معانى«إثم» و مشتقات آن در قرآن كريم: 1) گناه يا خطا: (فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَلا عادٍ فَلا إِثْمَعَلَيْهِ). (بقره173:، نيز: 181و203و219؛ نساء20:،48،50،111،112؛ مائده29:؛ نور11:؛شورى37:؛ طور23:؛ نجم32:. 2) ارتكاب عمدى ظلم: (فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً).(بقره182:). 3) عذاب: (وَمَنْ يَفْعَلْ ذلِکَ يَلْقَ أَثاماً). (فرقان68:). 4) كوتاهى و تأخير در عملصالح: (بقره: 206، 283؛ آل عمران178:؛ مائده2:؛ اعراف33:؛ مجادله8:و9). 5) نسبت گناه بهيكديگر دادن (در باب تفعيل): (واقعه25:). 6) نافرمانى: (تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالإِْثْمِ وَالْعُدْوانِ).(بقره85:). 7) زنا و فحشاء: (وَذَرُوا ظاهِرَ الإِْثْمِ وَباطِنَهُ). (انعام120:). 8) باطل و حرام :(...لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النّاسِ بِالإِْثْمِ). (بقره188:). 9) بر وزن فاعل و فعيل بهمعنى«گناهكار»: (وَاللهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفّارٍ أَثِيمٍ). (بقره276:)، شعراء222: و آيه فوق: (وَلا تُطِعْمِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً). ر.ك: دانشنامه قرآن، مدخل «اثم».
[3] . و هر كه آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. سوره بقره: آيه 283.
[4] . اميد خيرى به او نيست. ر.ك: كافى: ج2، ص29، ضمن ح7؛ عيون الحكم و المواعظ: ص58 ومحاسبة النفس: ص69 در منابع روايت به اين صورت آمده است: «لا يُرجى خَيرُهُ ولا يُؤمَنُ شَرُّهُ؛اميدى به خير رساندن او نيست و از شرّ او نيز ايمنى نيست».
[5] . قلب او واژگون شده گرديد. روايتى از امام باقر 7 نقل شده كه فرمودند: «إنّ القلوبُ أربعةٌ؛ قلبٌفيه نفاقٌ وإيمانٌ وقلبٌ منكوسٌ وقلبٌ مطبوعٌ وقلبٌ أزهدٌ... وامّا المنكوسُ فقلبُ المُشْرِک» دلهاچهارتا هستند: دلى كه در آن نفاق و ايمان است و دلى كه وارونه است و دلى كه چركين و زنگ زدهاست و دلى فروزنده و پاك... و دل وارونه دل مشرك است. ر.ك: كافى: ج2، ص422، ح2 و تفسيرالبرهان: ج8، ص750، ح4.
آیه 24 «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّکَ..»
- بازدید: 495