1 «وَ الطُّورِ»
2 «وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ»
3 «فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ»
4 «وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ»
5 «وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ»
6 «وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ»
7 «إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ»
8 «ما لَهُ مِنْ دافِعٍ»
ترجمه[1]:
تفسير:
«وَ الطُّورِ» واو قسم است و «طور» اسم كوه است و الف و لام از براى تعريف
است، كوه مخصوص و آن طور سيناء است كه خداوند با موسى تكلم فرمود، در آيؤ
شريفه كه وادى مقدس است، مىفرمايد: «إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»[2] و وادى ايمن
است كه مىفرمايد: «فَلَمّا أَتاها نُودِىَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِى الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ
الشَّجَرَةِ»[3] و مىفرمايد: «وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ»[4].
[نظرات مختلف مفسران درباره اين آيه]
«وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ» بعضى گفتند: لوح محفوظ است[5]، بعضى گفتند: تورات
موسى است[6]، بعضى گفتند: قرآن مجيد است[7]، بعضى گفتند: نامؤ عمل است[8].
اقول: ظاهر اين است وَلَو احدى از مفسرين برخورد نكردهاند كه اشاره باشد به آيه
شريفه «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ»[9] و شاهد بر اين
دعوى حديث شريف است كه از شرف الدين نجفى[10] به اسناد متصل از حضرت
صادق عليهالسلام است، روايت كرده:
«قَالَ: كتابٌ كَتَبَهُ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ في وَرَقِ آسٍ وَوَضَعَهُ عَلَى عَرشِهِ قَبلَ خَلقِ الْخَلقِ بِألفَي
عَام: يا شيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ، إني أنا اللّهُ أجَبتُكُم قَبلَ أن تَدعُوني وَأعطيتُكُم قَبلَ أن تَسألُوني
وَغَفرتُ لَكُمْ قَبلَ أن تَستَغفِرُوني»[11] كه همين مفاد «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» است.
«فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ»[12] «رق» در لغت جلد رقيق است كه روى آن كتابت مىكنند
و «منشور» باز و مفتوح است كه مشاهده مىكنند.
«وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ»[13] مسجد ملائكه است كه گفتند در طبقه چهارم آسمان
است[14] و]در] ليلة المعراج پيغمبر صلىاللهعليهوآله در آنجا نماز كرد و جبرئيل اذان گفت و تمام
انبيا و ملائكه به او اقتدا كردند كه امام و پيشواى كل فى الكل و امام بر همه آنها
شد[15] و در سورؤ اسراء گفتيم كه مسجد اقصى در آيؤ شريفه «سُبْحانَ الَّذِى أَسْرى بِعَبْدِهِ
لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى»[16] همين بيت المعمور است كه مطابق با
كعبه است، نه بيت المقدس كه مفسرين گفتند[17] و از اين جمله استفاده مىشود كه
پيغمبر صلىاللهعليهوآلهمستقيماً به طرف بالا عروج فرموده.
«وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ» كه طبقات آسمانهاست الى الكرسى و العرش و مىتوان
گفت كه ليلة المعراج، پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله از عرش هم بالاتر رفت كه مىفرمايد: «وَ هُوَ
بِالْأُفُقِ الْأَعْلى * ثُمَّ دَنا فَتَدَلّى * فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى * فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى»[18]
و شرحش مىآيد إن شاء اللّه تعالى در سورؤ بعد. و دليل بر اين دعوى اينكه «افق اعلا»
عرش است. و «ثم» براى تراخى است كه پس از عرش باشد و شاهد بر اين، حديث
شريف كه فرمود: جايى رفت كه هيچ ملك مقرّب و نبى مرسلى آنجا نبود[19]. زيرا
حمله عرش بر عرش هستند و از ملائكه مقربين هستند.
«وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ» و «مسجور»، مملو، كه تمام بحر تا سطح فوق مملو است،
و در قرآن مىفرمايد: «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ»[20] يعنى پر كرده مىشود كه مَمْلُوّش گويند
و مىفرمايد: «يُسْحَبُونَ فِى الْحَمِيمِ ثُمَّ فِى النّارِ يُسْجَرُونَ»[21] كه جهنّم از آنها پر
مىشود، چنانچه مىفرمايد: «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ أَجْمَعِينَ»[22] و خطاب به
شيطان شد: «لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ»[23].
«إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ» جواب قسمهاست كه البته و صد البته عذاب قيامت
محقق و واقع شدنى است، و تخلفپذير نيست. «ما لَهُ مِنْ دافِعٍ» نيست چيزى كه
بتواند دفع عذاب كند. نه اصنام و نه اكابر و نه ارحام و نه اصدقاء[24]. نه جلوگيرى
مىتوانند بكنند و نه پس از آمدن بر طرف كنند؛ نه دفعى و نه رفعى.
* * *
[1] . سوگند به طور1 و كتابى كه نگاشته شده2 در طومارى گسترده3 سوگند به آن خانه آباد
خدا4 سوگند به بام بلند آسمان5 و آن درياى سرشار و افروخته6 كه عذاب پروردگارت واقع شدنى است7 آن را هيچ بازدارندهاى نيست8.
[2] . تو در وادى مقدّس «طُوى» هستى. سوره طه: آيؤ 12.
[3] . پس چون به آتش رسيد، از جانب راستِ وادى در آن جايگاه مبارك از آن درخت ندا آمد. سوره
قصص: آيؤ 30.
[4] . و از طور سينا درختى بر مىآيد. سوره مؤنون: آيه 20.
[5] . ر.ك: تفسير سمرقندى: ج3، ص322؛ تفسير قرطبى: ج17، ص59 و مجمع البيان: ج9، ص247.
[6] . ر.ك: تفسير سمعانى: ج4، ص266؛ تفسير بغوى: ج4، ص236 و تفسير نسفى: ج4، ص183.
[7] . ر.ك: تفسير ابنزمنين: ج4، ص293؛ تفسير بيضاوى: ج5، ص244 و مجمع البيان: ج9، ص247.
[8] . ر.ك: تفسير مقاتل بن سليمان: ج3، ص282؛ مجمع البيان: ج9، ص247 و زاد المسير: ج7،
ص215.
[9] . كه رحمت را برخويشتن واجب گردانيده است. يقيناً شما را در روز قيامت كه در آن هيچ شكّى نيست، گرد خواهد آورد. سوره انعام: آيه 12.
[10] . سيد شرف الدين استرآبادى نجفى از فقها، محدثان و بزرگان علماى اماميه، ايشان ساكن نجف بودند. وى نزد بزرگ عصر خود، على بن عبدالعالى كركى تلمّذ نمود. او بر كتاب الجعفريه محقق كركى شرحى نوشت و آن را الفوائد الغروية ناميد. از آثار ديگر وى كتاب الآيات الظاهرة فى فضل العترة الطاهره يا همان تأويل الآيات مىباشد. همچنين وى كتاب نفحات اللاهوت استادِ خود را به فارسى ترجمه نمود. سال وفات وى معلوم نيست، لكن گفتهاند كه در سال 965 يا 970 هجرى از دنيا رفته است. ر.ك: موسوعة طبقات الفقهاء: ج10، ص195.
[11] . نوشتهاى است كه خداوند عزوجل آن را در ورقهاى نوشت و بر روى عرش قرار داد دو هزار سال
قبل از خلق مخلوقات، اى شيعه آل محمد، من خداوند هستم، پيش از آنكه مرا بخوانيد اجابتتان كردم و قبل از آنكه از من بخواهيد به شما عطا كردم و شما را بخشيدم قبل آنكه از من طلب بخشش كنيد. تأويل الآيات: ج2، ص616.
[12] . رقّ منشور: به معنى ورق سرگشاده. رقّ به معنى قطعهاى از ورق يا جلد است كه بتوان روى آن چيزى نوشت. همچنين مطلق هر آنچه كه روى آن چيزى مىنويسند ورق يا رقّ گفته مىشود. در معنى يا تأويلِ رقّ منشور، اقوال مختلفى است: آن را لوح محفوظ دانستهاند كه خدا هر آنچه بوده و مىباشد و خواهد بود، در آن نوشته و فرشتگان آن را مىخوانند. برخى گفتهاند مراد از آن، پرونده اعمال است كه فرشتگان محافظ اعمال، آن را مىخوانند. و گفته شده قرآن است كه خدا آن را در لوح محفوظ نوشته است. برخى نيز گفتهاند: آن تورات است كه در ورق رق نوشته شده و براى خواندن منتشر شد. علامه طباطبايى قول اخير (تورات بودن) را با توجه به آيات قبل مناسبتتر مىداند. ر.ك: دانشنامه قرآن، مدخل «رقّ منشور».
[13] . شرح مختصرى درباره آن، در همين تفسير: ج18، ص486، پاورقى 1 گذشت.
[14] . ر.ك: علل الشرايع: ج2، باب143، ص407، ح1؛ مناقب آل ابى طالب: ج3، ص299 و بحارالأنوار: ج5، ص330، ح4.
[15] . ر.ك: علل الشرايع: ج1، باب7، ص5، ضمن ح1؛ تأويل الآيات: ج2، ص877 و بحارالأنوار: ج18، ص346، ضمن ح56.
[16] . منزّه است آن خدايى كه بندهاش را شبانگاهى از مسجدالحرام به سوى مسجد الأقصى سير داد. سوره إسراء: آيه 1.
[17] . ر.ك: همين تفسير: ج12، ص47، ذيل تفسير آيه 1 سوره اسراء.
[18] . در حالى كه او در افق اعلى بود. سپس نزديك آمد و نزديكتر شد تا فاصلهاش به قدر طول دو انتهاى كمان يا نزديكتر شد. آنگاه به بندهاش آنچه را بايد وحى كند، وحى فرمود. سوره نجم: آيات 7 - 10.
[19] . ر.ك: بصائر الدرجات: ص210؛ تفسير عياشى: ج1، ص158، ضمن ح530 و بحارالأنوار: ج81، ص120، ضمن ح19.
[20] . درياها آنگه كه جوشان گردند. سوره تكوير: آيؤ 6.
[21] . كشانيده مىشوند در ميان جوشاب و آنگاه در آتش برافروخته مىشوند. سوره غافر مؤن: آيات 71 - 72.
[22] . البته جهنّم را از جنّ و انس يكسره پرخواهم كرد. سوره هود: آيؤ 119.
[23] . كه قطعاً هر كه از آنان از تو پيروى كند، جهنّم را از همه شما پرخواهم كرد. سوره اعراف: آيه 18.
[24] . اصنام: بتها. اكابر: رؤسا و بزرگان. ارحام: بستگان. اصدقاء: دوستان.
آیات 1 تا 8
- بازدید: 595