از مطالب گذشته به دست مى آيد كه محبت واقعى در انسان هنگامى به حقيقت مى رسد كه تمامى محبتهاى ظاهرى را در مسير محبوب حقيقى يعنى حق تعالى قرار دهد و اين راه تنها در پيروى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تجلى مى كند زيرا او هم بنده محض خداوند است و هم كامل ترين راه و روشها را براى تحقق بندگى حق تعالى بيان مى كند، قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتبعنى و سبحان الله و ما انا من المشركين (367) (بگو اين است راه من كه با بينايى به سوى خداوند دعوت مى كنم خود و تابعينم را و خداوند منزه است و من از مشركين نيستم ) از اين جهت خداوند به پيامبرش مى فرمايد به مؤ منان اين مطلب را برسان كه : ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله (368)، (اگر خداوند را دوست داريد پس ، از من تبعيت كنيد تا خدا شما را دوست داشته باشد) و از آنجا كه محصول تبعيت از آن حضرت راه يابى به سوى پروردگار متعال و تذكر و تنبه پيدا كردنست . و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز براى رسالتش مزدى از مردم طلب نمى كند: و ما تسئلهم من اجر، (369) (تو از ايشان اجرى نمى خواهى ) و ايشان هم نمى توانند براى آن مزدى اعطاء كنند اجر رسالت را فقط خداوند مى داند چيست و او مى تواند اعطاء كند و در حقيقت ، آن جز رسيدن به منفعت واقعى ايشان چيزى نيست ، قل ما ساءلتكم من اجر فهو لكم ان اجرى الا على الله ، (370) (بگو اى پيامبر آنچه را از مزد از شما طلب مى كنم آن به نفع شماست مزد من جز بر خداوند نيست ) و در جايى ديگر اين منفعت را بيان مى كند كه : قل ما اءساءلكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا (371) (بگو اى پيامبر، از شما مزدى بر رسالتم طلب نمى كنم مگر براى كسى كه بخواهد به سوى پروردگارش راهى داشته باشد) و نيز مى فرمايد: قل لا اءساءلكم عليه اجرا ان هو ذكرى للعالمين (372)، (بگو از شما مزدى بر دين - رسالت - طلب نمى كنم ، آن جز تذكر براى عالميان نيست ) و رسيدن به اين نفع واقعى كه سعادت دنيا و آخرت در گرو آن است جز با رابطه دوستى و محبت و تبعيت از ذوى القربى پيامبر محقق نمى شود از اين جهت هنگامى كه از طرف انصار پيشنهاد دادن مزد به پيامبر مطرح شد(373) خداوند فرمود: تنها در اين صورت است كه اگر بخواهند پاداشى بر رسالت بدهند، داده اند، و اين آيه نازل شد: قل لا اءساءلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (374) (بگو اى پيامبر، من از شما بر رسالتم مزدى طلب نمى كنم مگر دوستى نسبت به نزديكان را) اين نزديكان بايد كسانى باشند كه دوستى با ايشان بتواند مزد رسالت باشد، آن رسالتى كه جز براى تذكر و تنبه و راه يابى به طرف حق تعالى و رحمت (375) براى عالميان نمى باشد، پس بايد ايشان كسانى باشند كه هم تابع محض خدا و رسول بوده و هم افعال و اوصافش نشان دهنده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله باشد و ايشان بتصريح روايات شيعه (376) و اهل سنت (377) جز ائمه عليهم السلام نمى باشند زيرا علاوه بر اينكه ايشان بايد داراى مطالب ذكر شده باشند تا امر خداوند به مودت ايشان لغو و باطل نباشد بايد همان گونه كه خداوند پيامبرش را با اوصاف عاليه معرفى نموده بوده ، باشند و آن اينكه اولا همه انبياء(378) برگزيده و انتخاب شده خداوند از ميان بندگان مى باشند و ثانيا اين برگزيده شدن در برابر اخذ ميثاقى است كه از ايشان گرفته شده كه تا پاى جان از دين حق دفاع كرده و در عمل هم زير سلطه غير دين الهى نروند،(379) و ثالثا ايشان در اثر تبعيت كامل از دين حق در تمامى شئون وجودى به مقام صلاح رسيده اند و قرآن كريم مى فرمايد: و كلا جعلنا صالحين (380)، (و تمامى ايشان - انبياء - را صالح قرار داديم )، و رابعا مقام صالح نيز داراى مراتبى است و نهايت درجه آن را نبى گرامى اسلام صلى الله عليه و آله داراست زيرا حضرت ابراهيم و حضرت يوسف و حضرت سليمان عليهم السلام - هر چند به شهادت آيه قبل داخل در صالحين بوده اند لكن قرآن نقل مى كند كه ايشان - از خداوند تقاضاى (381) الحاق به صالحين را كرده اند ولى فقط به حضرت ابراهيم عليه السلام وعده ملحق شدن به ايشان را در آخرت داده است ،(382) از اينجا معلوم مى شود كه كسانى به آن مقام اعلاى صلاح رسيده اند كه اين انبياى عظام تقاضاى ملحق شدن به آن را كرده اند. با مراجعه به آيات شريفه قرآن فهميده مى شود تنها كسى كه خداوند براى او مقام صلاح مطلق را اثبات كرده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى باشد آنجا كه از زبان آن حضرت مى فرمايد: ان ولى الله الذى نزل الكتاب و هو يتولى الصالحين (383)، (همانا ولى من خدايى است كه كتاب را نازل كرد در حالى كه ولى صالحين مى باشد) در اين آيه شريفه خداوند متعال ولى مطلق پيامبر و صالحين معرفى شده پس معلوم مى شود كه آن حضرت به طور مطلق از صالحين مى باشد كه آن حضرات تقاضاى ملحق شدن به مقامش را داشته اند.
تنها راه تكامل محبت واقعى
- بازدید: 700