٣٣. رمضانى عمار

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

رمضانى عمار به سال 1973 ميلادى در كشور روآندا تولد يافت، تحصيلات را در مدارس اهل‏ تسنن تا مرحله دبيرستان ادامه داد و فارغ‏ التحصيل شد. پس از آن به مدرسه وهابيت (كنيا) منتقل گشت، به سال 1989 ميلادى در شهر (مومباسا) كشور كنيا در اثر رفت و آمد بسيار در مؤسسه (بلال مسلم) به مذهب تشيع روى آورد.

بيدار شدن جان
رمضانى مى ‏نويسد: شناختم چيزى غير از شناخت ديگر افراد اهل ‏تسنن، ژرف و عميق نبود، زيرا كه ما ميراث ديگر مذاهب را نمى‏ خوانيم، و با آنها مراوده نداشتيم تا بينش صحيحى در مورد آنها داشته باشيم و تمام آنچه را كه مى ‏دانستيم بهتان بود، اين كه آنها قرآنى غير از قرآن موجود نزد مسلمانان دارند و يا قائل به خيانت جبرييل هستند، و ازدواج موقت نزدشان امرى مشروع و حرام شمرده نمى‏ شود.

اختلاف فقهى ميان مذاهب اسلامى
از آن سرى مسائلى كه مرا به خود مشغول ساخت، و باعث شد تا يك حساب‏ رسى به انديشه ‏هايم بدهم، اختلاف بسيار زياد فقهى ميان مذاهب چهارگانه بود، متوجه شدم آراى فقهى با هم‏ديگر در تضادند يا با هم سر سازگارى ندارند، و هركدام از آنها ادعا مى‏ كند كه آنچه انجام مى ‏دهند مطابق سنت پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله است. جالب اين‏ جاست كه با تأملى كه انجام دادم، ديدم اصلاً منابع استنباط حتى از قرآن و سنت پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله فراتر رفته و به رأى شخصى و استحسان مى‏ انجامد. و آنها را با توجه به دستگاه حكومتى و پشتيبانى آن صادر مى‏ كردند و از اين رو بر خودم لازم ديدم تا حقيقت اين پيشوايان چهارگانه اهل ‏تسنن را خوب ملاحظه كنم. كسى كه آثار برجا مانده از تاريخ را دنبال كند، خواهد ديد كه پس از فتوحات اسلامى و به ‏خصوص در نيمه اول حكومت امويان، فعاليت‏ هاى علمى بسيار زياد شده بود. طورى كه مذاهب توسعه يافته و پيروان آنها روز به روز زياد مى‏ شد. ولى در صفحه جاودانگى تاريخ اسلامى مذاهب پايدار نبوده و از حيطه مذاهب كنار رفتند. طورى كه ديگر منقرض شدند، هرچند كه داراى پيروان بى‏ شمارى هم بودند، و پيشوايان اين مذاهب در عهد خود و از ديدگاه اهل علم داراى پست رياست مذاهب بودند.

مذاهب منقرض شده اسلام
مى‏ توان اسامى ذيل را به عنوان نمونه براى عنوان مذكور يادآور شد:
1. مذهب شلبى؛
2. مذهب حسن بصرى؛
3. مذهب أعمش؛
4. مذهب الأوزاعى؛
5. مذهب سفيان الثورى؛
6. مذهب البت بن سعد؛
7. مذهب سفيان بن عيينة؛
8. مذهب داوود ظاهرى.

مذاهب باقى مانده اهل تسنن
اهل‏ تسنن به اتفاق، قائل به وجود مذاهب چهارگانه ذيل هستند، و بر اين باورند كه پيشوايان اين مذاهب كسى هم‏ طراز آنها نمى ‏باشد:
1. مذهب اباحنيفه؛
2. مذهب مالك بن أنس؛
3. مذهب شافعى؛
4. مذهب أحمد بن حنبل.
اين مذاهب در بستر اسلامى داراى جايگاهى براى خود هستند و علت آن حمايت حاكمان از آنها است، به همين دليل در نوعى از هاله هيبت و اعتبار فرو رفتند. و همين امر نيز باعث انتشار آنها گرديد. و اگر اين نمى‏ بود همانند ديگر مذاهب يادشده منقرض مى‏ شدند.

علل ايجاد مذاهب چهارگانه اهل تسنن
در ادامه به پيدايش و انتشار مذاهب چهارگانه اهل تسنن مى ‏پردازيم:
 
الف) مذهب حنفى
اين مذهب متكى بر كاربرى رأى و قياس در استنباط احكام شرعى است، طورى كه پيشواى آن مى ‏گويد: «آنچه از پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله به من رسيد بر هر دو ديدگان است، و آن چه از صحابه به ما مى‏ رسد برگزيده خواهد شد، و در غيراين مورد، آنها مردانى هستند و ما نيز مردانيم» و در مطلب ديگرى مى‏ گويد: «اگراز طريق اصحاب پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله به ما خبرى برسد آن را برخواهيم گزيد، و از حدّ قول آنها خارج نخواهيم شد و اگر از تابعين باشد در اين صورت نخواهد بود».
لازم به ذكر است كه اباحنيفه شاگرد امام جعفر صادق عليه ‏السلام بود. و گفته وى «اگر وجود آن دو سال نم ى‏بود، نعمان به هلاكت مى ‏رسيد» (1) ميان تذكره ‏نويسان بسيار مشهور است.
هنگامى كه حكومت عباسى زمام امور را در دست گرفت، مسأله افتا و قضاوت دادگاه ‏ها را به دست اهل رأى و قياس سپردند و نقش ابايوسف قاضى، شاگرد مشهور اباحنيفه در نشر اين مذهب بسيار مهم بود، او مذهب حنيفه را گسترش داد، به طورى كه هارون ‏الرشيد بدون وى قاضى يا مفتى منصوب نمى ‏كرد (2) . اگر به مقوّمات ذاتى اين مذهب نگاه شود، ملاحظه خواهد شد كه چهار نفر مسائل و قضاياى اين مذهب را ساخته ‏اند، على‏ رغم اين كه در خيلى موارد با ابوحنيفه اختلاف‏ نظر داشتند. اين افراد دايره اين مذهب را بسيار وسيع نموده و با استفاده از حيله‏ هاى شرعى در انتشار و گسترش آن تلاش كردند.

1. ابايوسف قاضى: او به مذهب ابوحنيفه بسيار خدمت نمود، وكتاب‏ هايى در آن تصنيف نموده و حديث را در مذهب اباحنيفه تزريق كرد. طورى احمد بن عمار ابامالك در خصوصش مى ‏گويد: «اگر او نبود، اباحنيفه و اباليلى اصلاً ياد نمى‏ شدند، ولى او بود كه دانش آنها را نشر داد» (3).
2. محمد بن حسن شيبانى؛
3. زفر بن هذيل؛
4. حسن ‏بن زياد اللؤلؤى.

ب) مذهب مالكى
اين مذهب به مالك ‏بن أنس منسوب است، بخشى از دانش‏ ها را نزد امام جعفر صادق عليه ‏السلام آموخت. مالك همانند اباحنيفه در ابتداى كارمورد فشار قرار گرفت، چرا كه حكومت عباسيان بر او سخت مى ‏گرفت. ولى در دوران منصور دوانيقى به او اهتمام ورزيده شد و اعتبارى خاص به او داده شد، به طورى كه او را به مرجع دينى دولت معرفى كردند. و مردم را وادار نمودند تا آن را پيشواى فقهى خود قراردهند. و اين دو مذهب بر اساس پشتوانه قدرت انتشار يافت. ابن‏ حزم اندلسى در اين‏ خصوص مى ‏گويد:
«دو مذهب وجود دارد كه در ابتدا بر اساس رياست و سلطنت انتشار يافتند: يكى مذهب اباحنيفه و ديگرى مذهب مالك» (4).
مالك ‏بن انس پس از كتاب خداوند و سنت پيامبر صلى‏ الله عليه‏ و ‏آله بر اجماع و قياس و استحسان و اجماع اهل مدينه... عمل مى‏ نمود، و درخصوص مسأله اخير ـ اجماع اهل مدينه ـ بر اين باور است كه آنها به ناسخ و منسوخ و سنت و عمل صحابه آگاهند ـ داراى كتاب (الموطأ) مى ‏باشد و آن را در روزگار منصور تأليف نموده و نيز از وى رسائلى برجا مانده كه شاگردش أسد بن فرات نيشابورى آن را گردآورى نمود.

ج) مذهب شافعى
مذهب مورد نظر به محمد بن ادريس شافعى منسوب است، و اين مذهب در مصر بسيار انتشار يافت، به‏ خصوص در ايام صلاح ‏الدين ايوبى كه او اين مذهب را برگزيد تا به واسطه آن دولت فاطميان و پيروان آنها را نابود كند. به همين خاطر ملاحظه مى‏ شود كه مذهب شافعى مورد اهتمام و توجه سلطه ايوبى بوده است. شافعى دانش خود را از جماعتى فرا آموخت، كسانى مانند: مالك ‏بن انس، سفيان عيينه.  شافعى داراى مَنشى ميانه ‏رو، ـ ميان رأى و حديث ـ بود، و خودش در اين مورد مى ‏گويد:
اصل عمل نمودن به قرآن و سنت پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله است. و اگر چيزى ملاحظه نشد به‏ وسيله آنها قياس صورت مى‏ گيرد، و اگر حديث از پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله نقل شده باشد، و صحيح‏ الاسناد باشد، پس سنت محسوب مى ‏شود. اجماع از خبر مفرد [ خبر واحد ] بزرگ‏ تر [ مقبول ‏تر ] است و صورت حديث همان ظاهرش مى‏ باشد (5) .

د) مذهب حنبلى
اين مذهب به احمد بن حنبل منسوب است، در ايام متوكل عباسى اعتبار و ارزش بالا به وى داده شد. با وجود اين كه پيش ‏تر در ايام معتصم به شدت مورد ستيز قرار مى ‏گرفت. احمد در برهه ‏اى از زمان با شافعى همراه شد و از وى كسب دانش نمود. پشتيبانى حكومت آن دوران باعث نفوذ حنبلى ‏ها در بغداد و حومه آن شد و ديگر مذاهب مخالف نيز مورد هجوم و آزار و اذيت آنها قرار گرفت. اين مذهب به پيروان زيادى دست نيافت، چون كه ديرتر از مذاهب قبل پيدايش يافت به طورى كه تا سرحد فراموشى نيز رفت، ولى با پيدا شدن ابن‏ تيميه و شاگردش ابن‏ هيثم جوزى روح ديگرى در آن دميده شد. و پس از آن نيز محمد بن عبدالوهاب نجدى اين مذهب را برگزيده و بر انديشه فكرى آن حركت كرد.
احمد در فتوا به نص و آنچه كه اصحاب پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله بدان فتوا نموده، و احاديث مرسله، ضعيف، قياس، استصحاب و مصالح مرسله ديگر اعتماد مى‏ كرد. از اين ‏رو ملاحظه مى ‏شود كه پشتيبانى حكومت‏ ها از اين مذهب مهم‏ ترين نكته در انتشار آن است. به طور كلى در مذاهب چهارگانه كتاب و سنت به تنهايى محور اصلى آرا قرار نمى ‏گيرند بلكه آرا و نظرهاى فردى در آن دخيل مى‏ شود.

در اين‏ خصوص ملاحظه مى‏ كنيم:
1. مالك:
من بشرى بيش نيستم كه گاهى درست عمل مى‏ كنم و گاهى غلط، آنچه را كه موافق با كتاب و سنت باشد به آن عمل كنيد و اگر خلاف آن بود به او عمل نكنيد. (6)

2. ابوحنيفه:
اين رأى من است، و اين بهترين چيزى بود كه به نظر من رسيد، و اگر كسى خلاف اين رأى را تقديم كند او را نيز قبول خواهم داشت. (7)

3. شافعى:
اگر حديث درست در آمد و سخنانم مخالف آن، سخنم را به ديوار بكوبيد. (8)

مذهب اهل‏ بيت عليهم ‏السلام
در ميان مذاهب، مذهب اهل ‏بيت عليهم ‏السلام، اعتماد به ذات خود داشت بدون اين كه چيزى از خارج بر او تحميل يا اضافه شود. و اين با وجود اين كه مذهب اهل بيت عليهم ‏السلام مورد تهمت فراوانى قرار گرفت كه مهم ‏ترين آنها خروج از چهارچوب دين اسلام بود. علت اصلى استمرار و جاودانگى اين مذهب استفاده از تعاريف و آموزه ‏ها به ‏طور مستقيم از پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏ آله به ‏واسطه عترت پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله مى ‏باشد. عترتى كه براى حفظ اين مذهب چه رنج‏ ها كه تحمل نكرده تا شاخصه‏ هاى آن بدون تأثيرپذيرى از حكام، خالص و ناب محفوظ بماند.

علت چالش ميان مذاهب چهارگانه اهل تسنن
رمضانى مى‏ نويسد: با ملاحظه سيره مذاهب چهارگانه و كردار و منش آنها، بسيار به شگفت افتادم، ابتدا تصور كردم كه آنها ميان خود هيچ‏ گونه كشمكشى ندارند، چون كه از يك منبع واحد استفاده مى ‏كنند كه همانا سنت پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله است، ولى ملاحظه كردم كه كشمكش موجود ميان آن مذاهب در تمام ادوار بسيار دردآور و خطرناك است، و تا جايى رسيده كه همديگر را مورد تكفير قرار داده و در برخى موارد منازعه سختى ميان آنها صورت گرفته است كه خون بر زمين ريخته شده و دارايى‏ ها به باد رفته و حرمت‏ ها دريده شده است. تاريخ گوشه‏ هايى از اين كشمكش ‏ها و منازعه ‏ها را به تصوير كشيده است و مى‏ توان برخى از آنها را ملاحظه نمود:

1. محمد بن موسى حنفى قاضى دمشق ، او مى‏ گويد: اگر توان داشتم براى شافعى‏ ها جزيه تعيين مى‏ كردم. (9)
2. اباحامد طوسى شافعى ، او مى ‏نويسد: اگر من توانى در بساط داشتم جزيه را بر حنبلى ‏ها واجب مى‏ ساختم. (10) و بايد توجه داشت كه جزيه فقط بر كافر واجب مى‏ شود.
3. اباحاتم بن جاموس ، حنبلى مى‏ گويد: هركس حنبلى نباشد، مسلمان نيست. (11)

حجيت تشيع در برابر مذاهب چهارگانه
رمضانى مى ‏نويسد: اين مسائل و ديگر قضايا همانند منابع تشريعى كه اين مذاهب به آنها، به جاى قرآن و سنت اعتماد نموده باعث شدند تا به ‏طور قطع قائل به عدم شريعت آنها شوم، زيرا كه در يافتم قضيه استحسان و قياس و مصالح مرسله و قول اصحاب پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله و رأى شخصى، هيچ‏كدام با فرموده خداوند سر سازگارى ندارد، آن‏جا كه مى ‏فرمايد:
 
«و ما اين قرآن را بر تو نازل كرديم، تا آنچه را كه به سوى مردم نازل شده براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند». (12)
ملاحظه كردم كه برخى دانشمندان اهل‏ تسنن ادله قاطعى بر عدم حجيت تعدادى از اين مصادر تشريعى وارد ساخته ‏اند. مى ‏توان به شوكانى در اين ‏خصوص اشاره كرد.
شوكانى قول صحابى را حجيت نمى‏ شمارد، او مى ‏گويد: «حقيقت اين است كه قول صحابى حجت نيست، چرا كه خداوند پيامبرى را براى اين امت برانگيخته و كسى جز پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله را نداريم،اصحاب و تابعين همه ملزم به پيروى از سنت و كتاب خداوند هستند. و هركس كه بر اين باور است كه حجيت دينى بر غير اين دو مورد انجام مى‏ گيرد، درواقع قائل به چيزى شده كه در دين خداوند ثابت نشده است».
جاى بسى شگفتى است احمد بن حنبل، كسى كه قول صحابه راحجت مى‏ داند بر اساس هوا و هوس و ميل خود به آن عمل مى ‏كند، و چنين مى‏ پندارد كه حجيت تابع مزاج فرد مكلف است.
از محمد بن عبدالرحمان صيرفى چنين وارد شده است: به احمد گفتم: اگر اصحاب پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله درخصوص مسأله با هم اختلاف ‏نظر پيدا كردند، آيا امكان دارد كه گفته‏ هاى آنان را مورد ملاحظه و مناقشه قرار دهيم تا رأى درست شناخته شود و به آن عمل گردد؟
گفت: اين امر جايز نيست.
گفتم: راه‏ حل چيست؟
گفت: هركه را دوست داشتى تقليد كن.
 
رمضانى مى‏ نويسد: اين اثر مرا از درون تكان داد، زيرا كه من و برخى افراد اهل‏ تسنن، گفته‏ هاى اين افراد را مورد تعبّد قرار مى ‏داديم، و آن هم چه افرادى؟! افرادى كه زمان، آراى آنها را از بين برده است. آرى، تحقيق و بررسى‏ هاى فراوان و مقايسه مذهب تشيع با مذاهب چهارگانه اهل تسنن به حقانيت مذهب تشيع پى برده و به آن گرويدم.

************************************************************
1. نك: الآلوسى، مختصر تحفه اثنى عشرية، ص8.
2. نك: مقريزى، المواعظ والاعتبار، ج 4، ص 1449؛ عبدالبر، الانتفاء، ص172.
3. نك: اباحنيفه ذهبى، مناقب، ص43.
4. نك: ابن‏ خلكان، وفيات‏ الاعيان، ج 6، ص 144.
5. ر.ك: احمد امين، ضحى‏ الاسلام، ج2، ص223؛ محمد سلام، مناهج‏ الاجتهاد، ص650.
6. تاريخ اسلام ذهبى، حوادث 2171: ص 327؛ آلوسى، جلاءالعينين، ص199؛ مجموعه‏ الرسائل المنبرية، ج3، ص105.
7. اباحنيفه ذهبى، مناقب، باب قوله فى‏ الرأى، ص21؛ اباحنفيه هيثمى، مناقب، فصل11، ص 35.
8. الذهبى، سير أعلام، ج10، ص35؛ دهلوى، حجه‏ اللّه‏ البالغة، ج1، ص292.
9. تاريخ اسلام ذهبى، حوادث سال 501، ص148.
10. همان، حوادث سال 567، ص298.
11. ذهبى، تذكره‏ الحفاظ، ج 3، ص 1187.
12. سوره نحل، آيه 44.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page