37 «وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الاْءِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ماغَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ»
ترجمه:
37. و كسانى كه اجتناب مىكنند از معاصى كبار و از فواحش، و زمانى كه آنها را
دشمنان غضب كردند، آنها در مقام تلافى بر نمىآيند و طرف را گذشت مىكنند و حلم
مىكنند و مىبخشند و عفو مىكنند[1].
تفسير:
[مؤمنان همواره از گناهان بزرگ به دورند]
«وَ الَّذِينَ» عطف به «لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»[2] است كه «ما عِنْدَ اللّهِ»
براى آنها «خَيرٌ وَ أبْقى»[3] است. «يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الاْءِثْمِ» معاصى دو دسته است:
كبيره و صغيره. معاصى كبيره چند دسته است: 1. معاصيى كه در اخبار معتبره تصريح به
كبيره بودن آنها شده. 2. معاصيى كه در قرآن وعدؤ آتش و وعدؤ عذاب داده شده يا
در اخبار معتبره وعدؤ عذاب و آتش داده شده. 3. معاصيى كه تصريح شده به اينكه
اشد از فلان معصيت است كه كبيره بودن او ثابت شده، مثل اينكه بفرمايند: «الْغِيبَةُ أَشَدُّ
مِنَ الزِنا»[4] يا: «الْكِذْبُ شَرٌّ مِنَ الشَرابِ»[5]. چون زنا و شراب كبيره بودنش ثابت شده،
پس غيبت و كذب هم كبيره مىشود. 4. اصرار بر صغيره كه نفس اصرار، او را كبيره
مىكند به نص حديث كه مىفرمايد: «لا صَغِيرَةَ مَعَ الاْءصْرارِ، وَ لا كَبِيرَةَ مَعَ الاْسْتِغْفارِ»[6].
. در انفس اهل شرع كبيره است. 6. معصيتى كه باعث شود كه ديگران هم به او اقتدا
كنند. 7. اظهار و اشاعؤ آن. 8. معصيتى كه اثرش باقى بماند. 9. ترك فرائض، مثل
صلات و صوم و حج و زكات و خمس و غير اينها كه نفس ترك معصيت كبيره است.
10. منع حقوق واجبه مثل زوجه و والدين و ساير ذوىالحقوق و بالجمله، در بحث
عدالت گفتند ملكؤ اجتناب از كبائر و اصرار بر صغائر و منافيات مروّت.
[معناى فاحشه]
«وَ الْفَواحِشَ» جمع فاحش و فاحشه از مادؤ فحش و فحشا [است ]و فواحش
مقابل كبائر الاثم، امورى كه عقل حكم مىكند به قبح و زشتى آن و در نظر عقلا قبيح و
زشت است، مثل فحش در مقابل سبّ الفاظ ركيكه مثل مادر فلان، زن فلان، خواهر
فلان، خود فلان و اعمال زشت و رفتار زشت، حتى در نظر خود فاعل و مرتكب كه اگر
شرعى نبود عقل كافى بود به قبح، وَلَو در واقع تلازم است بين حكم عقل و شرع،
چنانچه گفتند: «كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الْعَقلُ حَكَمَ بِهِ الشَرعُ وَ كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الشَرعُ حَكَمَ بِهِ
الْعَقْلُ»[7]. و از اين جهت يكى از ادلؤ اربعه شمرده شده براى اثبات: كتاب، سنت،
اجماع [و] عقل.
«وَ إِذا ما غَضِبُوا» يعنى كارى كردند كه آنها را به غضب آوردند، آنها در مقام
تلافى بر نمىآيند، «هُمْ يَغْفِرُونَ» گذشت مىكنند.
* * *
[1] . ترجمه ديگر: و كسانى كه از گناهان بزرگ و زشت كارىها خود را به دور مىدارند و چون به
خشم در مىآيند در مىگذرند.
[2] . آيه 36 همين سوره.
[3] . اشاره به آيه 17 سوره اعلى «وَ الاْخِرَةُ خَيرٌ وأبْقى».
[4] . غيبت از زنا بدتر است. الخصال: باب دوم، ص87، ح90؛ الاختصاص: ص226؛ وسائل الشيعة: ج12، ص281، ح9 و بحارالأنوار: ج72، ص222.
[5] . دروغ از شراب بدتر است. كافى: ج2، ص329، ح3؛ وسائل الشيعة: ج12، ص244، ح3 و بحارالأنوار: ج69، ص237، ح3.
[6] . گناهان كوچك با اصرار، بزرگند و گناهان بزرگ با استغفار، كوچكند. كافى: ج2، ص288، ح1؛ من لا يحضره الفقيه: ج4، ص18، ضمن ح4968؛ وسائل الشيعة: ج15، ص338، ح3 و بحارالأنوار: ج8، ص352، ضمن ح1.
[7] . هر چه عقل به آن حكم كند، شرع نيز به آن حكم مىكند و هر چه شرع به آن حكم كند، عقل نيز به آن حكم مىكند.
آیه 37 «وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ..»
- بازدید: 651