از بيانات گذشته استفاده شد كه نشانه بودن موجودات از خداوند متعال براى كسانى است كه ابزار درك خود را در برخورد با آنها به طور صحيح به كار گرفته و به مقتضاى آن درك به طرف خداوند متعال رفته و او را قصد كنند همان طور كه خداوند متعال مى فرمايد: و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لاتعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون (1085)، (خداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه چيزى نمى دانستيد و براى شما گوش و ديدگان و دلها را قرار داد شايد شكرگزار باشيد) شكرگزارى انسان در رابطه با اين قوا همان است كه گفته شد و چنانچه شكرگزار نعمتهاى الهى شد و از نشانه هاى درونى خود و نشانه هاى بيرونى موجودات و انبياء و مواعظ و عبرتها براى رسيدن به خداى متعال استفاده كرد و در خود آنها توقف نكرد، خداوند نشانه هاى ديگرى را از خود و اوصاف جمال و جلالش كه براى هر كسى قابل ظاهر شدن نيست براى ايشان ، آشكار مى كند همان طور كه على عليه السلام درباره متقين مى فرمايد: (بندگان خدا، همانا از محبوب ترين بندگان خدا به سوى او بنده اى است كه خداوند او را بر خويش كمك كرده پس حزن و اندوه را - نسبت به آينده - شعار خود كرده و خوف و ترس - از گذشته - را پوستين خود نمود، پس چراغ هدايت در قلبش تابيده و وسايل پذيرايى اعمال صالح - مهمانى را براى روزى كه بر آن نازل مى شود آماده كرده ، پس امور دور را بر خويش نزديك كرده و امور سخت را آسان ، نگاه كرد پس بينا شد و ياد كرد پس زياد شد و از آب گوارايى كه رسيدن به آن برايش آسان است سيراب شد پس آب اولش را نوشيده و راه سختى را پيموده ، لباس شهوتها را از خود جدا كرده ، و از تمامى هم و غمها جز يك هم و غم خالى شده است پس ، صفت كورى و شريك شدن با اهل هوى و هوس ، بيرون آمده و نسبت به كليدهاى درهاى هدايت و بسته شدن درهاى ضلالت به گونه اى شده است كه راهش را مى بيند و آن را مى پيمايد... پس او نسبت به يقين مانند نور خورشيد مى ماند... بتحقيق براى خدا خالص كرده است پس خداوند او را خالص گردانيده است ، پس او از معدنهاى دين و ميخهاى زمينش مى باشد، بتحقيق ملازم با عدالت است ، پس اولين عدالتش نفى هوى از خودش مى باشد، حق را توصيف كرده و به آن عمل مى كند و براى خير غايتى را نمى داند مگر اينكه آن را قصد مى كند...(1086)) و درباره ياد خداوند و آثار عميق آن در جان اهل ذكر مى فرمايد: (همانا خداوند سبحان ذكر را سبب جلا پيدا كردن دلها قرار داده است تا با آن گوشها بعد از سنگينى بشنود و چشمها بعد از نابينايى ببيند و دلها بعد از عناد منقاد شود و همواره براى خداوند - كه نعمتهايش عزيز است - در هر زمانى و در زمانهاى فترت - زمان نبودن پيامبر و امام در ظاهر - بندگانى است كه با ايشان در فكرشان مناجات مى كند و در حقيقت عقلشان سخن مى گويد پس نورانيت پيدا كردند با نور بيدارى در ديده ها و شنواييها و دلها... پس مانند آن است كه دنيا را به آخرت پيموده اند در حالى كه در دنيا هستند و ماوراء دنيا را مشاهده مى كنند، مانند آنكه به امور غيبى اهل برزخ كه در آن قرار دارند اطلاع پيدا كرده و وعده هاى قيامت بر ايشان محقق شده است پس پرده هاى آن را براى اهل دنيا باز مى كنند حتى مثل اينكه مى بينند چيزهايى را كه مردم نمى بينند و مى شوند آنچه را كه ايشان نمى شوند و اگر ايشان را براى عقلت متمثل كنى ... مى بينى ايشان را نشانه هاى هدايت و چراغهاى ظلمت ، ملائكه بر دور ايشان مى چرخند و آرامش بر آنها نازل شده و درهاى آسمان برايشان باز شده است و جايگاه كرامت برايشان آماده شده در جايى كه خداوند بر آنها در آن اطلاع دارد...(1087)).
ظهور آيات براى قاصدين خداوند
- بازدید: 894