آية اللَّه كاشانى فرمودند: شخصى به نام نوروزى براى من نقل كرد:
پسرم مريض شد وقتى دكتر بردم گفتند سرطان است، چندين دكتر مراجعه كردم، همه گفتند درد ايشان درمان ندارد.
ناچاراً پسرم را به انگلستان بردم تا آنجا هم بعد از چند روز آزمايش وعكسبردارى همين تشخيص را دادند وگفتند:
اگر عمل هم بكنيد فايده ندارد؛ بارها به خدا عرض كردم خدايا اين همه ثروت را كه به من عنايت فرموده ايد از من بگير فقط اين يك پسر را براى من نگهدار، عاقبت پسرم را از بيمارستان انگلستان مرخص كردم سوار هواپيما شديم به طرف تهران در حالى كه سِرُم دستش بود واز شدت درد ضعيف شده بود، يك نفر در هواپيما به من گفت:
اين مريض را چرا اينجا آورده اى، گفتم كجا ببرم.
گفت: مسجد جمكران.
اين جور مريضها را بايد صاحب الزمان - روحى لهُ الفداه - شفا دهد، من در همان هواپيما نذر كردم كه اگر خداوند به پسرم شفا دهد يك بيمارستان به نام جمكران بنا كنم.
شروع كردم در هواپيما با امام زمان (عجل الله فرجه) راز ونياز كردن، عرض كردم: اى پسر فاطمه به حق فاطمه زهرا (عليها السلام) به اين پسر شفا عنايت فرما.
در همين حال بودم كه يك مرتبه پسرم از خواب بيدار شد وگفت بابا به من انار بده، گفتم چشم، تهران كه رسيديم به تو انار مى دهم.
بار دوم از خواب بيدار شد گفت: بابا به من بيسكويت بده.
معلوم شد كه در خواب ديده سيّدبزرگوارى براى ايشان انار آورده وفرموده شما خوب شديد سِرُم را بيرون بياوريد چون تهران رسيديم سِرُم را از دست ايشان بيرون آوردم ديدم حالش خيلى خوب است چند روز در تهران مانديم به دكترها مراجعه كردم آزمايش وعكسبردارى كردند وگفتند:
پسر شما سالم است، چون قبلاً ديده بودند گفتند اين فقط معجزه بود كه خداوند به واسطه صاحب الزمان - روحى له الفداه - ومسجد جمكران ايشان را شفا داده.

(- مسجد جمكران تجليگاه صاحب الزمان: ص 117). 

نوشتن دیدگاه