آیه 25 «وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ..»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 25 «وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ»

ترجمه:
25. و خداوند آن خدايى است كه قبول مى‏فرمايد توبه را از بندگانش و عفو
مى‏فرمايد از سيئات و مى‏داند آنچه عمل مى‏كنيد[1].
 
تفسير:
[خداوند سبحان پذيرنده توبه گناهكاران و شرايط پذيرش آن]
«وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ» اوّلاً، وجوب توبه به حكم عقل ثابت است،
زيرا دفع ضرر به هر نحوى كه ممكن باشد، وَلَو محتمل، عقل حكم مى‏كند به وجوب
آن و اما قبولى توبه از باب تفضل است و بر حسب وعدؤ الهى كه در آيات بسيار دارد
و خلف وعده بر خدا قبيح است. البته قبول مى‏فرمايد و گفتند توبه چهار شرط دارد:
اول، پشيمانى از كارهاى گذشته. دوم، عزم بر عدم عود و بر ترك معاصى. سوم، قبل
از معاينه[2] و حال احتضار به نص آيؤ شريفه «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ
حَتّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ»[3] الآية. چهارم، اگر قابل تدارك است، تدارك كند، مثل
نماز و روزه قضا كند، مثل خمس و زكات رد كند، مثل حقوق الناس كه ادا كند يا عفو
نمايند و اگر كفّاره دارد، كفاره دهد[4]. «وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ» عفو الهى، گذشت
پروردگار است و سيّئات جمع محلاّ به الف و لام افادؤ عموم دارد، شامل جميع سيئات
مى‏شود و سيئه معناى عمل بد است مقابل حسنه كه كار خوب است و به عموم خود
شامل تمام معاصى صغار آن‏ها و كبار آن‏ها چه صفات ذميمه باشد و چه اعمال
جوارحيه و چه امور قلبيه.
 
[عدم تضاد علم الهى با اختيار انسان]
«وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» علم الهى به افعال بندگان، قبل از صدور فعل و حين
الصدور و بعد از صدور يكى است.
 
اشكال:
اگر قبل الصدور مى‏داند، پس اين بنده مجبور است به صدور؟
 
جواب:
اين شبهؤ خيام است كه گفت:

مى خوردن من حق ز ازل مى‏دانست
 گر مى نخورم علم خدا جهل بود


جواب آن اين است كه: چون تو به سوء اختيار خود مِى مى‏خورى، خدا
مى‏دانست، نه، چون خدا مى‏دانست تو مِىْ مى‏خورى، لذا در جوابش گفتند:

علم ازلى علت عصيان بودن
 در نزد حكيم غايت جهل بود

*    *    *
[1] .  ترجمه ديگر: و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مى‏پذيرد و از گناهان در مى‏گذرد و آنچه
مى‏كنيد مى‏داند.
[2] .  معاينه: آشكار نمودن.
[3] .  و توبه كسانى كه گناه مى‏كنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان در رسد، پذيرفته نيست. سوره نساء: آيؤ 18.
[4] .  ر.ك: رياض السالكين فى شرح صحيفة سيد الساجدين: ج4، ص380.