اسامه در سال 1978 ميلادى در شهر كيوغاماى تانزانيا ديده به جهان گشود و در مدارس فرقه وهابيت مشغول به تحصيل شد. او درسال 1993 ميلادى در اثر مطالعه كتب شيعيان به ‏خصوص مستبصران، به مذهب اهل ‏بيت عليهم ‏السلام گرويد.

فرق ميان ديدن و شنيدن
اسامه مى‏ گويد: در مدرسه دينى «التوحيد» همانند خيلى از شاگردان مدرسه مشغول تحصيل بودم، درس‏ ها در علوم گوناگون و به ‏خصوص اعتقادات بودند، علوم عقايدى كه گذشتگان مرز آنها را با مداد قرمزمشخص كرده بودند، و اجازه نمى‏ دادند تا در مورد آنها سؤال يا نظرى داده شود. در آن زمان و فضاى آموزشى سخن ناخوشايند در مورد شيعيان بسيار مى‏ شنيدم. علاقه‏ مند شدم كه حقيقت را كشف كنم. اولين گامى كه برداشتم اين بود كه به بحث و بررسى و سؤال كردن از استاد يكى از اساتيد مدرسه در مورد باورهاى اعتقادى شيعيان بپردازيم. او به من گفت: آنها مسلمانند و مشكل اصلى آنها سجده بر مهر و جايز نمودن ازدواج موقت است... ولى با وجود اين از جايگاه علمى و فرهنگى ويژه ‏اى نزد مسلمانان و جهان برخوردارند.
همين مطالب بعدها نقطه آغاز بحث و بررسى دقيق من در مورد شيعيان شد. در ابتدا لازم بود كه خود وارد عرصه تحقيق شوم و بهترين راه را ديدار با خود شيعيان موجود در شهر و صحبت و گفت ‏وگو با آنها ديدم. پس همين كار را كردم و به سوى يكى از مساجد شيعيان رفتم. وقت نماز مغرب بود، نماز را با آنها به صورت جماعت خواندم. هنگام نماز به چگونگى اداى آن و كيفيت سجده خوب توجه نمودم. متوجه شدم مسأله برخلاف آنچه كه مشايخ ـ اساتيد ما ـ بيان مى‏ كنند وجود دارد؛ زيرا كه ديدم برخى بر مهر و برخى بر برگ درختان و يا چوب سجده مى‏ كردند، به نزد استادم بازگشتم تا حقيقت اين امر را خوب جويا شوم، ولى او با شگفتى فراوان به من گفت: شايد روش خود را تغيير داده ‏اند.

اولين گام‏ ها براى شناخت تشيع
با گفته‏ هاى استادم خوب قانع نشدم، و به همين دليل براى اطلاع گسترده از شيعيان، وارد يكى از مدارس شيعى به نام «دارالهدى» شدم و بدون اين كه حقيقتم را فاش كنم مشغول تحصيل شدم تا شايد بتوانم با كسب دانش در اين مدرسه و تبحر در متون آموزشى آنها، راز اين طايفه برايم برملا شود. پس از گذشت مدتى پدرم را از موضوع مطلع ساختم، او گفت نهايت تلاش خود را براى شناخت مذاهب به ‏كار گير و خوب به سخنان آنها گوش كن، و از بهترين آنها پيروى كن.
سخنان پدرم مرا براى مطالعه هرچه بيشتر تشويق كرد، و از اين رو به مقارن ‏سازى ميان باورها و عقايد مذهب جعفرى و ديگر مذاهب پرداختم.

شيعيان و سجده بر مُهر
از سرى مسائلى كه آن را به ميز بحث كشاندم، مسأله سجده وصحت سجود بر آنچه كه جايز و غيرجايز است. ديدم كه شيعيان، سجده را جز بر زمين بر چيز ديگرى جايز نمى‏ دانند. سجده كردن برخاك و شن و سنگ و همانند آن، نزد آنان جايز است. و نيز آنچه را كه از زمين مى‏ رويد، مشروط بر اين كه قابل خوردن يا پوشيدن نباشد.علاوه بر اين سجده كردن بر آنچه از اسم زمين خارج باشد يعنى: طلا، نقره، مس جايز نمى ‏باشد. و هم‏چنين سجده بر لباس‏ ها و پارچه و فرش و پشم و پوست صحيح نمى ‏دانند.

دلايل كلى سجده كردن بر زمين
دلايل كلى سجود، از آن جمله از رواياتى هستند كه توسط اهل‏ بيت عليهم‏ السلام از پيامبر صلى ‏الله ‏عليه و‏ آله به‏ طور خاص نقل شده است و مى ‏توان خلاصه آنها را به صورت ذيل مشاهده نمود:
دليل اول: حديث متواترى كه از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله نقل شده كه ايشان درآن مى ‏فرمايند: زمين برايم مسجد و طهارتگاه قرار گرفته است.(1) دليل موجود در اين حديث جايز بودن سجود بر زمين است. و صورت استدلال در واژه «سجد» واقع شده است. كه همانند محل سجود به شمار مى ‏رود. و آنچه اين را تأييد مى ‏كند حديث ابا امامه است، وى از پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله روايت مى ‏كند:
زمين براى من و امتم مسجد و طهارتگاه قرار گرفته است هر كس كه نماز او را فرا گرفت مسجد و طهارتگاهش حاضر است. در اين حديث نيز محل نماز به (مسجد) دلالت نمى ‏كند كه منظور موضع سجده است، يعنى زمين موضع سجده قرار گرفته است.
شمس حق ‏آبادى همين معنا را قائل شده و مى‏ گويد: (مسجد) يعنى موضع سجده، و سجود جز به آن اختصاص پيدا نمى‏ كند.

دليل دوم: حديثى كه در آن لزوم چسباندن پيشانى بر زمين و استقرار يافتنش از پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله نقل شده است كه مى‏ فرمايد: اگر يكى نمازى به ‏پا داشت، پيشانى و بينى خود را بر زمين بچسباند تا آن حد كه خاك از آن بيرون آيد و اين حديث داراى الفاظ متعددى است. و نيزحديثى وجود دارد درخصوص اين مسأله كه توسط ابن‏ عباس نقل شده است كه مى گويد: هر كس پيشانى و بينى خود را بر زمين نچسباند، نمازش مورد قبول واقع نمى ‏شود. (2)

لحظه تحوّل و بيدارى
اسامه مى‏ گويد: شيعيان دوازده امامى را ديدم جز به آنچه كه در كتاب خدا آمده و پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله و اهل‏ بيتش به آن عمل نمودند، چيز ديگرى نمى‏ گويند.آنچه كه حقانيت مذهب اهل ‏بيت عليهم ‏السلام را نزد من بيشتر افزود، همان شناختى است كه من نسبت به آنها پيدا كردم و آن مبنى بر اين كه جايگاه با اهميت آنها در نگهبانى از شريعت محمدى بسيار رفيع و بلند مرتبه مى ‏باشد. و علاوه بر آن روايات ياد شده از پيامبر اكرم صلى الله‏ عليه ‏و ‏آله درشأن و منزلت آنها گوياى حقيقت پاك آنان است. علاوه بر آن سنت اسلام را مى ‏توان از آنها شناخت و به ‏كار بست، به همين دليل به مذهب آن ها گرويدم و شيعه شدم.

************************************************************
1. جعلت الارض كلّها لي و لأمتي و طهورا، فأينما أدركنا رجلاً من أعين الصلاة فعنده مسجده و عنده طهوره.
2. «من لم يلزم أنفه مع جبهته الأرض اذا سجد لم تجر صلاته» ر.ك: كنزالعمال، ج7، ص464،ح19802؛ المعجم ‏الوسيط، طبرانى، ج3، ص139، ح4111.

نوشتن دیدگاه