لهِِ ما فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ إِنَّ اللهَ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ)
ترجمه :
26. از براى خداوند است آنچه در آسمانها و زمين است، محققاً خداوند تبارك و تعالى ]است[. اوست غنى بالذات و مستجمع جميع كمالات كه معناى حميد است[1] .
تفسير :
]اختصاص مالكيت ذاتيه مطلقه به خدا وتوضيح انواع مالكيت[
(للهِِ ما فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ) «لام» مِلكيه است، يعنى جميع آنچه در آسمانها وزمين است ملك طِلْق[2] خداوند است.
توضيح الكلام اينكه ملكيت اقسامى دارد: ملكيت ذاتيه، مطلقه ومقيده، اصليه وفرعيه، كليه وجزئيه، دائميه وموقته، حقيقيه وادعائيه. اما ملكيت ذاتيه مطلقه اصليه دائميه حقه، مختص به ذات مقدس پروردگار است، چون خالق وموجد[3] تمام ممكنات از آسمان وزمين وآنچه در آنهاست وآنچه بين
آنهاست از عوالم مجردات وماديات اوست وبس. واما جعليه منوط به جعل جاعل است كه خداوند جعل فرمايد براى هر كه اراده ومشيتش تعلق گرفته. واما مطلقه كليه كه خداوند جعل فرمود از براى نبى وامام، چنانچه در اخبار داريم :
«الاَْرْضُ كُلُّها لِلإِمَامِ»[4] .
و اينها براى شيعيان مباح[5] فرمودند تصرف در آنها را وبراى غير شيعه چه مشرك باشد يا كافر ومعاند يا مخالف، غصب است. واما مقيده جزئيه ملكيت كه به نحو مشروع انسان به دست بياورد يا به حيازت[6] يا به بيع[7] وصلح[8] وهبه وهديه وميراث وكَدّ يمين[9] وكسب وتجارت، وساير اسباب انتقال كه هم مقيده است ]يعنى[ همه گونه تصرفى نمىتواند بكند، ]و هم[ محدود است تصرفات او كه ]بايد[ بر طبق شرع باشد ]و[ بر خلاف شرع حق ندارد تصرف كند، هم جزئيه است كه فقط مالك اعيان شخصيه است وهم موقته ما دام الحيات[10] ، پس از مردن مالك فَلسى[11] نيست. واما ادعائيه، اموالى است كه به ظلم وسرقت وكسب حرام به دست مىآورند كه ]در[ حقيقت ملك آنها نيست وغصب است ]و[ فقط ادعا است.
]توضيح صفات سلبى وثبوتى خداوند[
(إِنَّ اللهَ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ) كه گفتيم «غنى» اشاره به صفات سلبيه است كه هر صفتى كه موجد نقص وعيب واحتياج است در ساحت قدس او نيست.
نه مركب بود وجسم نه جوهر نه عرض بى شريك است ومعانى تو غنى دان خالق
نه تركيب خارجى مثل ماديات ]است[ ونه تركيب ذهنى مثل انواع كه مىگويى نوع انسان حيوان ناطق وهمچنين ساير انواع حيوانات نه تركيب وهمى مثل مجردات كه مركب از وجود وماهيت هستند ]بلكه[ صرف الوجود، بَحْت[12] الوجود، محض الوجود است.
و «حميد» اشاره به صفات ثبوتيه است چه ذاتيه وچه فعليه.
عالم وقادر وحىّ است ومريد ومدرك سميع بصير خبير كبير عزيز عظيم
و ]صفات[ فعليه ]شامل[ خالق، رازق، معطى، منعم، مفضل، منتقم، مثيب، معاقب وساير افعال حميده ]مىشود[.
* * *
[1] . ترجمه ديگر: از آنِ خداست آنچه در آسمانها وزمين است وخدا بىنياز وستودنىاست.
[2] . مِلك طلق : چيزى كه كس ديگر در آن شريك نباشد ودر تصرف خودِ شخص باشد.
[3] . موجد : ايجاد كننده.
[4] . تمام زمين از آنِ امام است. ر. ك: كافى: ج1، ص407؛ الاستبصار: ج3، ص108، ح4؛بحارالأنوار: ج80، ص345 ونور البراهين: ج1، شرح ص 390.
[5] . مُباح : در اينجا منظور حلال است.
[6] . حيازت : جمع كردن، به دست آوردن چيزى.
[7] . بَيع : خريد.
[8] . صُلح : سازش طرفين، در اصطلاح فقه يعنى اينكه كسى مال يا حق خود را براى توافقوسازش به ديگرى واگذار كند.
[9] . كَدّ يَمين : دسترنج.
[10] . به عبارت ديگر: تا زمانى كه زنده است مالك مىباشد.
[11] . فلس : پول سياه وكم ارزش.
[12] . بَحْت : خالص، مَحْض.
آيه 26 «لهِِ ما فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ»
- بازدید: 786