دست بالاى دست بسيار است

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

متوكل فكر همه جا را كرده بود و مى خواست به گونه اى ماهرانه آبروى امام را بريزد. به شعبده باز هندى گفت :
- مى توانى كارى بكنى كه على بن محمد كِنِف شود؟!
- چه جور كارى ؟
- نمى دانم ! هر كارى كه مى توانى انجام بده تا سرافكنده شود. اگر چنين كنى ، هزار دينار به تو مى دهم . شعبده باز از شنيدن پاداش ((هزار دينار)) دست و پاى خود را گم كرد. پول چنان او را سر مست كرده بود كه سر از پا نمى شناخت .
نقشه اش را به متوكل گفت . متوكل قهقه سر داد و گفت :
- آفرين ، آفرين بر تو! ببينم چه كار مى كنى !
به دستور شعبده باز نان هاى سبكى پختند و سر سفره ى ناهار گذاشتند. از امام دعوت كرد براى صرف ناهار به قصر بيايد. وقتى امام وارد شد و سر سفره نشست ، شعبده باز كنار امام نشست و منتظر ماند.
- بفرماييد. بخوريد. بسم الله .
امام به محض اين كه دست به سوى نان دراز كرد، شعبده باز با حركاتى عجيب و تكان دادن دست هايش ، نان را به عقب پرتاب كرد.
حضرت دست به سمت نان ديگرى دراز كرد. دوباره نان به هوا بلند شد و عقب تر افتاد. اين كار سه بار تكرار شد.
حاضران كه از درباريان و دوستان متوكل بودند، از خنده روده پر شده بودند و نيششان تا بنا گوش باز بود.
امام فهميد هدف چيست . آن گاه بر خواست و همه را از نظر گذراند. آن گاه به شير نرى كه يال و كوپال مهيبى داشت و روى پشتى نقش بسته بود، اشاره كرد و گفت :
- او را بگير.
امام به شعبده باز اشاره كرد. شيرى واقعى و خشمناك از پشتى بيرون جهيد و به شعبده باز حمله كرد. اين كار به قدرى با سرعت انجام شد كه امكان حركتى به هيچ كس نداد. شير درنده او را دريد و خورد. پس به جاى اوّلش ‍ بازگشت و دوباره به پشتى نقش بست !
برخى از حاضران از ديدن صحنه ى وحشتناك خورده شدن شعبده باز توسط شير، نزديك بود قالب تهى كنند. چند نفرى غش كرده بودند. گروهى زبانشان بند آمده بود و نمى دانستند چه بگويند. اصلا انتظارش را نداشتند و آنچه را ديده بودند، باور نمى كردند.
متوكل كه اوضاع را خراب ديد، برخاست و به حضور حضرت آمد و عرض ‍ كرد:
- اى على بن محمد! حقا كه تو از او شعبده بازترى ! آفرين ! خواستم مزاح كرده باشيم . حال بنشين غذايمان را بخوريم . واقعا كه دست بالاى دست بسيار است !
- به خدا قسم ! شعبده بازى نبود. اين ، قدرت خدا بود و ديگر هيچگاه شعبده باز را نخواهيد ديد. واى بر تو متوكل ! آيا دوستان خدا را به دشمنانش مى فروشى ؟ آيا دشمنان را بر ما ترجيح مى دهى ؟!
امام اين سخنان را گفت و رفت . خون شعبده باز روى زمين ريخته بود و حاضران هنوز به حال عادى بازنگشته بوند؛ حتى از نزديك شدن به عكس ‍ بى جان شير وحشت داشتند.(35)

- پاورقی -

 35 - بحارالانوار، ج 50، ص 147-146.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page