٣٨. ابراهيم تمبو

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

ابراهيم تمبو در سال 1977 ميلادى در منطقه «مانگاش» درمالاوى (1) به دنيا آمد و در خانواده ‏اى مسلمان و شافعى‏ مذهب پرورش يافت و تحصيلات ابتدايى خود را در محل تولد خويش به اتمام رساند. در سال 1997 ميلادى در پايتخت كشورش به مذهب اهل‏ بيت عليهم ‏السلام شرف‏ ياب شد.
وى مى‏ گويد:
از همان كودكى، حق را جست‏ و جو مى ‏كردم و كنجكاو بودم كه حقيقت را بيابم. اين احساس، افق ‏هاى فراوانى را در دنياى بحث و گفت‏ و گوى با ديگران برايم گشود و فكرم نه‏ تنها به انديشه‏ هاى بسته محدود نشد، بلكه بر آن شدم تا هر موضوع جديد و تازه ‏اى را بشناسم و هر حكمت ظريفى را برگيرم. در اين بين اين سخن به گوشم مى‏ رسيد كه حق با مسيحيان بوده، حضرت مسيح عليه ‏السلام همان فداكار و منجى است كه براى نجات بشر از خطاها و گناهانشان، به صليب كشيده شد. بنابراين تصميم گرفتم در مورد مسيحيت جست‏ و جو كنم؛ از اين ‏رو به سراغ كليساهاى آنان رفتم و به موعظه‏ هاى كشيشان گوش كردم و با آنان به جدال‏ هاى پيچيده پرداختم، اما به بسيارى از عقايد ايشان خصوصاً اين گفته آنان كه مسيح همان خدا يا پسر خداست، قانع نشدم و به هيچ ‏وجه عقلم اين گفته را نمى ‏پذيرفت. لذا بر آن شدم تا از آنان كناره ‏گيرى كنم؛ زيرا خواسته خود را نزد آنان نيافتم و عقايد آنها را براى رساندن خود به معبود خويش مناسب نمى ‏دانستم.
بعد از اين تحقيق و بررسى با خود گفتم: چرا در حوزه اسلام تفحص نكنم و گم‏شده‏ ام را در دين خود نيابم و چرا براى يافتن حقيقت جاى دورى مى‏ روم؟ در حالى كه هنوز حقيقت و جوهره دين خود را نشناخته ‏ام؟ لذا براى مطالعه اسلام ‏كمر همت بستم و عمرتلف شده خود را كه در آن فقط نام مسلمان را يدك مى‏ كشيدم و ساده‏ ترين ادعاهاى مبلغان مسيحى مرا متزلزل مى ساخت، پشت سرگذاشتم.
در ابتدا آموختن زبان عربى را آغاز كردم تا اين كه قرائت قرآن را خوب فرا گرفتم؛ سرچشمه زلالى كه هر مسلمان بايد آن را بخواند و ياد بگيرد و با آموزه ‏هاى آن هدايت شود.
پس از آن نام يكى از مذاهب اسلامى را شنيديم كه تشيع ناميده مى ‏شد، لذا درباره آنها پرس‏ و جو كردم. در جواب به من گفته شد كه اينان كافر و مشركند و امام على عليه‏ السلام و قبور و صاحبان آن را عبادت مى‏ كنند. گروهى ديگر به من گفتند كه تشيع يكى از فرقه‏ هاى اسلامى است كه داراى تاريخى طولانى و گذشته ‏اى عميق است. لذا سرگشته و متحير شدم و كنجكاوى‏ ام مرا واداشت تا با آنان آشنا شوم. از اين ‏رو به بررسى‏ هاى خود در اين باره ادامه دادم و برايم جالب بود وقتى ديدم گروه زيادى از جوانان كه به سبب هراس از انحراف و گمراهى، مى‏ ترسيدند به مدرسه شيعىِ موجود در پايتخت ملحق شوند؛ زيرا تحت تأثير گفته ‏هاى ضد شيعى قرار گرفته بودند. ولى من بر خداوند متعال توكل نمودم و عزم راسخ پيدا كردم تا حقيقت را خودم كشف نمايم.
بعد از گذشت مدتى از تحصيل در مدرسه شيعى، مسائل پنهان زيادى برايم آشكار گرديد و حقيقتى كه در جست‏ و جوى آن بودم، برايم نمايان شد؛ حقيقتى كه آرزو مى‏ كردم آن را در آغوش بگيرم واز آن سيراب شوم.
بنابراين دريافتم كه حق با اهل‏ بيت عليهم ‏السلام بوده و بيشتر آن چه درباره شيعه گفته مى‏ شد، واقعيت نداشت و اين كه آنها را به شريك كردن غير خدا در عبادت متهم مى‏ ساختند، درست نبود. بلكه اگر با ديده انصاف بنگريم، آنان موحدان حقيقى و عابدان خالص خداوند هستند.

توحيد و شرك
عبادت تنها براى خداى يكتا جايز است و اين مسأله از ضروريات دين به شمار مى ‏آيد و تمامى مسلمانان آن را پذيرفته ‏اند. لذا هركه غيرخدا را عبادت كند، كافر و مشرك خواهد بود ـ چه بت بپرستد و چه پرهيزكارترين مردم را ـ و نظر قرآن كريم در اين باره كاملاً روشن است.
مسلمان روزانه ده بار در نماز خود مى‏ گويد: «إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعِينُ» (2) و در سوره توبه مى‏ خواند: «وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِيَعْبُدُوا إِلها واحِدا لا إِلهَ إِلاّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمّا يُشْرِكُونَ» (3) و در سوره يوسف مى‏ خواند: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ»، (4) و در سوره زمر مى ‏خواند: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللّه‏ِ زُلْفى إِنَّ اللّه‏َ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللّه‏َ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفّارٌ»، (5) و نيز در همان سوره مى ‏خواند: «قُلِ اللّه‏َ أَعْبُدُ مُخْلِصا لَهُ دِينِي» (6) و آيات كريمه ديگرى كه در قرآن به آنها اشاره شده است.

معناى عبادت
اهل لغت «عبادت» را با تعابيرى مشابه و نزديك به هم تعريف كرده ‏اند، مثلاً ابن‏ منظور در لسان‏ العرب مى‏ گويد: «اساس عبوديت خضوع و فروتنى است. (7)
راغب در مفردات مى‏ گويد: «عبوديت اظهار فروتنى، و عبادت از آن هم بليغ‏ تر و عميق ‏تر است؛ زيرا نهايت فروتنى را نشان مى‏ دهد و كسى سزاوار آن نيست مگر خداوند متعال كه نهايت سزاوارى و شايستگى را دارد. از اين ‏رو مى‏ فرمايد: «وَ قَضى رَبُّكَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ» (8و9) هم ‏چنين فيروزآبادى در قاموس ‏المحيط چنين مى‏ گويد: «عبادت يعنى اطاعت».(10)
تعريف عبادت به اطاعت و فروتنى يا نهايت خضوع و تواضع، عام است؛ زيرا احترام فرزند به والدين و اطاعت او از آنها و احترام شاگرد به استاد و فروتنى در برابر او بلكه حتى فروتنى سرباز در برابر فرمانده خود، به هيچ ‏وجه عبادت به شمار نمى‏ آيد هر چقدر هم اين تواضع و فروتنى زياد جلوه كند حتى اگر فرزند پاى والدين خود را ببوسد بازهم كسى ادعا نمى‏ كند كه عمل او عبادت است، بلكه برعكس مى‏ بينيم كه قرآن گويد: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ». (11)
از دلايل روشنى كه مى‏ توان هر خضوعى را عبادت به شمار نياورد، همان دستور سجده بر آدم است كه خداوند به ملائكه فرمود: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لاِدَمَ» (12) پس بر آدم سجده كردند، اما اين سجده عبادت نبود؛ زيرا خداوند تمام انبيا را از شرك نهى نمود و فرمود: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّه‏َ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ»، (13) هم ‏چنين فرمود: «وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدُونِ». (14) لذا درعبادت بايد عامل اصلى ديگرى وجود داشته باشد كه در سجده ملائكه برآدم و سجده يعقوب و فرزندانش بر يوسف: «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدا وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا» (15) اين عامل مفقود است.
به علاوه آيا دستور خداوند منزه و بلند مرتبه به مسلمانان در طواف خانه ‏اى كه از گل و سنگ ساخته شده: «وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» (16) هم‏ چنين سعى بين صفا و مروه: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّه‏ِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما» (17) را نيز مى‏ توان عبادت سنگ و گِل و كوه تلقى كرد؟ اضافه بر آن خداوند متعال دستور داد تا مقام ابراهيم را محلى براى نماز اختيار كنيم و فرمود: «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى» (18) و بى‏ شك نماز براى خداوند است و برپايى نماز در مقام ابراهيم كه قدمگاه آن حضرت محسوب مى‏ شود، در واقع ارزش نهادن به پدر انبياست نه عبادت اين مقام.
از مجموع اين مطالب روشن مى ‏شود كه هر احترام و خضوع و تواضعى عبادت خوانده نمى‏ شود وگرنه تمام انسان‏ ها و حتى انبيا را بايد مشرك بدانيم؛ زيرا آنان كسى را كه احترامش واجب بود، احترام مى‏ كردند.
تعاريف گوناگونى براى عبادت ذكر شده كه بهترين و جامع ‏ترين آن عبارت است از: «عبادت خضوع همراه با اعتقاد به الوهيت و ربوبيت معبود و استقلال او در افعالش است.» (19)
از اين تعريف پى مى بريم كه در عبادت دو عامل اصلى وجود دارد:
1. خضوع لفظى يا عملى؛
2. عقيده ويژه ‏اى كه موجب خضوع شود.
خضوع لفظى، سخنى است كه تواضع معبود را نشان مى ‏دهد و خضوع عملى همان كارهاى عملى مانند ركوع و سجود را شامل مى ‏شود كه تواضع بنده به معبود را بيان مى‏ كند و ايمان و عقيده، عبارت است از اعتقاد و ايمان به الوهيت و ربوبيت معبود و استقلال او درافعال خود.

 
اعتقاد به الوهيت
اعتقاد به الوهيت فقط در مورد خداوند است و اين اعتقاد براى غير او شرك محسوب مى‏ شود. اين مقوله هنگامى روشن مى‏ گردد كه بدانيم موحدان و بت‏ پرستان، همگى به الوهيت معبود خود ايمان دارند ـ حال چه خدايان دروغين باشند و چه خداى يكتا؛ بزرگ باشند يا كوچك ـ واين مطلب، عامل اصلى در صحت عبادت است. بنابراين چون كسى جز خداوند سزاوار اين عبادت نيست، قرآن به ذكر لا اله الا اللّه‏ تأكيد مى ‏كند تا بدين ‏وسيله عبادت را مخصوص خداوند منزه و بلندمرتبه قرار دهد، لذا خداوند مى‏ فرمايد: «الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللّه‏ِ إِلها آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» (20) و مى‏ فرمايد: «وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللّه‏ِ إِلها آخَرَ» (21) و در جايى ديگر مى‏ فرمايد: «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّه‏ِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا»، (22) و نيز مى‏ فرمايد: «أئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّه‏ِ آلِهَةً أُخْرى» (23) در نتيجه غير از پروردگار كسى سزاوار عبادت نيست؛  زيرا از ويژگى ‏هاى الوهيت و خصوصيات خداى منزه است نه كس ديگر. به همين دليل فروتنى عاشق در برابر معشوق، خضوع از روى عبادت شمرده نمى ‏شود؛ زيرا از روى اعتقاد به الوهيت صورت نگرفته است.

معناى اله در قرآن
تمامى آياتى كه بيان‏گر يگانگى اله هستند، به صراحت منظور از اله را خالق، متصرف و اداره‏ كننده‏ اى بيان مى ‏كنند كه سرپرستى و نظارت بر امور هستى را در دست دارد؛ چنان كه قرآن كريم مى‏ فرمايد: «مَا اتَّخَذَ اللّه‏ُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذا لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ». (24) در جايى ديگر مى ‏فرمايد: «لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللّه‏ُ لَفَسَدَتا» (25) و نيز مى ‏فرمايد: «قُلْ لَوْ كانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَما يَقُولُونَ إِذا لاَبْتَغَوْا إِلى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً». (26)

اعتقاد به ربوبيت
ربوبيت نيز كه ريشه آن رب است، به معناى اصلاح، اداره كردن و تربيت نمودن به كار مى‏ رود و خداوند منزه پروردگار جهانيان است:
«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (27) و عبادت شدن از ويژگى‏ هاى منحصر به فرد خداوند بوده، زيرا او ربوبيت را منحصر به خويش كرده است «وَ إِنَّ اللّه‏َ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» (28) و «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» (29) و فرموده حضرت مسيح عليه ‏السلام كه خطاب به بنى ‏اسرائيل مى‏ فرمايد: «يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللّه‏َ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ» (30) ، بر اين اساس پروردگار كسى است كه سرنوشت متواضعان در برابر او و شئون دنيوى و اخروى آنها از هستى و حيات گرفته تا مرگ و اجل، در دست او باشد و بنابراين خضوعى كه با باورى اين چنينى همراه گردد، عبادت خوانده مى ‏شود.
از طرف ديگر اعتقاد به استقلال معبود در افعال خويش، يعنى او به كسى غير از خود نياز ندارد. از اين ‏رو اگر انسان به موجودى تواضع كرد در حالى كه او را در حيات و كارهاى خود بى‏ نياز نمى ‏داند، اين تواضع عبادت نيست؛ زيرا عبادت يعنى تواضع به موجودى كه او را داناى بى ‏نياز بدانيم.

تفاوت بين احترام و عبوديت
از مطالب گفته شده برداشت مى‏ شود كه آداب و شعائرى كه شيعيان و بيشتر مسلمانان در احترام به بارگاه ‏هاى ائمه، اوليا و صالحان برپا مى‏ كنند، عبادت غير از خدا نيست، بلكه جلوه ‏هايى از احترام است؛ زيرا برخاسته از باور آنها به الوهيت بندگان صالح خدا و يا ربوبيت ذاتى و استقلالى ايشان نيست، بلكه از اعتقاد به ضرورت احترام به اين بندگان صالح و وارسته سرچشمه مى‏ گيرد. پس تبرك جستن و بوسيدن بارگاه ‏هاى اين اماكن متبركه عبادت صاحب قبر و مرقد گفته نمى ‏شود؛ زيرا فاقد عناصر اصلى عبادتند و برپايى نماز در مرقد آنها در واقع تبرك جستن به آن است. اين همانند برپايى نماز «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى» (31) و تبرك جستن از مقام ابراهيم  است. از اين‏ رو كمك خواستن و شفاعت‏ طلبى از اوليا، عبادت به حساب نمى‏ آيد؛ زيرا فاقد اعتقاد به الوهيت و ربوبيت ايشان است و فقط توسل به اسباب و واسطه‏ ها تلقى مى‏ گردد؛ زيرا حكمت خداى متعال اقتضا مى ‏كند كه نيازهاى بندگان خود را به بركت و شفاعت اوليا برآورده سازد. محبوب و محترم بودن اين بندگان نزد خداوند متعال سبب شده تا به آنها اجازه دهد كه به اذن او شفاعت كنند. كه قرآن كريم به اين مطلب چنين اشاره مى‏ فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ». (32)

رد شبهه شرك در عبادت
از اين بيان فهميده مى ‏شود كه تشبيه زائر به بت ‏پرست، نا به‏ جا و قياسى مع‏ الفارق است؛ زيرا بت‏ پرستان، بت‏ ها را پروردگارانى بى‏ نياز و مستقل مى‏ دانند كه قدرت تصرف در هستى را دارند؛ پروردگارانى كه قدرت فرستادن باران به هنگام درخواست مردم و نيز دفع بلاها و مشكلات به هنگام دعا و طلب كمك آنها را دارا بودند. قرآن در اين باره مى ‏فرمايد: «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللّه‏ِ زُلْفى...». (33)
درنتيجه، اعتقاد داشتند كه اين پروردگاران، آنها را به سوى خداى بزرگ نزديك مى‏ كنند. به اعتقاد آنها خداى بزرگ، هستى را به ‏وجود آورد سپس اداره آن را به اين خدايان دروغين سپرد. اين پنداشت كجا واين كه مسلمانان در كنار بارگاه ائمه و مراقد آنان خداى يكتا و بى ‏شريك را عبادت مى‏ كنند كجا! قياس صحيح و تشبيه مقبول اين است كه زائران مراقد و طواف‏ كنندگان آنها، با طواف‏ كنندگان كعبه و بيت‏ الحرام و سعى‏ كنندگان بين صفا و مروه و مقايسه شوند. طواف بيت عقيق و سعى بين صفا و مروه پرستش سنگ نيست، بلكه پرستش خداى جبار است كه اين خاك را برگزيد و ما را به عبادت در آن فراخواند. در زيارت قبر ولى خدا نيز مطلب همين است و كسى كه بندگان رحمان را به بندگان بُتان تشبيه كند، دروغى بزرگ بسته است. هدايت يافتن با پرتو معارف اهل ‏بيت عليهم ‏السلام ابراهيم تمبو مى‏ گويد:
با گذشت روزها، معرفت و سطح شناختم از طريق علوم و معارف اهل ‏بيت عليهم‏ السلام بيشتر شد و به همين دليل تصميم گرفتم بعد از تكميل تحصيلات آكادميك، در پايتخت كشورم به يكى از حوزه ‏هاى علمى شيعه بروم تا از علوم آل محمد صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله بهره‏ اى واقعى به دست آورم. پس از آن به يارى خدا توانستم گنجينه معرفتى گسترده ‏اى از علوم اهل‏ بيت عليهم‏ السلام را در قلب خود جاى دهم كه اين سرمايه معرفتى درتمام مراحل زندگى به يارى من آمد تا بتوانم با عزمى راسخ و اراده ‏اى قوى تمام سختى‏ ها را پشت سر بگذارم.

************************************************************
1. مالاوى در جنوب افريقا و در كناره سواحل درياچه مالاوى واقع شده و با كشورهاى تانزانيا و زامبيا و موزامبيك هم‏ مرز است، جمعيت آن بالغ بر پانزده ميليون نفر بوده كه 35% آن مسلمان و بقيه از مسيحيان و اديان ديگر هستند، شيعيان نزديك به پنج هزار نفر مى‏ رسند كه از مهاجران و بوميان ساكنان كشور تشكيل مى‏ شوند.
2. سوره فاتحه، آيه 5.
3. سوره توبه، آيه 31.
4. سوره يوسف، آيه 40.
5. سوره زمر، آيه 3.
6. سوره زمر، آيه 14.
7. لسان العرب؛ ج9، ص 10.
8. سوره اسراء، آيه 23.
9. مفردات؛ ص 542.
10. قاموس المحيط؛ ج 1، ص 431.
11. سوره اسراء، آيه 24.
12. سوره بقره، آيه 34.
13. سوره نحل، آيه 36.
14. سوره انبياء، آيه 25.
15. سوره يوسف، آيه 100.
16. سوره حج، آيه 29.
17. سوره بقره، آيه 158.
18. سوره بقره، آيه 125.
19.  نك: جعفر سبحانى، مفاهيم قرآنى، ج 1، ص 404.
20. سوره حجر، آيه 96.
21. سوره فرقان، آيه 68.
22. سوره مريم، آيه 81.
23. سوره انعام، آيه 19.
24. سوره مؤمنون، آيه 91.
25. سوره انبياء، آيه 22.
26. سوره اسراء، آيه 42.
27. سوره صافات، آيه 5.
28. سوره آل‏ عمران، آيه 51.
29. سوره انبياء، آيه 92.
30. سوره مائده، آيه 72.
31. سوره بقره، آيه 125.
32. سوره بقره، آيه 255.
33. سوره زمر، آيه 3.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page