آیه 43 «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ .....»

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

 43 «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ»

 
ترجمه :
43. پس بپا بدار وجه خود را از براى دين ثابت و برپا از پيش آنكه بيايد روزى كه ديگر برگشتن نداشته باشد براى او از جانب خداوند. روزى كه از يكديگر جدا مى شوند و فرقه فرقه مى شوند[1] .
 
تفسير :
[عدم تقيه انبيا برخلاف ائمه ومؤمنين]
(فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ) در اقامه دين و بيان احكام آن و تبليغ رسالت كوتاهى نفرما، چنانچه در جاى ديگر مى‌فرمايد: (فَاصْدَعْ بِما تُوْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ * إِنّا كَفَيْناکَ الْمُسْتَهْزِئِينَ) الى قوله تعالى: (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى يَأْتِيَکَ الْيَقِينُ)[2]  نظر به اينكه در انبيا و رسل جاى تقيه و خوددارى نيست، چنانچه نوح  در مقابل يك دنيا مشرك و همچنين ابراهيم [در برابر مشركين ايستادگى كردند] ولو منجر به قتل و اسيرى و انحاى اذيت بشود، حتى سنگسارش كنند و در آتش اندازند و به دار زنند و زنده زير خاك كنند و بلاها و جسارت‌هاى ديگر به خلاف ائمّه و مومنين كه مى‌فرمايد :
«التَقِيَّةُ دِينِي و دِينُ آبَائِي»[3] .
 و مى‌فرمايد :
«لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ تَقِيّةَ لَهُ»[4] .
 لذا مى‌فرمايد: (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ) تا آخرين نفس كه در خطبة [حجة] الوداع، حديث ثقلين[5]  را بيان فرمود.
 (مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ) اجل رسيد تكليف پيغمبر ما همين اندازه بود. پس از رحلت، خداوند حفظ مى‌فرمايد: (إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ)[6]  و در عهده ائمه : و مومنين است حتى المقدور بايد نگاهدارى  كنند.
(يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ) روز قيامت از هم جدا مى‌شوند (فَرِيقٌ فِى الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِى السَّعِيرِ)[7]  و بيان فرقِ كفار و اهل جهنم و دركات متفاوته آن‌ها و درجات مومنين در جنت قبلاً بيان نموديم، اعاده لازم نيست غاية الامر در آيه سابقه فرمود: (وَ يَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ)[8]  و در اينجا مى‌فرمايد: (يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ).

_______________________________________________________

[1] .  ترجمه ديگر: پس به سوى اين دين پايدار روى بياور، پيش از آنكه روزى از جانب خدافرا رسد كه برگشت‌ناپذير باشد، و در آن روز مردم دسته دسته مى‌شوند.
[2] .   پس آنچه را بدان مأمورى ، آشكار كن و از مشركان روى برتاب كه ما شر ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد... و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو را فرا رسد.سوره حجر: آيات 94 ـ 99.
[3] .  تقيه كردن روش من وروش پدران من است. دعائم الاسلام: ج1، ص110؛ اوائل المقالات«مفيد»: ص216؛ عوالى اللالى: ج2، ص104 و بحار الأنوار: ج72، ص411، ح61.
[4] .  هر كه روش تقيه را در پيش نگيرد دين ندارد. من لا يحضره الفقيه: ج2، ص128،ح1928؛ وسائل الشيعة: ج10، ص131، ح3 و بحار الأنوار: ج64، ص303، ح34.
[5] .  حديثى متواتر از پيامبر اكرم  (صلی الله علیه و آله و سّلم) كه در آن به دو امانت نفيس وگرانبها (قرآن وعترت)سفارش كرده‌اند. «ثَقَل» در لغت به معناى هر شىء گرانبها و نفيس كه در حفظ آن بايد اهتمام شود گويند. حديث ثَقَلين كه در آن چون قرآن و اهل بيت در آن ثَقَلين خوانده شده‌اند به اين نام معروف است، حديثى صحيح است كه نزد علماى همه مذاهب اسلامى معتبر است و شيعه آن را از دلايل امامت وخلافت بلافصل اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (علیه السّلام) مى‌داند. الفاظ اين حديث در برخى روايت‌ها با هم اندكى اختلاف دارد كه درروايت محمد بن عيسى ترمذى در صحيح ترمذى از زيد بن ارقم، حديث چنين آمده است: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سّلم): «انى تارک فيكم الثقلين ما ان تمسكتم لن تضلوا بعدى، احدهما اعظم من الآخر، كتاب الله حبل ممدود من السماء الارض و عترتي اهل بيتي ولن يفترقا حتى يردا علي الحوض، فانظروا كيف تخلفوني فيهما». ر. ك: دانشنامه قرآن: ج1، ص920. «مدخل حديث ثقلين».
[6] .   بى‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرديم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود. سوره حجر: آيه 9.
[7] .   گروهى در بهشتند و گروهى در آتش. سوره شورى: آيه 7.
[8] .  همين سوره: آيه 14.