يوسف به سال 1954 ميلادى در شهر سليمانيه عراق ديده به جهان گشود و در فضاى خانواده اى از تبار كُرد كه معتقد به مذهب شافعى بودند پرورش يافت. در كسب دانش مراحل را يكى پس از ديگرى طى نمود تا مدرك ليسانس را در رشته اقتصاد و مديريت به دست آورد.آن گاه در سمت معاونت مدير عمومى آمار شهر سليمانيه مشغول به كارشد. در اثر مطالعه كتاب مفاتيح الجنان شيخ عباس قمى به سال 1997 ميلادى در زادگاهش به مكتب تشيع ره يافت.
بر كرانه هاى مفاتيح الجنان
يوسف مى گويد: روزى از روزها تقدير الهى برايم چنين خواست تا با يكى ازايرانيان ديدارى داشته باشم، و اين فرد ايرانى هديه اى به من داد كه كتاب مفاتيح الجنان بود. پس از بازگشت به خانه حس كنجكاويم گل كرد و شروع به مطالعه محتواى آن نمودم، صفحات كتاب را ورق زدم وبرخى از پاراگراف هاى آن را خواندم، احساس كردم كه كتاب بسيار دلنشين و مفيدى است. ادعيه موجود در آن تعجب مرا برانگيخت، به طورى كه در اثر خواندن ادعيه و تأمل در مضمون آن ها، حالت باصفايى در درونم احساس كردم و خشوع مرا فرا گرفت. ديدم كه دعاها كنزى با عظمت از معارف و مفاهيم الهى است و ارتباط به سزايى با شؤون فردى و اجتماعى دارد. و در واقع نوعى مدرسه به شمار مى آيد، كه توان تربيت و فرهنگ بخشيدن به خواننده را دارد. باعث مى شوند كه فرد نگاهى فراگير براى شناخت خويش داشته باشد.
يوسف در ادامه مى گويد: دوست داشتم همانند اين ادعيه و زيارات مستحبه در مؤلفات ما بودند [ ولى وجود ندارند] و بايد متذكر شوم كه نظير آنها را در هيچ جايى نيافتم كه اين چنين بر روان تأثيرگذار باشند. از اين طريق شناختم كه سخنان اهل بيت عليهم السلام سرتاسر نور و شأن آنها هدايت است، زيرا كه با هدايتى خاص از جانب خداوند بر زبان آنها جارى مى گردد.
كرانه هاى خرم دعاى ندبه
لازم به ذكر است دعاى ندبه در وهله اول باعث مى گردد كه انسان به يك سرى حقايق تاريخى ملتفت شود كه چه بسا از آنها غافل بوده و اين را مى توان از گذر مضامين وارد شده ملاحظه نمود، كه چگونه مصايب مختلف پيش آمده بر عترت پيامبر صلى الله عليه و آله پس از رحلت به وجود آمد. دعاى ندبه، گوياى اين واقع است كه زمين از وجود فردى از افراد عترت پيامبر صلى الله عليه و آله خالى نمى ماند. در هر زمان مى بايستى فردى از اهل بيت عليهم السلام در آن باشد تا نماينده خداوند بر روى زمين باشد و مبيّن علل اصلى اتصال ميان آسمان و زمين باشد. در حقيقت مؤمنان در دعاى ندبه، امام زمان خود را صدا مى زنند و توسط آن، احساس درونى خود را كه در اثر غيبت ايشان به تاب مى آيد بيان مى دارند. آنها اين دعا را به عنوان وسيله اى جهت محكوم ساختن ظلم مى خوانند، و دعا باعث مى شود تا در درون انسان نوعى بينش به وجود آيد تا از شناخت حقايق غفلت نورزد و هميشه آماده فرج و ظهور امام زمان عليه السلام باشد.
لبيك گفتن به بانگ فطرت
يوسف درباره چگونگى روى آوردن به تشيع مى گويد: پس از اين كه با معارفى از دين توسط دعاهاى كتاب «مفاتيح الجنان» آشنا شدم، برايم اشتياق حاصل شد تا بحث را در مورد تشيع و باورهاى آنان آغاز كنم، به همين دليل از برخى افراد اطراف خود سؤالاتى را در مورد مذهب تشيع پرسيدم، ولى چون اين افراد اطلاعى از اين مذهب نداشتند نتيجه شايان توجهى نصيبم نشد. تا اين كه روزى به نيت صله ارحام، به سمت بغداد حركت كردم تا يكى از بستگان را ببينم، در آنجا با دانشمندى از شيعيان ملاقات داشتم و از او سؤالاتى پرسيدم. ديدار خيلى كوتاه بود ولى آن قدر اثر به سزايى بر درونم گذاشت كه از همان لحظه تصويرى از تشيع در ذهنم تبلور پيدا كرد كه پس از اين باز با عده اى از شيعيان ديگر آشنا شدم، و بحث را با آنها از سر گرفتم، و توانستم سؤالات گوناگونى را انجام دهم، كه مهم ترين آنها يك سرى مسائل گنگ و مبهم در ذهنم بود. پس از آن به مطالعه كتاب (مراجعات) سيد شرف الدين عاملى و كتاب (آن گاه هدايت شدم) آقاى تيجانى روى آوردم، ولى با اين وجود ـ در آن زمان ـ جدالى شديد در درونم وجود داشت، لذا از خداوند خواستم تا مرا به راه راست هدايت كند، تا اين كه دعايم مورد اجابت واقع شد و به همين خاطر در سال 1997 ميلادى توسط يكى از برادران شيعه، آگاه شدم و تحت نظر وى به آموختن فروع دين به روش و منش اهل بيت عليهم السلام پرداختم.
٢٠. يوسف برزنجى
- بازدید: 608