10 «وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَىْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللّهِ ذلِكُمُ اللّهُ رَبِّى عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ»
ترجمه:
10. و آنچه اختلاف كرديد در او از هر شيئى [= چيزى]، پس حكم او [= داورىاش]
به سوى خداست. اين است خداوندى كه پروردگار من است. بر او توكّل كردم و به
سوى اوست بازگشت من.
تفسير:
[داورى تمام مسائل مورد اختلاف، با خداست]
«وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَىْءٍ» عموم دارد [و] مطلق اختلافات را شامل مىشود.
چه اختلاف در مذاهب و اديان باشد، مثل اختلاف يهود و نصارا و كفّار و مسلمين و
مشركين و موحدين و چه اختلاف بين مسلمين دربارؤ خلفاى حقه و باطله و چه
اختلاف در شيعه دربارؤ امامتِ واقفيه[1]، حنفيّه[2] و اثنى عشريه[3] و چه اختلاف در
احكام شرعيه باشد، مثل مذاهب خمسه: حنفى، مالكى، حنبلى، شافعى، اماميه كه در
نوع احكام اختلاف دارند و چه اختلاف در باب ترافعات. تمام اينها [را شامل
مىشود]. «فَحُكْمُهُ إِلَى اللّهِ» بايد رجوع كرد به فرمايشات او و بر طبق دستورات او
عمل كرد و اگر سر خود و پيش خود عملى انجام داديد و مذهبى اختيار كرديد و
طريقهاى اتخاذ نموديد، فرداى قيامت در محكمؤ عدل الهى بين حق و باطل حكم
مىفرمايد و هر كه را به جزاى خود مىرساند. «ذلِكُمُ اللّهُ رَبِّى» اين است دستور و
فرمان خداى متعال، پروردگار من. «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ» توكل، ايكال كليؤ امور است به
خداى متعال، چه امور شخصيه انفراديه باشد از امر رزق و صحت و سلامت و عزت و
غنا از توسعه و ضيق كه هر چه او تقدير فرموده و هر نحوى صلاح دانسته رفتار فرمايد.
به كلى نظر از اسباب و وسايط و وسايل بايد برداشت «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَىْءٍ قَدْراً»[4] و چه امور نوعيّؤ اجتماعيّه باشد و در باب
معاشرات و مراودات و معاملات، طبق تقديرات او تسليم باشد. خوديتى از خود نشان
ندهد قلبش آرام باشد.
تو كار خود به خدا واگذار و خوشدل باش
كه رحم اگر نكند مدّعى خدا بكند
و اين توكل از شئون توحيد افعالى است. «وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ» انابه رجوع الى الحق
است و دو قسم رجوع داريم: يكى دربارؤ قيامت كه رجوع تمام بندگان است به سوى
او «إِنّا للّهِِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»[5] و يكى در مورد امور و پيشامدها. هر چه هست و هر كه
هست، بايد ارجاع كند به تقدير الهى.
[1] . توضيح مختصرى درباره آن در همين تفسير: ج15، ص479، پاورقى 2 گذشت.
[2] . توضيح مختصرى درباره آن در همين تفسير: ج15، ص480، پاورقى 1 گذشت.
[3] . اثنى عشريه: گروهى از شيعيان كه معتقد به امامت اميرالمؤمنين و يازده فرزند معصومش عليهمالسلام؛ كه طبق روايات رسول مكرم اسلام صلىاللهعليهوآله فرقه ناجيه يعنى فرقه نجات يافته ناميده شدهاند.
[4] . و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستى خدا براى هر چيزى اندازهاى مقرر كرده است. سوره طلاق: آيؤ 3.
[5] . ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مىگرديم. سوره بقره: آيؤ 156.
آیه 10 «وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَىْءٍ..»
- بازدید: 865