15«فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ
لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ»
ترجمه:
15. پس براى اين جهت پس دعوت فرما و استقامت نما همان نحوى كه مأمور
شدهاى و متابعت نكن هواهاى نفسانيؤ اين كفار را كه هر روز يك نوع توقعاتى دارند و
بفرما: من ايمان دارم به آنچه نازل فرمود خداوند از كتاب و مأمور شدهام كه ميانؤ شما
كفار را تعديل نمايم كه خالى از افراط و تفريط باشد. خداوند پروردگار ما و شماست. از
براى ماست اعمال ما و از براى شماست اعمال خودتان. نيست جنگ و خصومتى و
حجتى بين ماها و بين شماها. خداوند جمع مىفرمايد بين ما و به سوى اوست
بازگشت تمام[1].
تفسير:
[فرمان خداوند به پيامبر جهت ايستادگى در بيان دين حق]
«فَلِذلِكَ» دين حق و شريعت نوح و ابراهيم و موسى كه تمام اسلام بود.
«فَادْعُ» دعوت فرما تمام جنّ و انس را به دين حق «وَ اسْتَقِمْ» كوتاهى نكن در
دعوت قولاً و فعلاً، علماً و عملاً، خلقاً و معاشرتاً كه از حضرتش مروى است فرمود:
«شَيَّبَتْنِي هُودٌ، لِمكانِ «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ»»[2].
«كَما أُمِرْتَ» همان نحوى كه مأمور شدهاى «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ»اعتنايى به
توقعات و خواهشهاى كفّار و مشركين نكن كه ترك دعوت باشد و موافقت با آنها و
صريحاً «وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللّهُ مِنْ كِتابٍ» از صُحُفِ آدم و شيث و نوح و ابراهيم
و توراتِ موسى و زبورِ داوود و انجيلِ عيسى و قرآن مجيد.
«وَ أُمِرْتُ لَأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ» نه تفريط و نه افراط. نه مثل يهود اعمال شاقه و نه مثل
نصارا، آزادى مطلقه. نه مثل يهود عيسى را العياذ باللّه حرام زاده و زنازاده بدانند و
نصارا كه خدا و پسر خدا بخوانند. و عدالت همان استقامت است در كليؤ امور. در
عقايد نه چيزى بر آن افزوده كنند و بدعتى در دين بگذارند و نه چيزى از آن را منكر
شوند و زير پا گذارند. و در اخلاق نه بلند پروازى كنند و زيادهروى و نه كوتاهى و
ذلّت و خفّت. در عبادات نه خود را به مشقت و رهبانيّت بيندازند و نه ترك فرائض و
واجبات كنند، نه غرق دنيا شوند و نه ترك دنيا گويند. در كليؤ امور حد وسط كه صراط
مستقيم است، نه افراط و نه تفريط كه سبل شيطان است.
«اللّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ» لا ربّ لنا غيره و لا اله الاّ هو. «لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ»
ما به اعمال خود نتيجه مىگيريم، شما هم به اعمال خود آثار وخيمؤ او را درك مىكنيد
«الْنّاسُ مُجْزِيُّونَ بِأَعْمَالِهِمْ، إنْ خَيْراً فَخَيْرٌ، وَإنْ شَرّاً فَشَرٌّ»[3]، «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً
يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[4].
«لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ» بعضى تفسير كردند حجت را به خصومت[5]، ولكن به
نظر مىآيد به اينكه فرداى قيامت هر كه مقصر عمل خود است تقصير را به گردن
ديگرى نمىتواند بيندازد. ما در دعوت كوتاهى نكرديم، شما هم در مخالفت و
نپذيرفتن كوتاهى نكرديد. نه ما مسئول عمل شما هستيم نه شما مسئول اعمال ما. هر
كس مسئول عمل خود است «فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ»[6]، «اللّهُ يَجْمَعُ
بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ» يوم القيامة.
[1] . ترجمه ديگر: بنابراين به دعوت بپرداز، و همان گونه كه مأمورى ايستادگى كن، و هوسهاى آنان
را پيروى مكن و بگو: به هر كتابى كه خدا نازل كرده است ايمان آوردم و مأمور شدم كه ميان شما عدالت كنم؛ خدا پروردگار ما و پروردگار شماست؛ اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آنِ شماست؛ ميان ما و شما خصومتى نيست؛ خدا ميان ما را جمع مىكند، و فرجام به سوى اوست.
[2] . [سوره] هود مرا پير كرد آنجايى كه مىگويد: پس، همان گونه كه دستور يافتهاى ايستادگى كن، و
هر كه با تو توبه كرده. ر.ك: تفسير سمعانى: ج2، ص463؛ المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز: ج3، ص211؛ تفسير رازى: ج18، ص71 و زبدة البيان: ص167با اندكى تفاوت.
[3] . انسانها پاداش اعمال خود را مىبينند. اگر اعمالشان خوب بود پاداش خوب دريافت مىكنند، و اگر اعمالشان بد بود جزاى بد مىبينند. تفسير التبيان: ج7، ص400؛ كشف الخفاء: ج1، ص332 و فيض القدير «مناوى»: ج5، ص535.
[4] . پس هر كه هم وزن ذرّهاى نيكى كند نتيجه آن را خواهد ديد. و هر كه هم وزن ذرّهاى بدى كند
نتيجه آن را خواهد ديد. سوره زلزله: آيات 7 ـ 8.
[5] . تفسير مجاهد: ج2، ص574؛ تفسير سمرقندى: ج3، ص227؛ و مجمع البيان: ج9، ص38.
[6] . در آن روز، هيچ انس و جنّى از گناهش پرسيده نشود. سوره الرحمن: آيؤ 39.
آیه 15 «فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ..»
- بازدید: 664