مولوى امير محمد به اين دليل مذهب شيعه اماميه را پذيرفت كه مشروعيت خلافت ابى بكر براى او ثابت نشده بود؛ زيرا نصّى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد او وجود نداشت و خداوند متعال مى فرمايد: «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ». به علاوه مطمئن بود كه ابوبكر فدك را ازحضرت زهرا عليهاالسلام غصب كرد.
مولوى امير در سال 1331 قمرى در «تونسه» پاكستان در قبيله اى معروف به قريش، متولد شد. او نيز با عقيده رايج بين مذاهب چهارگانه كنونى كه عقايد پيشينيان خويش را بدون مطالعه و بررسى مى پذيرند، بزرگ شد ـ باورى كه خلافت ابوبكر و بعد عمر و عثمان را صحيح مى دانست ـ با اين فرق كه او با وجود اين كه مذاهب چهارگانه را قبول داشت، منزلتى را براى اميرالمؤمنين عليه السلام قائل بود كه در هيچ يك از خلفاى قبل از ايشان نمى ديد.
بعد از تحقيق و جست وجو در مورد خلافت ابوبكر برايش ثابت شد كه اين خلافت باطل بوده، و خلافت شرعى، حق اميرالمؤمنين عليه السلام است كه آنها از ايشان غصب كردند.
دليل گرايش جديد خود به مذهب شيعه را تحت عنوان «علت تشيع» چنين بيان مى كند: براى شناخت حقيقت و گريز از باطل، به سراغ مرحوم حضرت مولا مولوى فيض محمد (لكهيالوى) رفتم و با ايشان گفت وگو كردم كه به موضوع خلافت شرعى و فدك غصب شده اختصاص داشت. ازجمله مطالبى كه ايشان از طريق كتب اهل سنت برايم روشن ساخت، اثبات بى چون و چرايى خلافت اميرمؤمنان و غصب حق آن حضرت بود. ايشان گفتند كه هيچ دليلى بر صحت خلافت ابوبكر نداريم والبته به طريق اولى خلافت كسانى كه بعد از او آمدند نيز باطل است و هيچ توجيه شرعى ندارد.
هم چنين ايشان با استفاده از متن بخارى و مسلم و كتاب الامامه والسياسه اثبات كرد كه خلفا حق فاطمه زهرا عليهاالسلام را غصب كردند و آن حضرت در حالى كه از ابوبكر و عمر رنجيده خاطر شده بودند، ازدنيا رفتند . (1)
او با استناد به كتاب يادشده بيان كرد كه حضرت زهرا عليهاالسلام به شيخين فرموده بود: «من بعد از هر نماز شما را نفرين مى كنم!» (2)
كاملاً روشن است كه ممكن نيست حق فاطمه زهرا عليهاالسلام را كسى غصب كند و آن شخص مسلمان باشد. اين جمله آخر تأثير زيادى برمن گذاشت و حجت را بر من تمام كرد تا مذهب حق را بپذيرم وخداى جهانيان را بر اين نعمت شكر و سپاس گويم.
************************************************************
1. شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد: ج2، ص20.
2. الامامة و السياسة: ج1، ص14.