وَلَوْ أَنَّ ما فِى الاَْرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)
ترجمه :
27. و بر فرض محال اگر آنچه در زمين از اشجار و درختان قلم شود و دريا مركّب گردد و آن دريا را از بعد تماميّتش هفت درياى ديگر مداد شود، تمام نمىشود كلمات الهى، محققاً خداوند عزيز و حكيم است[1] .
تفسير :
]نامتناهى بودن كلمات خدا واختلاف مفسرين در معناى آن[
و نظير اين آيه شريفه در سوره كهف مىفرمايد: (لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّى لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّى وَلَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً)[2] .
و اين آيه، دلالت دارد بر اينكه كلمات پروردگار حد وحصر ندارد وغير متناهى است، زيرا اگر اشجار قلم شود ودرياها مركّب بالاخره محدود ومتناهى است واين معنى مفسرين را در حَيْصُ وبَيْص[3] انداخته، لذا بعضى گفتند: مراد از كلمات، علم الهى است[4] ، بعضى گفتند: قدرت اوست[5] ، بعضى گفتند :
بواطن قرآن است[6] وامثال اينها، لكن آنچه به نظر مىرسد «وَلَمْ يَسبِقْنِي أحَدٌ»[7] اينكه كلمات رب افعال الهى است از خلق ورزق واماته واحيا وتفضلات ونعم وكرم واحسان چه افعال تكوينيه وچه تشريعيه از ارسال رسل وانزال كتب وجعل احكام وفرايض ومحرّمات وشاهد بر اين دعوى آيات بسيار واخبار زيادى داريم مثل قوله تعالى در حق عيسى 7: (إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ يُبَشِّرُکِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ)[8] وقوله تعالى :
(إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ)[9] وقوله تعالى : (وَجَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ)[10] كه در حق ابراهيم مىفرمايد. ودر حديث دارد مراد امامت است كه در نسل ابراهيم تا قيامت باقى است[11] كه موقعى كه خداوند فرمود: (إِنِّى جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِى)[12] الآيه ودر اخبار دارد :
«نَحْنُ الكَلِمَاتُ التَامَّاتُ»[13] وغير اينها.
اشكال:
افعال الهى ومخلوقات او عَلَى كَثْرَتِها[14] محدود است واين آيه، دلالت مىكند بر عدم محدوديت وهمين، منشأ اين شده كه مفسرين به آن تفسيرات متمسك شدهاند.
جواب:
يكى از ضروريات دين ونصوص قرآنى مسئله خلود است در قيامت چه نسبت به اهل بهشت وچه نسبت به اهل عذاب، ودائماً فيوضات الهى شامل اهل بهشت مىشود وعقوباتش بر اهل جهنم زياد مىگردد كه مىفرمايد: (كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ)[15] .
(إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) مكرر تفسير شده[16] .
* * *
[1] . ترجمه ديگر: واگر همه درختان روى زمين قلم شوند ودريا مركب وهفت درياى ديگربه مددش بيايد، سخنان خدا پايان نمىيابد وخدا پيروزمند وحكيم است.
[2] . اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركّب شود، پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايانپذيرد، قطعاً دريا پايان مىيابد، هر چند نظيرش را به مدد آن بياوريم. سوره كهف: آيه109.
[3] . حَيْصُ وبَيْص : تنگى وگرفتارى، در تنگنا قرار گرفتن.
[4] . تفسير مقاتل بن سليمان: ج3، ص23؛ تفسير قمى: ج2، ص143 وتفسير سمرقندى: ج3،ص27.
[5] . ر. ك: مجمع البيان: ج6، ص769 وتفسير رازى: ج25، ص160.
[6] . ر. ك: تفسير امام حسن عسكرى 7: ص11؛ تفسير قرطبى: ج14، ص76 وبحارالأنوار :ج1، ص72.
[7] . وكسى بر من پيشى نگرفته است. در واقع مفسر بزرگوار اين مطلب را گوشزد مىكنند كهاين نكته را قبل از ايشان كسى متذكر نشده است.
[8] . ياد كن هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را به كلمهاى از جانب خود،كه نامش مسيح، عيسى بن مريم است مژده مىدهد». سوره آل عمران: آيه 45.
[9] . مسيح، عيسى بن مريم، فقط پيامبر خدا وكلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده.سوره نساء: آيه 171.
[10] . واو آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد. سوره زخرف: آيه 28.
[11] . ر. ك: تفسير ابوحمزه ثمالى: ص298؛ الامامة والتبصرة : ص2؛ كمال الدين وتمام النعمة :ج1، ص323 وبحارالأنوار: ج51، ص134، ح1.
[12] . من تو را پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم پرسيد: «از دودمانم چطور؟» سوره بقره :آيه 124.
[13] . ما كلمات تامّ وكامل الهى هستيم . ر. ك: الهداية الكبرى: ص101؛ المحتضر: ص136؛مدينة المعاجز: ج1، ص556 وبحارالأنوار: ج25، ص5، ضمن ح7. در روايات به اينصورت آمده: «نَحنُ والله الكَلِماتُ التي تَلَقّاها آدَمُ مِنْ رَبّهِ فَتَابَ عَلَيهِ».
[14] . عَلَى كَثْرَتِها : با وجود فراوانىشان.
[15] . هر چه پوستشان بريان گردد، پوستهاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند.سوره نساء: آيه 56.
[16] . ر. ك: ذيل تفسير سوره بقره: آيات 209، 220، 260؛ انفال: آيه 10 وتوبه: آيه 71.
آيه 27 «وَلَوْ أَنَّ ما فِى الاَْرْضِ...»
- بازدید: 864