زمينه هاى اجتماعى ودولت حضرت مهدى عليه السّلام

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

 با اين بيان روشن شد که سنّت وقانونِ الهى بر جوامعِ بشرى چنين مقرّر گشته که سرنوشت هر جامعه اى بسته به رويکرد واراده ى آن جامعه باشد، بدين معنا که اراده ى جمعى مردم سببِ پديد آمدنِ زمينه ها وبسترهايى مى شود که اين زمينه ها فضاى متناسب با خود را به دنبال مى آورند ودر نتيجه، سرنوشت جامعه به گونه اى رقم مى خورد که فضاى حاکم بر جامعه مقتضى آن است واز آن جا که لازمه ى هر قانونى، قابليّت تکرار آن است، بدين معنى که هر گاه سبب محقق شود، اقتضاى قانون، آن است که مسبب ونتيجه نيز تحقّق يابد، در مى يابيم که اگر انسان هاى صالح وپاک سيرت به دنبالِ برقرارى حکومت جهانى عدل گسترى هستند که ريشه ى هر گونه ظلم وستم را برکند وپرچم زيباى ولايت اللّه را در سراسر گيتى به اهتزاز درآورد، بايد در نخستين گام زمينه هاى اجتماعى لازم را فراهم سازند؛ چرا که آخرين پيشواى الهى انسان ها، به منظور هدايت مردم به سر منزل وکمال مطلوب، زمام چنين حکومتِ جهانى را به دست مى گيرد، واين امر در صورتى امکان خواهد داشت که مردم آماده ى بهره گيرى از اين هدايت الهى باشند، ودر صورتى که چنين زمينه مساعدى در اجتماع وجود نداشته باشد ومردم در مقامِ پذيرشِ دستورهاى هدايت کننده ى آن امامِ همام نباشند، ظهور پيشواى آسمانى ومنجى امّت ها در ميان چنين مردمى، ثمرى نخواهد داشت، همان طور که وجود حضرت على (عليه السّلام) در ميانِ مردم زمان خود، بدون وجود زمينه ى مساعد براى بهره گيرى از هدايت هاى آن حضرت، نتيجه اى به دنبال نداشت.
در برخى از روايات، با زبانِ خبر از آينده، به اين زمينه سازى اشاره شده است. از جمله ى آن ها حديثى است از رسول خدا (صلّى اللّهُ عليه وآله وسلّم) که در آن چنين آمده:
يَخرُجُ اُناسٌ مِن المشرق، فيُوَطؤ ون للمهدى يعنى سلطانه(1) از مشرق زمين، مردمانى خروج مى کنند وزمينه ساز حاکميّت مهدى موعود (عليه السّلام) مى گردند.
همان طور که ملاحظه مى شود، پيام آور خدا با اين بيان نورانى، در ضمنِ خبر از آينده، ظهور مهدى موعود (عليه السّلام) را مترتّب بر فراهم بودن زمينه هاى لازم جهت حکومت وسلطه ى آن حضرت بر کُره ى خاکى مى داند واين در حالى است که هر انقلاب وحکومتى که براى هدفى معيّن برپا مى شود، در صورتى امکانِ پيروزى دارد که زمينه ى آن از هر جهت فراهم باشد واوضاع به طور کامل آماده ومهيّا باشد.
يکى از عوامل وزمينه هاى مهم پيروزى، آن است که عموم ملّت، خواهان آن حکومت باشند واراده ى جمعى ايشان بر تأييد وپشتيبانى آن قرار گرفته باشد، واز آن جا که حکومت حضرت مهدى (عليه السّلام) يک حکومت جهانى است، به تبع، مساعد بودنِ زمينه ى عمومى جهان را نيز مى طلبد.
در ادامه، به برخى از نشانه هاى فراهم آمدن اين زمينه، که در واقع مراحل مختلف ايجاد زمينه اجتماعى هستند، اشاره مى کنيم:
محبوبيت اجتماعى
در دوران پيش از ظهور که يأس، سايه ى سياه خويش را بر وجودِ بشريت مى گستراند، خصيصه ى آينده نگرى انسان، حسِّ اميد را، ناخودآگاه، از دلِ انسانيّت هاى مدفون مى روياند وآدمى را به (روزى ديگر) بشارت مى دهد.
بى گمان، نسلى که دچار يأس ها وسرخوردگى ها است، در پى ديدنِ روزى خواهد بود که تمامى استعدادهاى نهفته اش شکوفا شود، وهمه ى انسان ها در پهنه ى زمين به جايگاه حقيقى شان برسند.
رهاورد بررسى ها نشان مى دهد که تمامِ تلاشِ امامان هدايت (عليهم السّلام)، در اين جهت مصروف مى شده که در زمانى که يأسِ از دنيا وحاکمان آن بر شيعيان سيطره پيدا مى کرده، مراقب باشند تا نه تنها اين نااميدى به ناحيه ى رحمت الهى سرايت نکند، بلکه چراغ اميد به کارسازى وفرج وگشايش امور از جانب پروردگار متعال را در دل پيروان شان فروزان تر کنند. در روايتى از امام هشتم (عليه السّلام) چنين رسيده:
ما احسن الصبر، وانتظار الفرج... فعليکم بالصبر؛ فاِنّه اِنّما يَجييءُ الفرج على اليأس...؛(2) چه نيکو است صبر وانتظار گشايش امور را کشيدن... پس بر شما است که صبر پيشه کنيد؛ به درستى که فرج، آن گاه مى آيد که نااميدى فراگير گشته باشد.
در فضاى مالامال از يأس ونا اميدى وسرخوردگى انسان ها، آشنايى با آينده ى سبز وپر نشاط از مجراى بشارت ها وپيش بينى هاى قطعى وتخلّف ناپذير انبيا واولياى الهى، آدمى را در پى رسيدن به منجى ومُصلحى حقيقى مى دارد. اين حالت، در مرحله ى نخست، (تمايلى) بيش نيست، امّا با شناخت بيش تر نسبت به اوصاف متعالى وآرمانى آن مصلحِ موعود وحکومت اش، در کنارِ رويارويى با واقعيّت هاى وحشت ناک وتلخ ونابه هنجار عصر پيش از ظهور، رفته رفته به (محبّت) و (دوست داشتن) رکن اصلى آن حکومت اصلاح گر، يعنى قائد ورهبر نهضت، مبدّل مى شود. اين جا است که اين سخن در جاى گاه معنا ومفهوم واقعى خويش قرار مى گيرد:
 (اِنّه لا يخرج حتّى لا يکون غائبٌ احبّ اِلى الناس منه، مِمّا يلقون من الشر(3)؛ به درستى که (مهدى موعود (عليه السّلام)) قيام نمى کند تا زمانى که هيچ غايبى نزد مردم محبوب تر از وى نباشد. واين به خاطر شرارت ها وناروايى هايى است که مردم ديده اند.
اهمّيّت عنصر محبوبيّت اجتماعى تا به آن جا است که وقتى به تاريخ مى نگريم، هيچ حکومتى را نمى يابيم که گفته باشد: (متکى بر ستم وسرکوب، بر مردم اِعمال حاکميّت مى کند)..
محبوبيّت اجتماعى که آمد، به دنبال خود مقبوليّت را مى آورد وبا آمدن مقبوليّت، مردم، مُلتمِسانه، حاکم را بر اِعمال حکومت بر خويش دعوت مى کنند. نمونه ى بارز اين مطلب را در ماجراى بيعت مردم با حضرت على (عليه السّلام)، مشاهده مى کنيم.(4) البته، متون رسيده درباره ى نحوه ى بيعت مردم با حضرت مهدى (عليه السّلام) نيز خالى از اين معنا نيست.(5)
به خاطر فراهم بودن همين زمينه ى اجتماعى مناسب، وقتى امام عصر (عليه السّلام) ظهور مى کند، مردم، با تمام خوش حالى ودر نهايت احترام، از آن حضرت استقبال مى کنند. مرحوم سيد بن طاووس، رحمه اللّه، در نقلى چنين آورده:
لا يخرج المهدى حتّى يُقتل النفسُ الزکيّه. فاِذا قتلتِ النفسُ الزکيّه غضب عليهم اهل السماء واهل الارض، فأتى الناسُ المهدى وزفوّها اِليه ما تزّف العروس اِلى زوجها ليله عِرسها؛(6) حضرت مهدى (عليه السّلام) قيام نمى کند تا زمانى که نفس زکيّه به شهادت مى رسد. پس هنگامى که نفس زکيه کشته شد، اهل آسمان وزمين، بر قاتلان او خشم ناک مى شوند. در اين هنگام است که مردم، گِرد مهدى (عليه السّلام) جمع مى شوند، واو را همانند عروسى که شب زفاف به سوى خانه ى شوهر مى برند، براى حکومت مى آورند.
بى گمان تعبير (زفوها اِليه..). حاکى از اشتياق شديد مردم به حکومت حضرت مهدى (عليه السّلام) وفراهم بودن زمينه ى بى نظير اجتماعى قبل از ظهور است که به هنگام ظهور، اين گونه از حکومت آن حضرت استقبال مى شود. وهمانطور که از متن روايت ظاهر است اين زمينه ى اجتماعى پس از بروز ظلمى آشکار که در قالب شهادت نفس زکيه پديد آمده، در جامعه ايجاد مى گردد، بر همين اساس مى توان علت رويکرد مردم به حکومت مهدوى را در ادامه سرخوردگى ايشان از ظلم وفساد ديگران ارزيابى کرد.
مرور رواياتى که در اين باره وارد شده اند به ما مى نماياند که عنصر محبوبيّت، در بستر سازى براى حکومت حضرت مهدى (عليه السّلام)، از جايگاه ويژه اى برخوردار است. در بيانى از قتاده چنين رسيده است:
المهدى خيرالناس... محبوبٌ فى الخلايق...(7)؛ حضرت مهدى (عليه السّلام) بهترين مردم است... او، محبوب نزد خلايق است.
در تعبير ديگرى از اهل سنّت اين طور آمده است:
اِذا نادى منادٍ من السماء: (اِن الحق فى آل محمد)، فعند ذالک يظهرالمهدى على افواه الناس ويشربون حُبّه فلا يکون لهم ذکر غيره؛(8) هنگامى که ندا دهنده اى از آسمان فرياد زند: (حق در آل محمد (صلّى اللّهُ عليه وآله وسلّم) است).، پس در آن زمان مهدى ظاهر مى شود ومحبّت او در دل مردم جاى مى گيرد به طورى که در ياد هيچ کس، غير او نخواهد بود.
در نقل ديگرى، مقدار اشتياق مردم به آن حضرت، با تشبيه به شدت شوق ودل بستگى شتر ماده اى به فرزندش بيان شده:
... فيبلغ المؤمنين خروجه فيأتونه مِن کلّ ارض، يحنّون اليه کما تحنّ الناقه الى فصيلها...؛(9) هنگامى که خبر خروج حضرت مهدى (عليه السّلام) به انسان هاى مؤمن مى رسد، از هر سرزمينى به سوى او روانه مى شوند وبا اشتياق به سوى او مى شتابند، همان طور که شتر ماده به طرف فرزند خود مى رود.
عطش وشيفتگى
انسانى که براى رسيدن به سعادت وخوش بختى به هر درى زده وهر راهى را پيشِ رو گرفته، ولى هر چه بيش تر تلاش کرده، بسته بودن درها وبن بست بودن راه ها براى اش يقينى تر گشته است، اشتياق به برپايى حکومت منجى موعود (عليه السّلام) در وجودش شعله ورتر مى شود. تداوم اين حالت، روح آدمى را به مرحله اى جديد مى رساند که آن، عطش وشيفتگى است. اگر در جامعه ى بشرى، اين عطش پديد آيد، مرحله اى مهم از زمينه هاى اجتماعى ظهور، فراهم شده است.
شايد بتوان سبب تکرار جمله ى (يملا الارض قسطاً وعدلاً کما مُلِئت جوراً وظلماً) را در همين نکته دانست؛ چرا که بشر، از روزى که پا به عرصه ى زمين گذاشته ودر پرتو زندگى اجتماعى خود، براى پيشبُرد اهداف انسانى خويش، سر به فرمان حاکمان وزمامداران نهاده است، اميدوار بوده که اين حاکمانِ زورمند جلو تعدّيات را بگيرند وجامعه اى صالح وبه دور از هر گونه ظلم وستمِ پيدا وپنهان بسازند، امّا نه تنها به اين خواسته ى برخاسته از عمقِ جانِ خويش نرسيده، بلکه روز به روز شاهد گسترش ظلم وستم هاى گوناگونى بوده است. از اين رو، هر گاه که با پديده ى ناروايى روبه رو مى شود، از اعماق وجود آرزوى درک روزگارى را مى کند که با روى کارآمدن مردى الهى، روحِ عدالت در کالبد جامعه ى بشرى دميده شود. اين، همان زمينه ى مساعد وبستر مناسب براى پذيرش حکومت جهانى حضرت مهدى موعود (عليه السّلام) است که بايد در وجود تمامى جامعه ى بشرى رسوخ کند.
هر چند که روبه رو شدن با پديده ى نابه هنجار ظلم وجور، انسان را از سويى آزرده خاطر ورنجور مى کند، امّا از سوى ديگر، نور اميد وعطش زندگى در آينده اى حتمى وموعود که اثرى از ظلم وجور نخواهد داشت را در دل او فروزان مى کند وهمين امر سبب مى شود تا لحظه به لحظه، محبّت ودوستى واُنس با حضرت مهدى (عليه السّلام) وحکومت او در جانِ آدمى شدّت يابد، ورفته رفته اين شدّت به عطش وشيفتگى مبدّل شود.
در روايتى از رسول خدا (صلّى اللّهُ عليه وآله وسلّم)، چنين آمده:
(ينزل باُمّتى فى آخِر الزمانِ بَلاءٌ شديدٌ مِن سُلطانِهِم لم يُسمَع ببلاءٍ اشد منه حتّى تضيق عليهم الارض الرحبه حتّى تملأ الارض جوراً وظلماً، لا يجد المؤمن ملجاءً يلتجيء اليه مِن الظلم، فيبعث اللّهُ عز وجل رجلاً مِن عترتى فيملا الارض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً يرضى عنه ساکن السماء وساکن الارض(10)؛ در آخر الزمان، بر امّت من، بلاى شديدى - که تا آن زمان بلايى شديدتر از آن شنيده نشده - از جانب سلطان وحاکم ايشان وارد مى شود، به حدّى که زمين با آن همه گستردگى اش بر آنان تنگ مى شود ومالامال از ستمِ آشکار وپنهان مى گردد. انسان مؤمن، پناهگاهى پيدا نمى کند که بدان پناه برد. در اين وقت است که خداوند عزّ وجلّ، مردى از خاندان مرا بر مى انگيزد تا زمين را پُر از قسط وعدل سازد، همان گونه که لبريز از ظلم وجور گشته بود، به طورى که ساکنين آسمان وزمين، از وى راضى مى شوند.
اين روايت، به روشنى، نشان مى دهد که دورى جامعه از رهبر الهى عادل، وگرفتار آمدن آن در چنگال سردمداران بيدادگر، موجب بروز ظلم وفساد در همه ى زمينه ها مى شود وهمين فساد، باعث سختى ومشکلى وپديد آمدن تنگناهاى غير قابل رفع در زندگى بشر مى گردد. در نتيجه، سبب تشنگى انسان هاى مؤمن به ظهور مصلح واقعى مى گردد.
از حديفه، درباره ى وضعيّت جامعه ى بشرى در هنگام قيام حضرت مهدى (عليه السّلام) چنين رسيده:
... انّه لا يخرج حتّى لا يکون غايب احب اِلى الناس مِنه مِمّا يلقون مِن الشّر؛(11) به درستى که (مهدى موعود (عليه السّلام)) قيام نمى کند تا زمانى که هيچ غايبى نزد مردم محبوب تر از وى نباشد، واين به خاطر شرارت ها وناروايى هايى است که به مردم رسيده است.
اضطرار
از بررسى روايات مى توان چنين به دست آورد که (اضطرار)، تبلور فراهم آمدنِ همه ى آمادگى ها وزمينه ها است. انسانِ مضطر، دنيا را باتمام وسعت اش، تنگ احساس مى کند وزرق وبرقِ فريبنده ى ظاهرِ قدرت هاى شيطانى، او را غافل نمى کند. بر عکس، انسان هايى که زندگى در کاخ هاى سر به فلک کشيده وبهره مندى از مال ومنال فانى وعيش ونوش زودگذر دنيا، خط پايان آرزوهايشان را ترسيم کرده است، کجا به دنبال جايگاهى در کنار مهدى موعود (عليه السّلام) خواهند بود؟
انسانى که خود را يافت وارزش جان خويش را بيش تر از آن ديد که در چند روزه ى دنيا تباه اش سازد، قدم نهادن در خيمه ى محبوب دل ها وزندگى در روزگار شيرين ظهور را پايان آرزوهايش قرار مى دهد واين حالت، نه فقط يک آرزوى بى ريشه، بلکه فراتر از عطشى است که جان آدمى را به لرزه در مى آورد ولحظه به لحظه او را در پى رها شدن از وضعيّت کنونى مى دارد.
در کلامى که از رسول خدا (صلّى اللّهُ عليه وآله وسلّم) پيش از اين نقل شد اين نکته، نمايان است. آن حضرت فرمود:
ينزل بأُمتى فى آخر الزمان بلاءٌ شديدٌ مِن سلطانِهِم لم يُسمَع بِبَلاءٍ اشدّ مِنه حتّى تضيق عليهم الارض الرحبَه حتّى تملا الارض جوراً وظلماً لايجد المؤمن مَلجاءً يلتجيءُ اِليه مِن الظلم، فيبعث اللّه عز وجل رجلاً مِن عترتى...(12)؛ در آخر الزمان، بر امّت، من بلاى شديدى - که تا آن زمان بلايى شديدتر از آن شنيده نشده - از جانب سلطان وحاکمِ ايشان وارد مى شود، به حدّى که زمين با آن همه گستردگى اش بر آنان تنگ مى شود ومالامال از ستمِ آشکار وپنهان مى گردد. انسان مؤمن، پناهگاهى پيدا نمى کند که بدان پناه برد. در اين وقت است که خداوند عزّ وجلّ، مردى از خاندان مرا بر مى انگيزد....
در اين بخش از حديث شريف، ظهور حضرت مهدى (عليه السّلام) بر اين مترتب شده که انسان مؤمن بيابد که هيچ پناهى براى او وجود ندارد!
از اين سخن، چنين استفاده مى شود که زمينه ى اجتماعى که عاملِ فرا رسيدن زمان ظهور است، وقتى کار ساز است که همراه خواست قلبى انسان هاى مؤمن، باشد. به عبارت ديگر، انسان هاى منتظر، بايد به مرحله اى برسند که به تحقيق يقين کنند براى نجات از گرداب مهالک، هيچ پناهى جز حکومت مهدى آل محمد، (عليهم السّلام) نيست.
اين، مطلبى است که با تعبيرهاى گوناگونى در روايات مورد تأييد قرار گرفته در روايتى ابوسعيد خدرى از وجود مقدّس پيامبر گرامى اسلام (صلّى اللّهُ عليه وآله وسلّم) چنين نقل مى کند:
تأوى اليه اُمّتُه کما تأوى النحل اِلى يعسوبها؛(13) امّت حضرت مهدى (عليه السّلام) به سوى او پناه مى برند، همان طور که زنبور (از ترس ديگران) به ملکه ى خويش پناه مى برد.
بنابراين، رسيدنِ جامعه به مرحله اى که در آن، همه ى مردم يک دل ويک صدا، خواهانِ حکومت حضرت مهدى (عليه السّلام) باشند وبا تمام وجود، اضطرار خويش را به حضرت اش فرياد زنند وآماده ى يارى وجانبازى در رکاب او براى رسيدن به اهداف والاى وى باشند، از جمله عواملى است که توقّع ظهور، بدونِ آن، امرى است نه چندان نزديک به واقع.
بر همين اساس است که وجود مبارک اش در توقيع شريف چنين مى فرمايد:
ولو ان اشياعَنا - وَفّقَهُم اللّه لِطاعتِهِ - على اجتِماعِ القلوب فى الوفاءِ بالعهد عليهم لَما تأخر عَنهم اليُمنُ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجلَت لهم السعاده بمشاهدتنا على حق المعرفه وصِدقِها مِنهم بِنا؛(14) اگر دل هاى شيعيان - که خدا بر طاعت خويش موفق شان دارد - بر وفاى به عهدى که بر آنان بود، متّحد واستوار مى بود، هرگز يُمن ديدار (وهمنشينى) ما از ايشان به تأخير نمى افتاد وبه تحقيق که خوش بختى ديدار ما با معرفتى ثابت وپا برجا به سوى آنان روى مى آورد.
اين، در حالى است که اگر زمينه مردمى مناسب، به وجود نيايد، به طور کلّى، جامعه، لياقت وقابليّت بهره مندى از اين نعمت بس بزرگ الهى را به دست نمى آورد؛ چرا که قانون حتمى الهى اين گونه استقرار يافته که نعمت ورحمت خداوند بر حسب اقتضاى محلّ وبر وفق استعداد ومتناسب با قابليّتِ دريافت کننده، فرود آيد.(15) ظهور زمامدار عادلى مانند امام زمان (عليه السّلام)، بزرگ ترين نعمتى است که تا کنون هيچ امّتى لياقت دريافت آن را نداشته واگر قرار باشد که آن حضرت بدون وجود زمينه ى لازمِ اجتماعى ظهور کند، به تحقيق که از مردم همان چيزى را خواهد ديد که ديگر پيشوايان الهى ديدند وهمين مردمى که در صورت ايجاد زمينه ى پذيرشِ حکومت امام زمان (عليه السّلام) از ياران وهواداران آن حضرت مى شوند، در صورت عدم وجود زمينه ى لازم در ميان شان، آلت دستِ حاکمانِ جاير وستم پيشه گشته وعليه آن امام همام به مقاومت بر خواهند خواست!
بنابراين، يکى از مهم ترين زمينه هاى ظهور امام زمان (عليه السّلام)، وبر پايى حکومت عدل جهانى، فراهم آمدن بستر اجتماعى لازم است. ودر همين راستا، يکى از با اهميّت ترين وظايف انسان هاى صالحى که در انتظار برپايى دولت کريمه ى امام عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هستند، اين است که زمينه هاى اجتماعى لازم براى پذيرش ودرخواست حکومت حضرت مهدى (عليه السّلام) را در ميان توده هاى مردم پديد آورند .

 

پاورقی:

(1) عقد الدرر، ص 167، باب الخامس؛ کنزالعمال، ج 7، ص 186؛ بحار الانوار، ج 51، ص 87؛ سنن ابن ماجه، ج 2، 1368 - باب خروج المهدى، من کتاب الفتن.
(2) بحار الانوار، ج 52، ص 110؛ بحار الانوار، ج 52، باب 22، ح 7 و...
(3) عقد الدرر، ص 94.
(4) مراجعه شود به خطبه 3 (شقشقيه)، نهج البلاغه.
(5) عقد الدرر، ص 96 وص 142، باب الرابع؛ سنن الدّانى، ابو عمرو الدّانى؛ لوحه 85 و95.
(6) ملاحم وفتن، سيد بن طاووس؛ باب 63، ص 139؛ معجم احاديث الاِمام المهدى (عليه السّلام)، ج 1، ص 478، ح 319 (با کمى تفاوت).
(7) عقد الدرر، ص 202.
(8) همان مدرک، ص 83.
(9) همان مدرک، ص 113، باب 4.
(10) عقد الدرر، ص 73.
(11) عقد الدرر، ص 94.
(12) عقد الدرر، ص 73.
(13) معجم الملاحم والفتن، ج 4، ص 352 (به نقل از الملاحم، سيد بن طاووس، ص 70، باب 146)؛ مهر بيکران، ص 51.
(14) احتجاج، طبرسى، ج 2، ص - بحار الانوار، ج 53، ص 177.
(15) (انزل مِن السّماء ماءا فَسالت أوديه بِقَدَرِها) رعد: 17.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page