همان طور كه مكرر بيان شده است عالم با جميع شئونش به حق تعالى وابسته است و انسان نيز به واسطه پيچيدگى وجودش شئون گوناگونى دارد كه هر يك از آنها به ظهور كمالى از كمالات حق تعالى مستند بوده و به مقتضايش مى رسد و چون رسيدن به آن مقتضاها نوعا به ايجاد زمينه و استعداد تكيه مى كند و گفته شد يكى از مهم ترين آنها خواستن واقعى از حق تعالى است لكن آن وقتى اين خواستن تحقق مى يابد كه به نيازمندى خاص توجه شود و خداوند را با صفت خاصى كه نيازمندى را برآورده مى كند بخوانيم تا آن كمال خاص را ظهور دهد به عنوان مثال شخصى كه نيازمند به رزق بيشترى است خداوند را بايد رزاق دانسته و با صفت رازق او را بخواند يا شخص گناهكار خدا را پوشنده گناه دانسته و او را با صفت غفور، غفار، يا غفور بخواند همچنين ساير نيازمنديهايى كه انسان همواره وجودش تواءم با آنهاست و در واقع جز از حق تعالى رفع آنها را طلب نكند همان طور كه مى فرمايد: و آتاكم من كل ما سالتموه و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها ان الانسان لظلوم كفار (1207)، (و خداوند به شما داده است از هر چه كه از او سؤ ال كنيد و اگر نعمت خداوند را شمارش كنيد نمى توانيد همانا انسان بسيار ظلم كننده و غير شاكر است ) خواسته شده است كه انسان با آگاهى به نياز خود و بى نياز بودن حق تعالى و صاحب كمال و مفيض بودن او، رفع هر نيازى را با صفت خاص او، از خداوند بخواهد، از اين جهت در قرآن كريم به مناسبت هر فيضى اسم يا صفت مناسب با آن را ذكر مى كند و همين طور وقتى دعاهايى را از زبان انبياء عليهم السلام و ديگران نقل مى كند(1208) اين گونه بيان مى كند تا انسان طريقه دعا كردن را ياد بگيرد و دعاهاى وارده از ائمه عليهم السلام پر است از اين تعليمات ، بنابراين هر يك از اوصاف جماليه و جلاليه حق تعالى درى است براى اجابت و ظهور كردن آن ، كه با دعا با حصول شرايطش به اجابت مى رسد يا سريعا و يا با فاصله همان طور كه حضرت موسى على نبينا و آله و عليه السلام پس از اتمام حجت نسبت به فرعون و اطرافيانش خداوند را با صفت جلال مى خواند و عرض مى كند: ربنا اطمس على اموالهم و اشدد على قلوبهم (1209)، (پروردگارا اموال ايشان را نابود كن و دلهايشان را ببند) و وعده اجابت به او داده شد، قال قد اجيبت دعوتكما (1210)، (خداوند فرمود: دعاى شما - موسى و هارون - مستجاب شد) لكن پس از(1211) چهل سال به اجابت رسيد. فرعون و اطرافيانش غرق شدند، با توجه به مطالب ، با رجوع به دعاهاى وارده از ائمه عليهم السلام درهاى عميق و وسيعى از معارف دين به روى انسان گشوده مى شود و ديگر، دعاها با لقلقه زبان خوانده نمى شود بلكه با نگرشى عميق به آنها مى نگرد و به ائمه عليهم السلام به عنوان دعاخوانى كه بيكار بودند و براى گذراندن وقت مشغول به دعا بودند نمى نگرد بلكه آنها را داراى درياى بى پايان معارف الهى دانسته كه خواسته اند با دعاها آنها را به بشر تعليم كنند و آنها روابط بين نيازهاى بشر و عالم را با اوصاف جماليه و جلاليه حق تعالى مى دانستند و مى يافتند و آن يافته ها را به صورت دعا ظهور مى دادند تا ما نيز با پيروى از ايشان ، آنها را خوانده و تحليل كنيم و با تحصيل شرايطش آن روابط را بفهميم و بيابيم كه در اين صورت دعا واقعيت پيدا مى كند و از اين جهت بزرگان انبياء و اولياء عليهم السلام بسيار دعا كننده بودند همان طور كه در روايت نسبت به حضرت (1212) ابراهيم و حضرت على عليهماالسلام آمده است .
درهاى اجابت حق تعالى
- بازدید: 614