آیه 29 «لِئَلاّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ..»

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

 29     «لِئَلاّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلاّ يَقْدِرُونَ عَلى شَىْ‏ءٍ مِنْ فَضْلِ اللّه‏ِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ
          بِيَدِ اللّه‏ِ يُؤتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّه‏ُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»

ترجمه:
29. براى اينكه معلوم نباشد بر اهل كتاب و اينكه قدرت ندارند بر شيئى از فضل
الهى و اينكه فضل به دست خداى متعال است، به هر كه بخواهد مى‏دهد، و خداوند
متعال صاحب فضل عظيم است[1].
 
تفسير:
[تصورات باطل اهل كتاب درباره رحمت الهى]
«لِئَلاّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ» نوع مفسّرين گفتند: لام در «لِئَلاّ» زائده است و معنى
«لأن يعلم اهل الكتاب» بوده[2] و ما مكرر گفته‏ايم كه حرف زائد در قرآن نيست
و معنى اين است كه اهل كتاب، مثل يهود و نصارا مدّعى بودند كه ما مشمول فضل

الهى هستيم، چنانچه مى‏فرمايد: «وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللّه‏ِ وَ أَحِبّاؤهُ قُلْ فَلِمَ
يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ»[3] الآية. خداوند اين آيات را نازل فرمود كه [كسى] مشمول فضل
الهى [مى‏شود كه] ايمان به خدا و رسولان خدا و تقواى از معاصى الهى [داشته باشد] تا
اين دعوى اين‏ها باطل باشد و اين علم كه ادّعا مى‏كنند زائل شود، چنانچه در همان آيه
فرمود: «فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ».
 
[عدم تفويض امور به يهوديان و مسيحيان]
«أَلاّ يَقْدِرُونَ عَلى شَىْ‏ءٍ» اين جملؤ مستقله است نه خبر جملؤ قبل و اينكه
قدرت بر شيئى ندارند، چون عقيدؤ آن‏ها اين است كه خداوند پس از خلقت در شش
روز: از يكشنبه تا جمعه، شنبه را تعطيل كرده و كنار رفت و كليّؤ امور در تحت قدرت
آن‏هاست و تفويض به آن‏ها شده. اين دعوى هم باطل است و اين‏ها قدرت بر شيئى
ندارند و اختيار آن‏ها تا مقرون به مشيّت خدا نباشد، انجام نمى‏گيرد و بر هيچ امرى
قدرت و استقلال ندارند. «مِنْ فَضْلِ اللّه‏ِ» تفضّلات الهى چه در دنيا و چه در آخرت،
تحت اراده و مشيّت اوست، به هر كه هر چه صلاح بداند تفضّل مى‏كند «وَ أَنَّ الْفَضْلَ
بِيَدِ اللّه‏ِ يُؤتِيهِ مَنْ يَشاءُ».
 
مهندسى كه به گُل نكهت و به گِل جان داد
 به هر كه هر چه سزاوار حكمت است آن داد
 
«وَ اللّه‏ُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» فقط قابليّت مى‏خواهد و قابليّت تفضّلات آخرتى،
منوط به ايمان و تقوا و عمل صالح است.
 
*    *    *
هذا آخِرُ ما أرَدنا إيرادَهُ فِي تَفسيرِ سُورَةِ الْحَديدِ وَ يَتلُوهُ إن شاءَ [اللّه‏ُ] تَعالى
[تَفسيرُ ]سُورةِ الْمُجادَلَةِ إلى سُورَةِ النّاسِ وَالْحَمْدُ للّه‏ِِ أوّلاً وَآخِرَاً وَظاهرَاً وَباطِنَاً
وَالصَّلاةُ عَلَى جَميعِ الْأنبياءِ وَأوصِيائِهِمَ وَاللعنُ عَلَى جَميعِ أعدائِهِم. وَأنا الْعبدُ

الذَّلِيلُ الْحَقيرُ الْمِسكينُ الْمُسْتَكينُ السيّد عَبدُ الْحُسَينِ الْمَدعُوّ بِالطَيِّبِ[4].
*    *    *
با حمد و ثناى بارى تعالى، جلد بيستم اين تفسير مبارك، شامل سورهاى: محمد  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله
تا پايان سوره حديد، با پژوهش و اضافات جديد مؤسسه جهانى سبطين  عليهماالسلامدر ماه
جمادى الثانى 1434 قمرى مصادف با ارديبهشت 1392 شمسى به پايان رسيد


[1] .  ترجمه ديگر: تا اهل كتاب بدانند كه به هيچ وجه فزون‏بخشى خدا در حيطه قدرت آنان نيست
و فضل و عنايت، تنها در دست خداست: به هر كس بخواهد آن را عطا مى‏كند، و خدا داراى كَرَم بسيار است.
 
[2] .  ر.ك: جامع البيان: ج24، ص148، مجمع البيان: ج9، ص367؛ تفسير قرطبى: ج17، ص267 و تفسير بيضاوى: ج5، ص191.
 
[3] .  و يهودان و ترسايان گفتند: «ما پسران خدا و دوستان او هستيم». بگو: «پس چرا شما را به كيفر گناهانتان عذاب مى‏كند؟» سوره مائده: آيؤ 18.
 
[4] .  اين حد استعداد ما در تفسير سوره حديد است و اگر خدا بخواهد پس از آن تفسير سوره مجادله تا سوره ناس مى‏آيد و ستايش مخصوص خدايى است كه اول و آخر و ظاهر و باطن است و صلوات خدا بر تمام انبياى الهى و اوصياى آنان و لعنت بر تمامى دشمنان آنان. و من، بنده ذليل و حقير و مسكين و مستكين، سيد عبدالحسين، مشهور به طيّب هستم