20«مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الاْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِى الاْخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ»
ترجمه:
20. كسى كه اراده مىكند حَرثِ [= كِشتِ] آخرت را يعنى عمل مىكند براى آخرت،
زياد مىكنيم براى او نفع آخرت را و كسى كه اراده مىكند حرثِ [= كِشتِ ]دنيا را، يعنى
عمل مىكند براى دنيا، مىدهيم او را از دنيا آنچه حكمت اقتضا مىكند و نيست از
براى او نصيب و بهرهاى در آخرت.
تفسير:
«حرث» در لغت به معنى زراعت است و زارع را حارث مىگويند كه به زبان ما
رعيّت مىنامند. «مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الاْخِرَةِ» چنانچه در حديث است:
«الدُّنيا مَزرَعَةُ الاْخِرَةِ»[1]. در دنيا بايد كشت كرد و در آخرت ضبط نمود و حَرثِ
آخرت، ايمان و عمل صالح و تقواى از معاصى و محرمات و جلوگيرى نفس از
مخالفت اوامر و نواهى خداى متعال است.
«نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِ» هم در دنيا فوايد و نتايج او را درك مىكند و هم در آخرت
به اضعاف مضاعف به او جزا مىدهيم. «وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا»[2] كه تمام
همّتش دنياست و زخارف آن و ابداً به فكر آخرت نيست. نه ايمانى و نه عمل صالحى
و نه تقوايى، بلكه غرق دنيا شده. «نُؤتِهِ مِنْها» «من» تبعيضيه است، يعنى بعض دنيا را
به او مىدهيم نه آنچه كه بخواهد، يعنى از دنيا بىنصيب و بىبهرهاش نمىكنيم، آنچه
موافق حكمت و مصلحت است به او عنايت مىكنيم. «وَ ما لَهُ فِى الاْخِرَةِ مِنْ
نَصِيبٍ» هيچگونه بهره و نصيبى ندارد، و اينها كسانى هستند كه «باعَ آخِرَتَه بِدُنياهُ»[3]
مثل اكثر ابناى نوع امروزه. اما كفار امروزه كه تمام فكر آنها در ترقى و تعالى و صنايع
مستحدثه و مال و منال دنيوى است و در مخيلؤ آنها خطور نمىكند كه عالم ديگرى
هست و بايد براى آن هم فكرى نمود. و اما ملل مختلفه مثل يهود و نصارا و فرق عامه،
وَلَو يك اعمال براى آخرت خود انجام مىدهند، لكن چون ايمان ندارند كليّؤ اعمال
آنها باطل است و ايمان شرط صحت كليؤ اعمال است و بدتر از همؤ اينها، جوانان
روشنفكر امروزؤ ما كه مىگويند اين علما و آخوندها مانع از ترقى و تعالى ما شدند و
اينها نه نمازى و نه روزهاى و نه خدايى و نه قرآنى و نه احكامى و نه مسائلى و نه دينى
و نه آئينى دارند. لكن در جواب آنها اينكه: نه خداوند و نه علما و نه قرآن و نه دين و
نه آخوندها مانع از ترقى و تعالى شما شدهاند، بلكه ترغيب و تشويق هم مىكنند و مانع
از ترقى و تعالى شما اشتغال به لهويات و تفريحات و خودسازى و به خودپردازى و
نگاه به يكديگر و هزار مفسدؤ ديگر است كه شما را هم از دنيا و هم از آخرت
بازداشته.
[1] . دنيا مزرعه آخرت است. عوالى اللآلى: ج1، ص267؛ التحفة السَنِيّة: ص69 و بحار الأنوار: ج67، ص225.
[2] . سنّت الهى درباره طلب دنيا و آخرت: سنّت الهى درباره طالبان دنيا چنين است كه هر چه خداوند مقدّر نموده، مىتوانند به آن دست يابند، نه آنچه كه خود بخواهند و حريص آن باشند. چنانكه خداوند متعال مىفرمايد: كسى كه كشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مىدهيم ولى در آخرت او را نصيبى نيست. همچنين مىفرمايد: هر كس خواهان دنياى زود گذر است به زودى هر كه را بخواهيم نصيبى از آن مىدهيم، آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده خواهد شد، براى او مقدر مىداريمإسراء: 18.
ديگر آنكه خداوند پاداش اعمالشان را در همين دنيا به تمام و كمال به آنان مىدهد. چنانكه مىفرمايد: كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند جزاى كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مىدهيم، و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد (هود: 15). امّا سنّت الهى درباره طالبان آخرت كاملاً متفاوت است. چنانكه خداوند متعال مىفرمايد: و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد، آنانند كه تلاش آنها مورد حقشناسى واقع خواهد شد(اسراء: 19). يكى از اصلىترين تفاوتهاى سنّت الهى درباره طالبان دنيا و طالبان آخرت آن است كه خداوند متعال به طالبان آخرت افزون مىدهد. چنانكه مىفرمايد: كسى كه كِشت آخرت بخواهد، براى وى در كِشته اش مى افزاييم(همين آيه مورد بحث فوق). امّا ممكن است اين پرسش پيش آيد كه آيا مىتوان هم دنيا را طلبيد و هم آخرت را؟ از نگاه قرآن كريم پاسخ اين پرسش مثبت است، زيرا خداوند متعال مىفرمايد: و از مردم كسى است كه مىگويد: پروردگارا، به ما، در همين دنيا عطا كن. و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست. و برخى از آنان مىگويند: پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش دور نگه دار. آنانند كه از دستاوردشان بهرهاى خواهند داشت و خدا زود شمار است. (بقره: 200 ـ 202). همچنين روايت شده است كه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بيشتر مواقع به درگاه خداوند بدينسان دعا مىكرد. البته كسى كه دنيا را از خداوند مىخواهد، بايد آن را به عنوان پيش نيازى براى آخرت بخواهد. چنانكه خداوند متعال مىفرمايد: قارون از قوم موسى بود، پس بر آنان ستم كرد و از گنجها به اندازهاى به او داديم كه كليدهاى آن بر گروهى توانمند سنگينى مىكرد، چنين بود كه قومش به او گفت: به مالت دلشاد مباش. همانا خداوند شادشوندگان را دوست نمىدارد. و در آنچه خداوند به تو داده است اصلاح سراى آخرت را بجوى و بهرهات از دنيا را نيز فراموش مكن و چنانكه خداوند به تو نيكى كرده است، نيكى كن و در زمين در پى فساد مباش كه خداوند فساد پيشگان را دوست نمىدارد. قصص: 76 ـ 77. در اينجا توجه به دو عبارت «و با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى». و «و سهم خود را از دنيا فراموش مكن»، بسيار در فهم درست جمعِ بين طلب دنيا و آخرت مهم است. ر.ك: دانشنامه قرآن: مدخل«سنّت الهى».
[3] . آخرتش را به دنيايش فروخت.
آیه 20 «مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الاْخِرَةِ..»
- بازدید: 765