روايتهاى سطحى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

گذشته از روايتهاى ضعيفى كه با باورها و انديشه تابناك شيعى ناسازگارى دارند, روايتهايى نيز در ميان مجموعه تفسيرى مورد بحث, ديده مى شوند كه گرچه ناسازگارى روشن و آشكار با باورهاى مذهب شيعه ندارند, ولى ازنظر محتوا و مضمون, سطحى هستند و از هم گسيخته و سست و ب ا روايتهاى صادره از معصومان(ع), كه يكسره داراى متانت و ژرفا و استوارى و درقالب و مضمونهاى بلندند, سازگارى ندارند واينك ازباب نمونه به پاره اى ازاين روايتها اشاره مى كنيم:
الف. در تفسير آيه شريفه (انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون) گويد:
(قال جعفر: (وانا له لحافظون) على من اردنا به خيراً و ذاهبون به عمّن اردنا به شرّا.)58
جعفر گويد: ما ذكر را در مورد كسى كه درحق او خوبى خواسته ايم, نگه مى داريم و در مورد كسى كه براى او بدى خواسته ايم, از بين مى بريم.
اين مطلب, گذشته ازاين كه از انديشه (جبر) نشأت مى گيرد و ناساز با باور بيش تر مسلمانان است, مطلبى بسيار سطحى به نظر مى رسد.
ب: در تفسير آيه شريفه:(وما عندكم ينفد و ما عنداللّه باق) گويد:
(قال جعفر: ما عندكم ينفد ويعنى الافعال من الفرايض والنّوافل وما عند اللّه باق من اوصافه ونعوته لان الحادث يفنى والقديم يبقى.)59
جعفر گويد: هرچه در نزد شماست, فانى مى شود; يعنى فعلهاى شما از فرائض و نوافل است وآنچه در نزد خداست باقى است; يعنى اوصاف و ويژگيهاى اوست, زيرا حادث فانى مى شود و قديم باقى مى ماند.
نماى سخنان يادشده سست تر از سخنان يك سخنور عادى است, چه رسد به امام معصوم(ع) صادر شده باشد.
ج. درتفسير آيه شريفه(انّ ابنك سرق )(يوسف /81) گويد:
(قال جعفر: معناه ان ابنك ماسرق وكيف يجوزهذه القصة على نبى بن نبى وهذا من مشكلات القرآن وهو كقوله فى قصة داود, (خصمان بغى بعضنا على بعض) وماكانا خصمين وما بغيا.)60
امام صادق(ع) فرمود: معنى آن اين است كه پسرت سرقت نكرد. چگونه ممكن است اين تعبير, درحقّ پيامبر, پسر پيامبر به كاربرده شود واين ازمشكلات قرآن است, مانند قول خداى تعالى در قصه داود است كه مى فرمايد:(خصمان بغى بعضنا على بعض) درحالى كه نه دشمن يكديگر بودند و نه بر يكديگر تجاوز روا داشتند.
براين بيان, مى توان اشكال كرد كه دليلى نيست كه (سرق) (دزدى كرد)به معنى (ماسرق) (دزدى نكرد) باشد. به علاوه شخصى كه كلمه سرقت درمورد او به كار رفته, حضرت يوسف نبوده است, تا بگوييم: اطلاق تعبير سرقت بر پيامبر, پسر پيامبر(ص), صحيح نيست و افزون برآن, مفاد آيه نقل قول است وهر نقل قول در قرآن مساوى با پذيرش و تأييد آن نيست.

- پاورقی -

58. همان/ 26
59. همان/ 27.
60. همان/ 23.