43 «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»
ترجمه:
43. و هر آينه كسى كه صبر كند و گذشت كند هر آينه اين صبر و گذشت، از
كارهاى بسيار بزرگ [و] پسنديده است.
تفسير:
[اهل بيت پيامبر صلىاللهعليهوآله صبورترين انسانها]
«وَ لَمَنْ صَبَرَ» صبر بر اذيت و ظلم ظالمين كه اميرالمؤنين عليه الصلاة و السلام
فرمود: «صَبَرْتُ وَ فِي الْعَينِ قَذى، وَ فِي الْحَلقِ شَجى»[1]. و از القاب مختصه به آن
حضرت است اصبر الصابرين. و در حق ابى عبد اللّه عليهالسلام [دارد]: «لَقَد عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِكَ
مَلائِكَةُ السَماءِ»[2].
و هكذا ساير ائمؤ هدا عليهمالسلام و مىتوان گفت امروز صبر حضرت بقية اللّه (عجل اللّه
فرجه) با مشاهدؤ اين اوضاع كنونى و انتظار فرج، از صبر تمام انبيا و اوليا بالاتر و
سختتر است. «وَ غَفَرَ» و گذشت كردن كه دارد صدّيقؤ طاهره موقعى كه مشاهده
كرد على را پاى منبر طناب به گردن شمشير بالاى سر، فرمود پيراهن پدر بر سر
مىاندازم و نفرين مىكنم. اميرالمؤنين سلمان را فرستاد [تا] نگذارد فاطمه نفرين
كند[3]، چنانچه پدر بزرگوارش هم آنچه اذيت ديد كه فرمود: «ما اُوذِيَ نَبِيٌّ مِثلَ ما
اُوذِيتُ»[4]، نفرين نكرد و عرض كرد: «اللهُمّ اهدِ قَومي فَإنَّهُمْ لا يَعْلَمُونْ»[5].
«ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» عزم، قوّهالقلب است و خوددارى است و تحمل مشاق
[= سختىها] و حلم و حوصله و بردبارى است در كليؤ امور، ولو هر چه مشكل و
سخت باشد.
[1] . صبر پيشه كردم در حالى كه در چشمم خار و در گلويم استخوانى بود. ر.ك: معانى الأخبار: ص361؛ نهج البلاغة: ضمن خطبه 3 و مناقب آل ابى طالب: ج2، ص232.
[2] . بى گمان ملائكه آسمان از صبر و بردبارى تو در شگفت شدند. ر.ك: المزار«مشهدى»: ص504 و
بحارالأنوار: ج98، ص240.
[3] . ر.ك: تفسير عياشى: ج2، ص71، ضمن ح76؛ المسترشد: ص382؛ الاختصاص: ص186؛ مناقب آل ابى طالب: ج3، ص388 و بحارالأنوار: ج28، ص206، ح5.
[4] . هيچ پيامبرى مانند من آزار نديد و اذيت نشد. مناقب آل ابى طالب: ج3،ص286؛ تفسير رازى:
ج4، ص175؛ تفسير ابن عربى: ج1، ص151 و بحارالأنوار: ج39، ص56، ضمن ح15.
[5] . پروردگارا، قوم مرا هدايت كن، چرا كه آنان نمىدانند. الخرائج والجرائح: ج1، ص164، ضمن ح252؛ تفسير رازى: ج1، ص235 و بحارالأنوار: ج21، ص119، ضمن ح17.
آیه 43 «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ ..»
- بازدید: 759