وَ إِذا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُوْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
ترجمه :
45. و زمانى كه ياد خدا شود به تنهايى، مشمئز مىشود قلوب آنها و بد مىآيد آنها را، قلوب آنهايى كه ايمان به آخرت نياوردهاند. و زمانى كه ذكر كسانى كه از غير خدا هستند بشود آنها به يكديگر بشارت مىدهند[1] .
تفسير :
]مصداق آيه شريفه در هنگام نزول وپس از رحلت پيامبر 9[
مصداق اين آيه شريفه امروز بسيار هستند و اختصاص به مشركين و كفار ندارد. بسيار از مسلمانها اگر مجالسى تشكيل شود براى ياد خدا، مجلس تلاوت قرآن، بيان احكام و عقايد و مواعظ و نصايح، بسيار مشمئز مىشوند. تا بتوانند اصلاً حاضر نمىشوند و اگر حاضر بودند فرار مىكنند و اگر نتوانستند به سختى و بىميلى طى مىكنند و اگر مجالس لهو و لعب و ساز و آواز و ذكر اهل فسق و به فجور و مجالس غيبت و تهمت و مجالس ظَلَمه[2] ، ]با[ كمال ميل اقبال مىكند و در سينماها و تماشاخانهها بر يكديگر سبقت مىگيرند و هر مجلسى كه انسان را از خدا و دين و آخرت باز دارد و موجب غفلت شود بروند و به يكديگر بشارت مىدهند. با اينكه در اين نوع مجالس رفتنش حرام است و اگر تشكيل شد بيرون رفتنش واجب است و بدتر اين مجالس، مجالسى كه تشكيل مىشود براى اضلال مردم و اخراج آنها از دين حق و سوق آنها به عقايد باطله و مذاهب فاسده، لذا مىفرمايد : (وَ إِذا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُوْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ) اصلاً نمىشود نزد آنها اسم بهشت و جهنم و ثواب و عذاب و وعظ و مسايل برد، مىگويند اين آخوندها هميشه ما را مىترسانند و اما قصه حسين كرد[3] و رستم[4] و الف ليل]و ليله[[5] و هزار دستان[6] و مقالات فاسده بسيار اقبال دارند (وَ إذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ).
* * *
[1] . ترجمه ديگر: و چون خدا به تنهايى ياد شود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند،منزجر مىگردد، و چون كسانى غير از او ياد شوند، بناگاه آنان شادمانى مىكنند.
[2] . ظلمه (جمع ظالم): ظالمان.
[3] . از داستانهاى معروف عاميانه. اين داستان وقايعى را در دوره صفويه نشان مىدهد، امّاريشههايش را بايد در گذشتههاى دورتر جستوجو كرد. قهرمان داستان به نام حسينكُرد، عيارى است كه براى ترويج مذهب شيعه با پهلوانان اهل سنت عثمانى مىجنگد. اينقصه كه به شيوه سينه به سينه نقل شده داراى روايتها و شاخ و برگهاى گوناگونى است ودر اذهان غالب ايرانيان فضايى افسانهگون دارد و جرح و تعديلها در طول روايتهاىتاريخى بيشتر به اين باور دامن زده است. خصوصيت ديگر اين داستان لامكان و لازمانبودن آن است كه جنبه اسطورهسازى و قهرمانپرورى به آن بخشيده است. ر.ك: دانشنامهدانش گستر: مدخل «حسين كُرد شبسترى».
[4] . رستم : پسر زال ورودابه ونوه سام نريمان : نامدارترين پهلوان شاهنامه وداستانهاىروايى وحماسى ايران.
[5] . هزار و يك شب يا الف ليلة و ليلة: مجموعه داستانهايى افسانهاى به عربى كه ملكهاى بهنام شهرزاد هر شب يكى از آنها را براى خواهر خويش باز مىگفته است. درباره نگارشاصل كتاب و افزودههاى آن آگاهى چندانى در دست نيست. آنچه مسلّم است، اين اثرقرنها پيش، در مشرق زمين(هند يا ايران) پديد آمده و نمايانگر راستين فرهنگ و ادبشرقى است. در دوره عباسيان به زبان عربى برگردانيده شده و آنچه هم اكنون از آن بهجاى مانده، همين ترجمه عربى است. خاورشناسان، پس از قرن 18، آن را به زبانهاىاروپايى ترجمه كردهاند و بدين سبب شهرت جهانى يافت و در ادبيات و هنر مغرب زمينتأثير گذاشت. ترجمه فارسى آن در حدود 1259 قمرى، در روزگار محمد شاه به دستعبداللطيف طسوجى تبريزى با نام الف ليلة و ليلة صورت گرفت. ر.ك: دانشنامه دانشگستر: مدخل «هزار و يك شب».
[6] . هزار دَستان: منظومهاى به فارسى بر وزن هفت پيكر نظامى، از ميرزا ابوالفتح سامانى. پساز آنكه هزار و يك شب طسوجى به نثر فارسى منتشر شد، ميرزا ابوالفتح به تشويق ركنالملک سليمان خان شيرازى، نايب الحكومه اصفهان، نظم هزار و يك شب را آغاز كرد وآن را در حدود 52 هزار بيت در 1313 قمرى به پايان برد. دهقان در اين كتابتصرفهايى كرده، از جمله نام كتاب را به هزار دستان تغيير داده و نيز نخستين شبداستانسرايى شهرزاد را آغاز فروردين قرار داده و نام باستانى روزهاى هر ماه را در هرشب آورده است. وى در ماجراى شب سى و يكم از زبان دنيازاد سرنوشت كتاب را، كه بهعربى و سپس فارسى بوده و سرانجام به شعر ميرزا ابوالفتح برگردانده خواهد شد، بيانمىكند. ر.ك: دانشنامه دانش گستر: مدخل «هزار دستان».
آیه 45 «وَ إِذا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ..»
- بازدید: 886